آشنایی با برنده جایزه نوبل ادبیات «گیورگس سِفِریس» «گیتا بختیاری»

چاپ تاریخ انتشار:

gita bakhtiarii

گیورگس سِفِریس زاده ۱۳ مارس ۱۹۰۰ – درگذشته ۲۰ سپتامبر ۱۹۷۱ یکی از مهم‌ترین پایه‌گذاران شعر معاصر یونان بود. دیپلمات و شاعر یونانی و اولین یونانی بود که جایزه نوبل ادبیات را در سال 1963 دریافت کرد. او یکی از مهمترین شاعران یونانی و یکی از تنها دو برنده جایزه نوبل یونانی به همراه اودیسه الیتیس است.

گیورگس استیلیانوس سفریس یا جورج سفریس در ۲۹ ژانویه ۱۹۰۰ در اورل در منطقه اسمیرنا (ازمیر کنونی) در آسیای کوچک زاده شد. او اولین فرزند استلیوس و دسپوس سفریس که در سال 1902 خواهرش یوانا و در سال 1905 برادرش آنجلوس به دنیا آمدند.

در سال 1906، تحصیلات خود را در لیسه X. Aronis آغاز کرد، با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 و مهاجرت خانواده به یونان جورج (گیورگس) شروع به نوشتن اولین ابیات خود کرد. در مدرسه کلاسیک استاندارد آتن ثبت‌نام کرد و در ماه مه 1917 از آنجا فارغ التحصیل شد. او راه پدرش را برگزید که حقوق‌دان، شاعر، مترجم و همچنین استاد دانشگاه آتن بود. در 14 ژوئیه 1918، به همراه خانواده به پاریس رفت، جایی که پدرش استلیوس به عنوان وکیل کار می‌کرد. از سال ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۴ در پاریس به تحصیل حقوق پرداخت و با دنیای شعر و ادب، ترجمه، آثار کلاسیک فرانسوی و نوشتن شعر، انس گرفت.

در سپتامبر 1922، اسمیرنا/ازمیر توسط ارتش ترکیه تصرف شد. بسیاری از یونانیان، از جمله خانواده او، از آسیای صغیر گریختند. جورج سفریس تا سال 1950 دیگر از اسمیرنا دیدن نکرد. حس تبعیدی بودن از خانه کودکی‌اش در بیشتر اشعار سفریس آشکار بود دهد به ویژه در داستان ادیسه این حس بیش از همه خودش را نشان می‌دهد.

در پایان اوت 1924 به لندن رفت تا انگلیسی خود را برای آمادگی برای امتحانات در وزارت امور خارجه کامل کند. در فوریه 1925 به آتن بازگشت و در سال 1927 به عنوان وابسته وزارت امور خارجه به هیئت دیپلماتیک منصوب شد و بیش‌تر عمر خود را در مقامات گوناگون سیاسی در خارج از یونان سپری کرد. در 24 آگوست 1926، مادرش بر اثر نارسایی کلیه درگذشت.

در سال 1928 در Nea Estia با نام G. Seferiadis " ترجمه «یک شب با آقای تست» (An evening with Mr.Test) اثری از پل والری را منتشر می‌کند. در ماه مه 1931 «ستروفی» (Strofi) را با نام مستعار گ.سفریس منتشر و در همان سال به عنوان معاون کنسول و سپس مدیر سرکنسولگری یونان در لندن منصوب و تا سال 1934 در آنجا می‌ماند. در ماه مه 1932 اثر «یک شب در ساحل» (A Night on the Beach) و در اکتبر «Sterna» را منتشر کرد. در 1933، پدرش، استلیوس، به عنوان رئیس دانشگاه آتن انتخاب شد و به عنوان عضو در آکادمی آتن ثبت نام کرد. در 1934 به آتن بازگشت و در ژانویه 1935 همکاری خود را با انتشارات Nea Grammata آغاز نمود و «Sterna» را بازنشر کرد. در 1936 به عنوان کنسول کورتسا (جنوب شرقی آلبانی-Κορυτσά) منصوب شد و تا سال 1938 در آنجا ماند. در 13 فوریه 1937 نامه خود را در مورد زبان بومی در Nea Grammata منتشر کرد. در 1938 به عنوان رئیس اداره مطبوعات خارجی معاونت مطبوعات و اطلاع رسانی به آتن منتقل شد. در 10 آوریل 1941 در آستانه تهاجم آلمان به یونان با ماریا زانو ("مارو") ازدواج کرد. سفریس در طول جنگ جهانی دوم با دولت یونان آزاد همراه بود؛ در حالی که نازی‌ها بر یونان غلتیدند، سفریس در تبعید به دولت پیوست و جنگ را در قاهره، ژوهانسبورگ، پرتوریا و ایتالیا گذراند و در سال 1944 به آتن آزاد شده بازگشت. بنابراین، به عنوان وابسته و بعداً به عنوان سفیر، در بسیاری از سفارتخانه‌های یونان در خارج از کشور خدمت کرد، واقعیتی که کار او را مشخص کرد.

