شما خودتان را زن می دانید یا مرد؟
نترسید، نگران هم نشوید، قصد توهین ندارم، خیلی جدی پرسیدم. شما در درونتان، خودتان را یک زن می دانید یا یک مرد؟
دارای روان مادینه هستید یا نرینه روان؟ چه پارامترهایی در ذهنتان هست که خودتان را زن یا مرد مینامید؟
من خودم را یک زن میدانستم، اما به تازگی متوجه موضوعی شدم.
اجازه بدهید بیشتر توضیح بدهم.
زن کیست یا چیست؟ موجودی دو پا با هورمونهایی که از استروژن (Estrogen) و پروژسترون (Progesterone) و مقدار کمی تستوسترون (Testosterone) تشکیل شده است.
مرد کیست یا چیست؟ موجودی دو پا با هورمون تستوسترون (Testosterone) است.
از نظر کارل گوستاو یونگ انسانها دارای دو روان: مادینه روان (آنیما) و نرینه روان (آنیموس) هستند. در دایره یونگ (یین و یانگ)، زن و مرد هر دو دارای یین (آنیما) و یانگ (آنیموس) هستند و همه جهان از تضاد (سیاه و سفید) و... تشکیل شده است.
و در اصل زنانگی و مردانگی صرف وجود ندارد و در وجود هر انسانی هر دوی این روانها وجود دارند و خانمها دارای مادینه روان (آنیما) بیشتری نسبت به آنیموس هستند و همینطور در آقایان بر عکس هست.
آنیما یا مادینه روان: دارای طبع لطیف، احساسات بیشتر، حساس بودن، نکته سنجی، مراقب بودن و همیشه نگران هستند.
آنیموس یا نرینه روان: دارای منطق بیشتر نسبت به احساسات، کلی نگر وکلی بین، جنگجو، شکارچی و.... هستند. هر چه میزان آنیموس بیشتر باشد در نتیجه خشونت و مردسالاری بیشتر میشود.
انسان سالم هر دو قسمت را دارد. تعادل بین این دو روان در بدن بسیار مهم است. تعادل به معنی مساوی نیست، یعنی اگر بین صفر تا صد را در نظر بگیریم، تعادل 50 نیست. تعادل هر شخص بستگی به میزان آنیما و آنیموس شخصیتش دارد و ممکن است 30-70 و یا 40-60 و ... باشد.
در وجود هر مردی اندکی زنانگی و در وجود هر زنی اندکی مردانگی وجود دارد. بر قرار کردن تعادل بین آنیما و آنیموس بدن بسیار مهم است.
به طور مثال آقایی که آنیموس معیوب دارد، ممکن است میزان آنیموس بسیار بالا باشد و پرخاشگر و یا زیاد منطقی و بی احساس، بد اخلاق و متعصب و .... بشود، برای ایجاد تعادل باید آنیموس معیوبش را درمان کند و آنیمای وجودش را بیشتر کند، انجام دادن بعضی از کارهای آنیمایی به تعادل روانش کمک میکند، منظور این نیست که مثل یک خانم رفتارکند، با انجام دادن بعضی از کارها مثل رسیدگی به گل و گیاه یا پرداختن به هنری مثل نقاشی و موسیقی و یا خطاطی و ادبیات و ... یا حتی گاهی آشپزی کند و با انجام این کار بدنش را به تعادل برساند.
خانمها هم به طور طبیعی روان آنیمایی بیشتر دارند، اگر آنیمای درونشان معیوب شود، زیادی حساس و شکننده و دچار اضطراب و افسردگی میشود، باید روانش را به تعادل برساند، یعنی آنیموس درونش را تقویت کند، از حساسیت و شکنندگی زیاد با بی تفاوت تر شود و آرامش بیشتری پیدا کند و کارهایی مثل بعضی از ورزشهای رزمی و یا کوه نوردی و گاهی یادگیری و تعمیر لوازم منزل و کارهای کوچک برقی و مکانیکی و ... انجام بدهد.
ممکن است یک خانم هم دارای آنیموس معیوب بشود و رفتارهایی مرد ستیز و یا عاری از لطافت و ... پیدا کند. پرداختن به هنر و ادبیات و نگه داری از گیاهان و رفتن به دامن طبیعت و ..... درونش را اصلاح کند. همینطور برعکس یک آقا ممکن است دارای آنیمای معیوب باشد که بیش از حد دقیق و ریز بین و جزئی نگر و حساس میشود و ممکن است دچار سوء ظن و وسواس بشود و یا زیاد از حد رفتارهای زنانه و رمانتیک پیدا کند که با تقویت آنیموسش و درمان آنیمای معیوب بهبود پیدا میکند. متعادل سازی بسیار مهم است.
