نویسندگان: هومن سیدی، آرین وزیردفتری، آزاد جعفریان
بازیگران: محسن تنابنده، مهسا حجازی، ندا جبرائیلی، نوید نصرتی
خلاصه داستان
شکیب کارگر فقیری است که با دختری کرو لالی به نام لادن زندگی میکند.
او به عنوان هنرور وارد یک گروه تولید فیلم میگردد. موضوع فیلم درباره جنگ جهانی دوم است. با مرگ بازیگری که در این فیلم نقش هیتلر را بازی میکند شکیب جایگزین وی میگردد، اما با ورود لادن به مکان فیلمبرداری همه چیز دستخوش تحول میگردد.
آخرین ساختۀ هومن سیدی فیلمی متعلق به رئالیسم اجتماعی است. در این دسته از آثار، سعی میشود با پرهیز از اغراق در بازیها، اثرهرچه بیشتر به واقعیت نزدیک شود.
این اثر را میتوان فیلمی در باب ابتذال شر دانست. فیلمی که شکیب در آن نقش آفرینی میکند دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان در اردوگاههای مرگ نازیها است. اتفاقی که بعدها فیلسوف آلمانی هانا آرنت در کتاب خود آیشمن در اورشلیم وقوع آن را دلیلی بر وجود ابتذال شر دانست. آرنت معتقد بود که هنگامیکه مردم عادی در برابر خشونت و جنایت سکوت اختیار میکنند، در واقع امر شر به امری مبتذل تبدیل میگردد، زیرا دیگر لازم نیست فردی که مرتکب امر شر میگردد فردی شرور و پلید باشد، بلکه این مردم عادی هستند که با سکوت خود درمقابل این جنایات خواسته یا ناخواسته خود نیز شریک این جنایات گشتهاند. همانطور که آیشمن نیز به طور مستقیم در وقوع هیچ جنایتی سهیم نبوده است.
لیکن هومن سیدی با هوشمندی این نظریه را در اثر خود به کار گرفته است. او موضوع فیلم را درباره جنگ جهانی دوم و اردوگاههای مرگ نازی انتخاب میکند، تا مخاطب خود را به چالش بکشد.
فیلم در حال ساخت قصد دارد خشونت موجود درون این اردوگاه هارا نقد بکشد، لیکن این در حالی است که نوع برخورد گروه فیلمبرداری با مسئلۀ مرگ لادن از اساس برخوردی غیر انسانی است، حتی رستگار کارگردان فیلم به مثابه فردی هنرمند و روشنفکر نه تنها اهمّیتی به مرگ لادن نمیدهد، بلکه شکیب را هم تهدید میکند که در صورت ترک کار اورا به زندان خواهد انداخت.
میشود اذعان داشت که عملکرد رستگار از وی یک هیتلر جدید میسازد همانطور که دختری که در عوامل تولید کار میکند هم به این مسئله اشاره میکند و در دیالوگی میگوید: لازم نیست به دنبال بازیگر برای نقش شکیب بگردید، میتوانید لباس را تن آقای رستگار کنید.
سیدی در اثر خود قصد دارد بگوید مسئلهای همچون ابتذال شر متعلق به جنگ جهانی دوم یا حتی مسائل سیاسی نیست، بلکه همانطور که آرنت در کتاب دیگر خود با نام اندیشیدن و ملاحظات اخلاقی طرح میکند. ابتذال شر زمانی رُخ میدهد که انسانها از درک یکدیگر عاجز باشند، زیرا در این صورت از قرار دادن خود به جای دیگری ناتوان میشوند. «واقعیت اسفبار این است که بخش بزرگی از بدیهارا کسانی مرتکب میشوند که هرگز تصمیم به بد بودن یا نیک بودن نمیگیرند.» از منظر آرنت تفکر حقیقی با فکر کردن عادی متفاوت است. او تفکر را قدرت تمیز دادن میان خیر و شر میداند. زیرا تنها در آن صورت است که انسانها قادر میشوند از ابتذال شر دوری کنند. آرنت در کتاب خود از نگاه افلاطون میگوید:《 تنها کسانی که لبریز از عشق، سرشار از تمایل عاشقانه به حکمت و زیبایی و دادگریاند. میتوانند بیاندیشند. آرنت نیز در اثر خود معتقد است که بدون عشق به انسانهای دیگر از اساس نمیتوان به تفکر مبنای انتخابهای اخلاقی دست زد. سیدی با اثر خود میخواهد به انسانها یاد آور شود. هنگامیکه تفکر در باب خیر و شر بودن اعمال، و همچنین عشق و محبت به انسانهای دیگر از میان برود، جامعه به ابتذال شر دچار میگردد.
هومن سیدی و آرین وزیر دفتری در فیلم جنگ جهانی سوم به خوبی موفق شدهاند مخاطب خویش را پیرامون اخلاق و انتخابهای اخلاقی به چالش کشیده و به تفکر وادار کنند.
از منظر دراماتیک هم فیلم داستان خود را خوب و روان مطرح میکند. از نظر من فیلم جنگ جهانی سوم را برای هومن سیدی میتوان گامی به جلو در نظر گرفت. ■
منابع: اندیشیدن و ملاحظات اخلاقی، نویسنده هانا آرنت، نشر نی