بررسی مثل و تمثیل‌های ایرانی «بند تنبانی» نویسنده «سیما میرهادی‌زاده»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

sima mirhadizadeh

بی ارزش، سرهم بندی شده، فاقد ربط منطقی، شِر و وِر، دَری وَری. به احتمال قوی این مدخل خاص، بیشتر از زمان حکومت آصف الدوله الهیار خان (دوران فتحعلی شاه قاجار) بر خراسان و واقعه یی که برای او روی داد و مدتهای دراز مردم را خنداند رواج یافته باشد.

آصف الدوله عقاید عجیب و غریبی داشت و از آنجا که مردی خودخواه بود به اجرای احکام بی معنایی که صادر می کرد بسیار سخت می گرفت از آن جمله هنگامی که والی خراسان بود حکم کرد فروشندگان و دکه داران، صنف خود را به دقت مشخص کنند و تنها به فروش کالاهایی بپردازند که به کسب ویژه ایشان آن مربوط باشد رزاز (برنج فروش) حق نداشته باشد گندم و کله قند بفروشد، و از فروش لوازم التحریر در خرازی فروشی ها به شدت ممانعت شود و غیره...

 فراشان حکومتی برای اجرای امر دست به کار شدند و البته تا مدت ها زندگی مردم را مختل کردند تا سرانجام روزی به والی خبر دادند که حکم او کاملاً اجرا شده است.

 آصف الدوله سواره به بازار سرشور مشهد رفت تا اثر عمیق اصلاحات اقتصادی خود را به چشم ببیند. هنگام عبور از برابر دکّه تنباکو فروشی چشمش به بند تنبان های بی شماری افتاد که در فضای دکّه بر فراز کیسه ها و تشت های تنباکو و توتون و سکو هایی که بر آن قلیان و چپق قرار گرفته بود، بر ریسمان های متعدد آویخته است.

 فریاد کشید:" مگر تنباکو فروش نیستی مردک؟ این بندها چه صیغه ای ست در دکّه تو؟"

 فروشنده گفت:" این ها بند تنبان است قربان."

خشم حاکم شعله کشید که:" مردک احمق! بند تنبان کالای خرازی ست، به کسب تو چه ربطی دارد؟"

 گفت:" حوصله بفرمایید ربطش را عرض کنم قربان. توتون های ما تند است، مشتری مان قلاج اول را که به چپق می زند ناگهان چنان به سرفه می افتد که، زرپ! بند تنبانش پاره می شود قربان، حضرت اشرف! ما هم برای اینکه اولاً مشتری را راضی کنیم و ثانیاً برای اینکه خدای نکرده مشتری ناراضی و عصبانی، لعنتی به آباء و اجدادمان نفرستد با هر دو سیر و نیم تنباکو و توتونی که از ما می خرند، دو سه تا بند تنبان اعلاء  تقدیم می کنیم. کار از محکم کاری عیب نمی کند حضرت اشرف!" ■

بررسی مثل و تمثیل‌های ایرانی «بند تنبانی» نویسنده «سیما میرهادی‌زاده»