زن یا مرد بودن خیلی معنایی ندارد. زنان و مردان هر دو روان را دارا هستند. تفاوت چندانی بین مرد و زن وجود ندارد، پس اگر یک نفر مرد هست، تستوسترون بیشتر دارد و اگر یک نفر زن هست بدنش استروژن و پروژسترون بیشتر ترشح میکند.
سالها و قرنهاست بشر را به خاطر اندکی تفاوت دارای تمایز کردند. ما چیزی جز بازی زنانگی و مردانگی درونمان نیستیم. ما حاصل تغییرات درونی خودمان هستیم. به هیچ جنسیتی نمیشود اعتماد یا افتخار کرد، جنسیت افتخار ندارد.
تا به امروز همه قوانین جهان و حتی قوانین الهی بر اساس موقعیت و موفقیت روان نرینه (آنیموس) بوده و هست، زیرا همه قوانین را مردان نوشتهاند.
چرا زنان را جنس دوم مینامند؟
چرا همیشه جنس دوم بودهایم؟
انقلاب زنان علیه مردان، هیچ معنایی ندارد، زیرا ما هم، زن و هم مرد هستیم.
پس چه باید کرد؟
به نظر من باید از کلیشهها دست کشید. از فمینیست بودن و یا ضد زن بودن. با انقلاب فرهنگی میتوان، قوانین را تغییر داد.
نه زن ستیزی، نه مرد ستیزی، دست از دشمنی علیه خود برداریم. به پذیرش و باور تغییر برسیم.
* تا کی در انتظار قیامت توان نشست
بر خیز تا هزار قیامت به پا کنی * (فروغی بسطامی)
جهان ما جهانی مردانه است و این اصل غیر قابل انکار میباشد. هیچ یک از قوانین موجود و یا ابزار در این دنیا، برای زنان نبوده و توسط ذهن مردانه و روان نرینه ابداع و اختراع شده است. نظام مرد سالاری، از زمان نخستین انسان تا به امروز وجود داشته است.
عدم شناخت انسان و بخصوص مادینه روان، بخاطر نا آگاهی و باورهای غلط، همانطور که پیشتر اشاره شد، حتی قوانین الهی هم بر اساس اندیشه نرینه روان تنظیم شده است.
اجداد بزرگوار ما در جنگل و غارها، مردان شکارچی بودند و باید برای تآمین خانواده با ببر و شیر و دیگر درندگان میجنگیدند. جفت آنها (ماده) باید مواظب غذا و پرورش فرزند بود و نگهداری از آذوقه که قبیله دیگر برای بردن غذا حمله نکنند. نوع دید و عینک آنها در زندگی بر این اساس تنظیم شده بود.
ولی اکنون نیاز نیست در غار زندگی کنیم و مردان نیاز ندارند شکار کنند و به جنگ ببر و شیر بروند. با تکنولوژی جدید فارغ از جنسیت همه انسان هستیم، کلیشه رفتار سنتی زن و مرد هم از بین میرود، نگرش و ذهن اصلاح میشود و به قول سهراب سپهری: " چشمها را باید شست /جور دیگر باید دید "
اگر همچنان بخواهیم در جامعه از قوانین و کهن الگوها استفاده کنیم درست مثل این است که ساختمان مخروبهای که احتیاج به نو سازی دارد، فقط ظاهر ساختمان را باز سازی کنیم، ولی درون آن مخروبه باشد. ساختمان انسان هزاره سوم با عصر تکنولوژی جدید و ذهن نو ایجاد میشود.
ذهنها را باید تغییر داد و از نو ساخت.
تغییر ذهن هر فرد باعث: تغییر{ ذهن فردی، ذهن خانواده، ذهن جامعه، کشور و در کل تغییر ذهن اکوسیستم میشود.}
برای جنس دوم نبودن، خانمها میتوانند روان آنیموسی خود را قویتر کنند.
روان مادینه (آنیما) روان معنوی است در حالیکه روان نرینه (آنیموس) روان زمینی هست. برای زندگی در کره زمین به روان آنیموس درون هر زن بیشتر نیاز داریم تا بتوانیم در جامعه مردانه بهتر زندگی کنیم.
آقایان نیز برای هماهنگی بیشتر با جامعه نوین روان آنیمای خودشان را تقویت کنند.
خانمها برای زندگی در جهان آنیموسی کمی مردانهتر عمل کنند. واقعیتها و کمبودها را بپذیریند، برای نزدیک شدن به روان آنیموس باید بتوانند، بدون وابستگی و نیاز زندگی کنند، وابستگی توانمندی را کاهش میدهد. مستقل باشند.
در جهان هزاره سوم، جنسیت معنایی ندارد، تعادل در رفتار و اخلاق و سبک فکری، کیفیت زندگی را بهبود میبخشد و نیکو زیستن در جهان نو را نوید میدهد.
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ا
ز خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی■