آشنایی با برنده جایزه نوبل ادبیات «ایویند جانسون» «گیتا بختیاری»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

gita bakhtiarii

ایویند جانسون زاده ۲۹ ژوئیه ۱۹۰۰ – درگذشته ۲۵ اوت ۱۹۷۶؛ رمان‌نویس و داستان‌نویس سوئدی که به عنوان پیشگام‌ترین رمان‌نویس در ادبیات مدرن سوئد شناخته می‌شود، او یکی از معدود رمان‌نویسان طبقه کارگر است که نه تنها برای دیدگاه‌های و مضامین جدیدی که به ادبیات سوئد وارد کرد،

بلکه برای آزمایش فرم‌ها و تکنیک‌های جدید در ادبیات، مشترکا با هری ادموند مارتینسون در سال 1974 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، اما از آنجایی که او مارتینسون هردو از اعضای آکادمی نوبل بودند جایزه مشترک آن‌ها بحث‌های فراوانی را به دنبال داشت، این جایزه در حالی به آنها اهدا شد که ولادیمیر نابوکوف، گراهام گرین، سال بلو و خورخه لوئیس بورخس نیز در آن سال کاندید دریافت بودند.

در روستای Svartbjörnsbyn (سوارت تبیورنسبین) منطقه Överluleå (اوورلالیا) در نزدیکی شهر Boden (بُدِن) در Norrbotten (نوربوتن) شمالی‌ترین استان سوئد، بر فراز دایره قطب شمال متولد شد. جانسون دومین فرزند از شش فرزند اولاف جانسون، سنگ‌تراشی از ورملند، و سیویا گوستافسدوتر از شهر بلکینگ در جنوب سوئد بود. اولاف جانسون در ساخت خطوط راه‌آهن کار می‌کرد که در سال 1904 بخاطر ابتلا به بیماری سیلیکوزیس بیکار و خانواده دچار تنگدستی شد، ایونید حت سرپرستی عمه و شوهرعمه‌اش که او هم در راه‌آهن کار می‌کرد و فرزندی نداشتند، قرار گرفت. دوران کودکی سخت و زندگی در نزدیکی دایره قطب ایونید جوان را واداشت تا در سیزده سالگی نه تنها مدرسه بلکه پدر و مادر رضاعی خود را که بسیار به آنها علاقه داشت ترک کند تا در نزدیکی خانه‌ای که در آن متولد شده به دنبال کار بگردد.

به سمت جنوب اروپای غربی ویران شده از جنگ رفت، به مشاغل مختلفی مانند رانندگی، کارگر چوب‌بری، بلیط‌فروشی سینما، مسئول پروژکتور در سینما، دستیار لوله کش و برقکار همچنین کارگر تمیز کننده در سوله‌های موتور (لوکوموتیو) در بُدِن بود و مدتی هم در قطارهای باری بین بُدِن و هاپارندا کار کرد؛ در حالی که یک کارگر دوره گرد بود، با سوسیالیست‌های جوان که به ضرورت انقلاب اقتصادی اعتقاد داشتند و سواد فرهنگی را در میان طبقه کارگر ترویج می‌کردند، آشنا و همراه شد. در نهایت با قرض گرفتن پول به استکهلم رفت و در کارگاه بزرگ LM Ericsson در Tulegatan مشغول به کار شد. ولی بخاطر اعتصاب کارگران فلز در سال 1920 بیکار شد و سعی کرد هزینه زندگیش را بر اساس آنچه که می‌نوشت تأمین کند، اما پولی که از این راه بدست می‌آورد بسیار ناچیز بود. با اینحال دست از نوشتن برنداشت و به انتشار مقالاتی در مجلات آنارشیستی مانند بِراند[1] با مقالات تحریک‌آمیز و اشعار انقلابی تحت نام ایوینگ آونگ همکاری کرد. در استکهلم با دیگر نویسندگان جوان پرولتری دوست شد و همراه دوست و نویسنده همکارش رودولف وارنلوند، مجله Vår nutid را راه‌اندازی کرد که در شش شماره منتشر شد، سپس عضو انجمن نویسندگان آینده شد که خود را De gröna (سبزها) نامیدند.

از پاییز 1920 تا پاییز 1921، همراه با دو یا سه دوست، در مزرعه کوچکی در Uppland به کار یونجه‌گری و چوب‌بری مشغول شد، جایی که اوقات فراغت و آرامش برای خواندن و نوشتن داشت. در دهه 1920 به آلمان سفر کرد، با قایق باری به کیل، با قطار به برلین، و چند ماه بعد از طریق راینلند به پاریس سفر خود را ادامه داد. نه تنها از راه مشاغل گوناگونی امرار معاش می‌کرد بلکه از نوشتن برای روزنامه‌های سوئدی نیز هزینه‌های زندگیش را تأمین می‌کرد؛ مدتی نیز در یک هتل بزرگ در نزدیکی Gare du Nord به عنوان یک ظرفشور مشغول به کار شد. به برلین بازگشت و تا پاییز سال 1923 در آنجا ماند، در برلین با نقاش آوانگارد اتریشی اسکار کوکوشکا، شاعر رادیکال ارنست تولر و دیگر هنرمندان انقلابی ارتباط برقرار کرد. او همچنین با بسیاری از پناهندگان سیاسی که برای درخواست پناهندگی به اروپای غربی گریخته بودند ملاقات کرد و آثار تأثیرگذار نویسندگانی مانند جان دوس پاسوس، آلفرد دوبلین، مارسل پروست، آندره ژید، جیمز جویس، هنری برگسون و زیگموند فروید را خواند. در نهایت این سفر ماجراجویی در خانه‌اش، سوئد، خاتمه یافت.

اولین مجموعه داستان کوتاهش را با عنوان De fyra främlingarna (چهار غریبه) در سال 1924 منتشر کرد. در سفر زمستانی به شمال، دومین کتاب خود را که در پاییز 1925 منتشر شد، به پایان رساند. در آن زمان به فرانسه بازگشته بود، جایی که قرار بود بیش از پنج سال در آنجا زندگی کند. تجربه سرگردانی و گرسنگی در شهر بزرگ اساس رمان By i lys (1928) شد که برای اولین بار در سال 1927 با ترجمه فرانسوی با عنوان Lettre recommandée منتشر شد. تحت‌تأثیر نویسندگانی مانند مارسل پروست، آندره ژید و جیمز جویس به تدریج از رمان سنتی فاصله گرفت و به مهمترین نماینده ادبیات مدرنیستی در سوئد تبدیل شد.

در سال ۱۹۲۹ Commentar till ett stjärnfall (یک ستاره در حال سقوط) را منتشر کرد که حمله‌ای به جامعه سرمایه‌داری و یک موفقیت انتقادی بود. اولین موفقیت بزرگ جانسون به‌عنوان نویسنده، چهار رمان زندگی‌نامه‌ای بود که بین سال‌های 1934 و 1937 نوشت که تحت یک عنوان با نام Romanen om Olof (رمان درباره اولوف) منتشر نمود، داستان درباره مرد جوانی است که در بخش‌های شمالی سوئد بزرگ می‌شد. این رمان به یک اثر کلاسیک در ادبیات سوئد تبدیل شد و بعداً از آن فیلمی با عنوان «زندگی شما اینجاست«ساخته شد. در سال 1927 او با آسه کریستوفرسن (1900-1938) ازدواج کرد. پسر آنها توره در سال 1928 در سن لولا فوره پاریس به دنیا آمد و در سال 1930 با خانواده به خانه خود در سوئد نقل مکان کرد. پس از مرگ همسرش آسه، جانسون، با سیلا فرانکنائوسر ازدواج کرد. آن‌ها دارای دو فرزند به نام‌های ماریا متولد 1944 و اندرس متولد 1946 هستند. از سال 1947 تا 1950، او با خانواده‌اش در سوئیس و انگلستان و پس از آن در سالتسیوبادن زندگی کردند. پس باز بازگشت به سوئد به سال 1930 به "Trettonklubben" یا "گروه سیزده نفره" ملحق شد، گروهی که بر مسائل سیاسی روز تمرکز داشت.

به طور فزاینده‌ای از توتالیتاریسم در حال افزایش در دهه 1930 ناراحت و شدیداً علیه فاشیسم و نازیسم بود و در طول جنگ جهانی دوم که سردبیر مجله Håndslag بود داستان کریلون را منتشر می‌کند، سه گانه‌ای که در قالب تمثیلی به وقایع دوران جنگ می‌پردازد. او در این آثارش به ظلم نازی‌ها پرداخته و آنها را شدیداً محکوم می‌کند و از سیاست بحث برانگیز بی‌طرفی سوئد در طول جنگ انتقاد می‌کند. کریلون یکی از بهترین و جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌های او بود، داستان با استفاده از رئالیسم، فانتزی، تمثیل، نمادگرایی و روزنامه نگاری، به سمت و سوی یک داستان حماسی می‌رود؛ مبارزه انسان با شر، اینه مبارزه نیروهای متفقین علیه نازیسم.

مبارازتش را با عضویت در انجمن ملی‌گرای Samfundet Nordens Frihet و همکاری در مجله Nordens Frihet ادامه داد و در سال 1946 یکی از مشهورترین رمان‌هایش را به نام Strändernas svall (بازگشت به ایتاکا) را منتشر کرد که بر اساس داستان ادیسه در بازگشت به ایتاکا پس از جنگ تروآ بود. در طول جنگ جهانی دوم و قبل از آن، رمان‌های جانسون به ویژه در «بازگشت به ایتاکا» و «روزهای لطف او» شکل اعتراض شدید به ترور توتالیتر و حملات تند علیه بی‌طرفی دولت سوئد را به خود گرفت.

در میان شناخته‌شده‌ترین و مشهورترین آثارش می‌توان به Drömmar om rosor och eld، (رویاهای گل سرخ و آتش پائیز 1949)، و Molnen över Metapontion (ابرهای بالای متاپونتون، 1957) و Hans nådes tid (روزهای لطف او 1960- برنده جایزه ادبات نوردیک[2] در 1962) اشاره کرد که به بسیاری از زبانها ترجمه شده‌اند.

ایونید جانسون در سال 1974 جایزه نوبل ادبیات را «به خاطر روایت هنرمندانه، اندیشیدن دربارۀ سرانجام سرزمین‌ها و اعصار و در خدمت آزادی بودن» دریافت نمود، و دو سال بعد در 25 اوت 1976 در استکهلم درگذشت.

 

جانسون و سبک داستان‌سرایی

ایویند جانسون نویسنده‌ای بود که تمایل خاصی به داستان‌سرایی حماسی داشت. او طیف گسترده‌ای از تم‌ها را در داستان‌نویسی از اساطیر یونانی (بازگشت به ایتاکا) برای بازنویسی مدرن ادیسه گرفته تا محیط سخت کودکی‌اش در مجموعه رمان‌های «درباره اولاف» به تصویر کشیده شده است. تعهد عمیق او به مسائل مهم اخلاقی و سیاسی معاصر، او را همواره در مخالفت با دیکتاتوری‌ها و سوء استفاده از انسان‌ها قرار می‌داد. «انسان در زمان» موضوعی که همیشه او را به خود مشغول کرده و در سال‌های اخیر اصلی‌ترین موضوع او بوده است. پژوهشگر ادبی، تورستن پترسون[3]، جانسون را مدافع «تداوم فرهنگ انسانی در برابر نیروهای زمان و خشونت» توصیف می‌کند. تور استنستروم[4] در مقاله‌ای[5] به یک موضوع اصلی در نوشته‌های ایویند جانسون اشاره کرده است: «این که او پیوسته از نوشتن در مورد درد خود اجتناب می‌کند، اما خاطرات و تجربیات دردناک را به طور غیرمستقیم با همدلی زیاد با رنج دیگران درمان می‌کند».

 ایویند جانسون را باید پست مدرنیستی دانست که در آثارش «جهان» یک رؤیا یا تخیل است، رمان‌های جانسون با موتیف‌های تاریخی، داستان‌هایی درباره واقعیت‌های نیمه ساختگی نیستند، بلکه آنها داستان‌هایی درباره داستانهای واقعیت‌های نیمه‌ساختگی هستند».

رمان‌های اولیه او، که در آنها تأثیر پروست، ژید و جویس قابل تشخیص است، عمدتاً به ناامیدی انسان می‌پردازد. در Bobinack (1932)، افشای دسیسه‌های سرمایه‌داری مدرن، Regn i gryningen (1933؛ "باران در سپیده دم")، حمله‌ای به مشقت‌های اداری مدرن و اثرات آن می‌کند، و در Romanen om Olof، رمانی نیمه اتوبیوگرافیک (1934-1937)، از تجربیاتش به عنوان یک چوب‌بر در زیر قطب شمال می‌گوید، او در آثارش سفری در جاده‌های سرگیجه‌آور بین اروپای مرکزی قرون وسطی و چشم‌انداز بی‌زمان دوران باستان دارد، و در آنها شروع به جستجوی دلایل آن ناامیدی می‌کند. جانسون در رمان‌ها، رئالیسم را با افسانه‌ها و ویژگی‌های معمول مدرنیستی مانند تک‌گویی درونی و تغییر دیدگاه در آمیخت.

            مجموعه کارهای اولیه جانسون گواه ظهور حساسیت ادبی بدیع به انواع محیط‌های شهری مدرن، چندمکانی است، از کلان شهر اروپایی گرفته تا شهر شمالی "حاشیه‌ای" و پایتخت کشور کوچکتر. اگر خروجی رمان‌نویسی اولیه جانسون را به بخش‌هایی تقسیم کنیم، بر پاریس متمرکز است که شبیه یک بیان «کلاسیک» از شهر مدرنیستی است در حالی که، به‌هرحال، مدام به سمت سرزمین‌های اسکاندیناوی اشاره می‌کند. هنر داستان‌سرایی او یک ترکیب چند لایه است که در آن عناصر واقع‌گرایانه و خارق العاده به هم می‌رسند، در تضاد با همدیگر هستند و در یک وحدت ادغام می‌شوند.

 معرفی آثار، رویاهای رز سرخ و آتش در پائیز، درباره اولاف، بازگشت به ایتاکا، روزهای لطف او

 

رویاهای رز سرخ و آتش در پائیز

 رمان Drömmar om roser og ild (رویاهای رز سرخ و آتش پائیز-1949) محاکمه‌های بدعت‌گذاری در فرانسه در زمان ریشلیو را توصیف می‌کند، اما می‌تواند به عنوان تمثیلی از محاکمه‌های نمایشی در اتحاد جماهیر شوروی نیز خوانده شود. این رمان بر اساس محاکمه‌های واقعی جادوگران در شهر لودون در جنوب فرانسه در قرن هفدهم است. داستان دربارۀ راهبه‌های یک صومعه و کشیش آزاداندیش اوربان گرینیر است که متهم به جادوگری، شکنجه و سوزاندن در آتش می‌شود. مانند دیگر رمان‌های تاریخی او، این روایت حاوی تشابهات تمثیلی تا امروز و ایدئولوژی‌های تمامیت خواه مانند نازیسم و کمونیسم است.

موضوعات اصلی این رمان در مورد اهمیت فرد برای سیر تاریخ، در مورد شجاعت مدنی و مقاومت معنوی، در مورد شرایط آزادی بیان و اندیشه آزاد است. نوشته‌های غنی و متنوع او در خدمت این هدف بزرگ است که نشان دهد مردم در همه اعصار چگونه تحمل کرده‌اند و جان سالم به در برده‌اند. آنچه در این داستان مهم است غالب شدن تفسیر روان‌شناختی در مقابل دیدگاه تاریخی و گرایش سیاسی است که در رمان وجود دارد. نظر بسیاری از منتقدان نسبت به اثر مثبت و سخنان تحسین‌آمیز عمدتاً در مورد توانایی ماهرانه نویسنده در بازسازی فضای تاریخی بود. با این حال، برخی از منتقدان کاتولیکی نسبت به این رمان موضعی منفی گرفتند. این رمان را می‌توان «به عنوان نوشته‌ای از خشم علیه برخی محاکمه‌های معاصر با عدم تحمل سیاسی-ایدئولوژیک به عنوان پیش زمینه و نیروی محرکه» دانست.

 

رمان درباره اولاف

اولین موفقیت بزرگ جانسون به‌عنوان نویسنده، چهار رمان زندگی‌نامه‌ای بود که بین سال‌های 1934 و 1937 منتشر شد، این 4 داستان را بعداً با تحت عنوان Romanen om Olof (رمان درباره اولاف) منتشر نمود.

 

خلاصه داستان

1-«اکنون در سال 1914» (در سال 1934): اولاف جوانی 14 ساله است و خانواده رضاعی خود را ترک می‌کند تا زندگی خود را تأمین کند. او به یک تیم کاری با افراد مسن‌تر می‌پیوندد، اما از همان ابتدا به طور مبهم احساس می‌کند که جایی برای او در زندگی وجود ندارد.

2-«اینجا شما زندگی خود را دارید»! (1935): اولاف به سختی در یک کارخانه چوب‌بری کار می‌کند و در اوقات فراغت خود شروع به آموزش خود با خودآموزی در ادبیات، سیاست و زبان می‌کند.

3-«به اطراف نگاه نکن»! (1936): اولاف اکنون در هفدهمین سال زندگی خود است و پس از یک سری کار یدی، جایگاهی به عنوان اپراتور سینما پیدا می‌کند.

4-«فینال در جوانان» (1937): اولاف تحت‌تاثیر ناامیدی از بیکاری قرار می‌گیرد، و انقلاب را توصیه می‌کند. مبارزات آزادی خواهانه او سرانجام با خروج و عزیمت به جنوب به اوج خود می‌رسد. رمانی به سبک روایی بدیع با تک‌گویی درونی؛ داستانی آغشته به غزل، موسیقی برآمده از اعماق روح و طبیعت، داستان اولاف آواز امید است آن هم در جهانی که به نظر می‌رسید همه چیز به تنهایی و ناامیدی منتهی می‌شود. سبک داستان‌سرایی متنوع و مبتکرانه که با اصطلاحات نوردیک، روایت شفاهی و عناصر طنز مشخص می‌شود، به معنای پیشرفت بزرگ جانسون در میان منتقدان و مخاطبان بود. یک اصلاح در تکنیک روایی داستان این است که زبان و سبک روایت با عناصر تک‌گویی درونی در این رمان (رمان‌های دیگر او) همگام با رشد قهرمان داستان تغییر می‌کند.

 

بازگشت به ایتاکا

طرح داستان وقایع پیرامون قهرمان یونانی اودیسه، سفر او به خانه از جنگ تروآ، انتظار همسرش پنه لوپه برای او و اشتیاق پسرش تلماخوس برای ملاقات با پدرش را بازگو می‌کند. این رمان در زمره آثار کلاسیک بزرگ ادبیات سوئد به شمار می‌رود که بر اساس ادیسه هومر ساخته شده است.

خلاصه داستان

اودیسه فرمانروای جزیره ایتاکا نوزده سال پیش، همسرش پنه‌لوپه و پسرش تلماخوس را ترک می‌کند تا به نیروهای یونانی بپیوندد که به تروی حمله کردند. جنگ به مدت ده سال ادامه داشت. او در راه بازگشت به خانه، با حوادث ناگوار زیادی روبرو می‌شود که بازگشتش را به تعویق می‌اندازد. به جزیره‌ای می‌رود که زنی به نام کالیپسو در آن زندگی می‌کند و هفت سال در آنجا می‌ماند. در ایتاکا، پنه‌لوپه برای ازدواج مجدد تردید دارد. تعداد زیادی از خواستگاران به او علاقه‌مند می‌شوند ولی او هرکدام را به دلیلی رد یا ازدواج با آنها را به تعویق می‌اندازد و می‌گوید تا زمانی که بافتن روتختی برای پدرشوهرش تمام نشود نمی‌تواند تصمیمی بگیرد. او هر روز می‌بافد، اما هرشب بیشتر بافت را باز می‌کند. در همان زمان پسر ادیسه تلماخوس به دنبال پدرش می‌گردد. فرستاده خدایان، هرمس، ادیسه را ملاقات می‌کند و به او دستور می‌دهد که به خانه بازگردد. اودیسه با اکراه به سمت ایتاکا حرکت می‌کند، اما کشتی در ساحلی که آلکینوس بر آن حکومت می‌کند، غرق می‌شود. دختر آلکینوس اودیسه را پیدا می‌کند و او را به دربار پادشاه می‌آورد. پس از شرح تلخ اودیسه از ماجراهای خود، او با کشتی به ایتاکا باز می‌گردد...

«بازگشت به ایتاکا» بر اساس ادیسه هومر ساخته شده است، اما با نسخه اصلی تفاوت دارد، زیرا جانسون یک بعد روانشناختی اضافه کرده است که در آن افکار و تردیدهای شخصیت‌های اصلی، از جمله چیزهای دیگر از طریق مونولوگ‌های درونی به تصویر کشیده می‌شوند. داستان به دوران معاصر و تجربیات جنگ جهانی دوم اشاره دارد. این رمان دارای ترکیبی هوشمندانه است که از سه روایت همزمان تشکیل شده. اولی اودیسه به عنوان قهرمان داستان، دومی حول پنه‌لوپه همسر اودیسه و سومی حول محور تلماخوس (پسر اودیسه) می‌چرخد. رویدادهای این سه رشته تا حدی با یکدیگر تداخل دارند و در نهایت با هم اجرا می‌شوند.

جانسون با رویکرد روایی تلاش کرده تا حس همزمانی در این رویدادها و فرصتی برای دیدن کل واقعیت با همه پیچیدگی‌هایش یکباره باشد. در این اثر به گفته منتقدان دست به یک کار متناقض میزند، او زمان بی‌زمان را با زمان حال رنگ‌آمیزی می‌کند، بدون اینکه ویژگی بی‌زمانی خود را از دست بدهد، سبک روایی که جانسون بعداً در رمان‌های خود آن را توسعه داد. هومرولوژیست‌ها با خصومت‌هایی از این اثر استقبال کردند، که اعتراض بیشتر آنها به میزان توصیف صحنه‌های ناتورالیستی مدرن و ارائه ضدقهرمانی بود، از سوی دیگر با استقبال گرم منتقدان برجسته سوئد مواجه شد، فیلیپ برنهام در نیویورک‌تایمز دربارۀ اثر نوشته: «اگر هومر اکسپدیشن تروجان را به بزرگترین و قهرمانانه‌ترین جنگ تاریخ تبدیل می‌کند، ایویند جانسون، زمانی که اودیسه در خانه سرگردان بود، به یک افسردگی تقریباً متناسب پس از جنگ تبدیل می‌کند».

«بازگشت به ایتاکا» سفری سرگیجه آور، سرگردان و پرماجرا ادیسه به سمت خانه، ملاقات با پوره‌ها و هیولاها و انتظار طولانی همسرش پنه‌لوپه در ایتاکا را شرح می‌دهد. ایونید ساختار رمان را جالب، با رویدادهای همزمان و موازی آن به سبکی اسطوره‌ای، «متافیکشن» و روایتی در زمان نوشته است. جانسون در این اثر فرار و بازگشت به خانه را بررسی می‌کند و به دنبال این است که نشان دهد چگونه راوی داستانی باید از تجربه ذهنی با استفاده از اسطوره فرار کند تا دیدگاه خود را با خوانندگانش به اشتراک بگذارد. چیزی که زندگی می‌شود هرگز با آنچه برانگیخته می‌شود یکسان نیست. او در این اثر تنشی بین واقعیت توصیف شده و فرد فراری را توصیف می‌کند. اودیسه جانسون به عنوان کهن الگوی اسطوره‌ای جیمز جورج فریزر[6] از قهرمان سرنوشت‌ساز و همچنین شخصیتی فرویدی خودآگاه پر از خاطرات، رویاها و تأملات ارائه می‌شود. جانسون هاله قهرمانانه ادیسه را از بین می‌برد و به او اجازه می‌دهد تا فردی متفکر باشد که احساس تفرقه و عدم اطمینان کند. جانسون این اثر را که پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد، اودیسه را به یک جنگجوی خسته تبدیل کرد که فقط می‌خواهد به خانه برود و در صلح زندگی کند.

 

روزهای لطف او Hans nådes tid

 «روزهای لطف او» رمانی تاریخی است که در زمان کارولینژیان اتفاق می‌افتد.. داستان سرنوشت یک خانواده را روایت می‌کند، زیرا سرزمین مادری آنها تحت سلطه شارلمانی قرار می‌گیرد. موضوع اصلی کتاب نحوه تأثیرگذاری اعمال شخصیت‌های مختلف از عشق، و همچنین دشواری انطباق با قدرت خودسرانه و طاقت‌فرسا سلطنت‌مطلق است.

خلاصه داستان

داستان اصلی سرنوشت خانواده لوپگیس و سرنوشت سختی است که آنها پس از شورش علیه امپراتور شارلمانی متحمل می‌شوند. حاکم قلعه فوروجولی (نام امروزی سیویداله، ایتالیا)، در شمال شرقی ایتالیا در لومباردی «دوک رودگاود» شورشی را علیه شاه کارولوس آغاز می‌کند که به سرعت شورش سرکوب می‌شود و دوک اعدام و بسیاری از شخصیت‌های اصلی توسط شارلمانی با احکام زندان و حتی اعدام مجازات می‌شوند.

سه پسر جوان خانواده لوپگیس از خانواده برجسته در منطقه دوک رودگاود نیز در این قیام حضور دارند، پسر بزرگتر چند سال زندانی می‌شود. پسر دوم از زادگاه فرار کرده و سالها ناپدید شده، شخصیت اصلی رمان یوهانس لوپگیس پسر سوم خانواده بسیار دانشمند حدود 16 ساله است او اسیر نمی‌شود، اما به خدمت شارلمانی درمی‌آید. هر سه پسر لوپگیس عمیقاً عاشق دختر جوان زیبای دوک رودگاود، آنگیلا هستند که 14 ساله است و به زور همسر یکی از فرماندهان شارلمانی به نام گاندریک می‌شود.

یوهانس لوپگیس به عنوان منشی در دادگاه شارلمانی پذیرفته می‌شود و از آنجا که پسری دانشمند و باهوش است مورد عنایت شارلمانی قرار می‌گیرد، اما به دلیل تاریخچه خانواده‌اش در شورش زیر نظر است. یوهانس برای برادر بزرگترش، که نزدیک به 10 سال در زندان شارلمانی بوده است، تلاش می‌کند تا آزاد شود با این حال، زمانی که برای آزادی برادر بسیار بیمارش به زندان می‌رود، خودش با دسیسه همسر آنگیلا دستگیر و به زندان می‌افتد، اما برادرش به خانه فرستاده می‌شود.... سرانجام شارلمانی از دروغ همسر آنگیلا باخبر می‌شود و ....

داستان عاشقانه و غم‌انگیز جوهره رمان است. با این وجود، خواننده با درک نسبتاً قابل فهمی از ماهیت سلطنت شارلمانی، قدرت خارق‌العاده او و درخشش او به عنوان یک جنگجو و فرمانروا مواجه می‌شود. این اثر تا حدودی بر اساس داستان واقعی فتح شارلمانی شمال ایتالیا در سال 775 است. جانسون در سخنان مقدماتی خود، طرح تاریخی و تغییر برخی تاریخ‌ها را تصدیق می‌کند.

خواننده در یک ساختار روایی مدرنیستی و پیچیده که بر اساس تکنیک لایت موتیف و بخش‌هایی از غزل-نثر در هم آمیخته شده است، در زندگی قهرمان داستان و سرنوشت مردمش شرکت می‌کند. ورطه‌ای در بین رفتار مستعفی و

مؤدبانه منشی خندان و درون او وجود دارد که فریاد شکست خوردگان و زندانیان خاموش نخواهد شد. این رمان زیربنای پرسش‌های جهانی درباره نگرش یک متن به قدرت و تاریخ است. اما تصویر شخصی منشی را نیز ترسیم می‌کند و نکاتی از شخصیت خود ایویند جانسون را آشکار می‌کند. این رمان جایزه ادبیات شورای نوردیک را دریافت کرد و دایره المعارف‌ملی سوئد بیان کرد که این داستان احتمالاً برای تصمیم آکادمی سوئد برای اعطای جایزه نوبل ادبیات به جانسون اهمیت تعیین کننده‌ای داشته است. ■

منابع:

https://www.encyclopedia.com/people/literature-and-arts/scandinavian-literature-biographies/eyvind-johnson

https://www.norden.org/en/nominee/1962-eyvind-johnson-sweden-hans-nades-tid

https://en.wikipedia.org/wiki/Eyvind_Johnson#References

https://en.wikipedia.org/wiki/The_Days_of_His_Grace

https://dan.wikitrans.net/Eyvind_Johnson

https://dan.wikitrans.net/Dr%C3%B6mmar_om_rosor_och_eld

https://en.wikipedia.org/wiki/Return_to_Ithaca_(novel)

 

[1] Brand

[2] جایزه ادبی شورای نوردیک به یک اثر ادبی که به یکی از زبان‌های کشورهای شمال اروپا نوشته شده است تعلق می‌گیرد که «استانداردهای ادبی و هنری بالا» را برآورده می‌کند.

[3]Torsten Pettersson

[4] Thure Stenstrøm

[5] Eyvind Johnson och smerten esthetik

[6] جیمز فریزر (James George Frazar) منتقد اسطوره‌گرای انگلیسی بود. محقق در انسان شناسی مدرن تحقیقاتش مبنای کتاب مهم «شاخه زرین» به سال ۱۸۹۰ میلادی شد. اثری پژوهشی پیرامون جادو و دین، که مسائلی نظیر خرافه‌گرایی، مذاهب ابتدایی و مناسک بشر در دوران گذشته می‌پردازد.

آشنایی با برنده جایزه نوبل ادبیات «ایویند جانسون» «گیتا بختیاری»