در 1948 کنسول وابسته به سفارت یونان در آنکارا شد. در 1951 به همین سمت در لندن منصوب شد و در آنجا دوستی بسیار نزدیکی با الیوت شاعر انگلیسی برقرار کرد. در 1953 به سمت سفیر در لبنان، سوریه، اردن و عراق ارتقا یافت و در بیروت اقامت گزید. در طول سه سالی که سفیر بود، از قبرس دیدن کرد، دیدارهایی که نه تنها در الهام بخشیدن به شعرهای بعدی او بلکه در نقش دیپلماتیک او به عنوان عضوی از هیئت یونانی در سازمان ملل در جریان بحث در مورد قبرس در سال 1957 مهم بود. به دلیل شباهت قبرس از نظر چشم انداز، ترکیبی از جمعیت، و در سنت‌های آن، به خانه تابستانی دوران کودکی خود در اسکالا (اورلا) عاشق این جزیره شد؛ قبرس پایان بخش دوران سکوت او در نوشتن شد. کتاب اشعار او Imerologio Katastromatos III از این جزیره الهام گرفته شده و بیشتر در آنجا نوشته شده است. مجموعه‌ای که در مکان‌های مختلف تبعید با دولت یونان نوشته شد. در او در این اثر سرگردانی‌های خود را وقایع‌نگاری می‌کند، و برداشتی از مکان‌های بسیار، برخی بسیار عجیب و غریب، که اودیسه‌اش او را به آن‌ها کشانده است، می‌دهد.

 از نظر سیاسی، قبرس درگیر مناقشه بین بریتانیا، یونان و ترکیه بر سر وضعیت بین المللی خود بود. طی چند سال بعد، سفریس از موقعیت خود در دستگاه دیپلماسی برای تلاش برای حل و فصل اختلافات قبرس استفاده کرد و تلاش شخصی و احساسات زیادی را به خرج داد. این یکی از معدود زمینه‌هایی در زندگی او بود که در آن اجازه داد امور شخصی و سیاسی با هم ترکیب شوند.

شهرت سفریس در سال 1963 از مرزهای ملی فراتر رفت و در سراسر جهان گسترش یافت. در نتیجه جایزه نوبل ادبیات توسط آکادمی سوئد به او اعطا شد. او اولین یونانی بود که بالاترین جایزه جهانی را برای مشارکت فکری دریافت کرده. (اودیسه الیتیس، در سال 1979، دیگر برنده نوبل.) سفریس جایزه نوبل ادبیات را «برای اشعار برجسته او، که از یک احساس عمیق نسبت به فرهنگ یونان باستان الهام می‌گیرد» دریافت کرد. در سخنرانی هنگام دریافت جایزه ترجیح داد بر فلسفه اومانیستی خود تأکید کند. سفریس در مورد سنت یونانی مدرن، بر اهمیت کانونی «لحظه‌ای که رستاخیز یونان مدرن آغاز شد» تأکید کرد.

طبق سوابق کمیته نوبل، سفریس به طور رسمی در سال 1963 توسط نویسنده و عضو آکادمی سوئد، اوید جانسون، نامزد شد البته او در طی سالهای 1955، 1961 و 1962 نیز نامزد شده بود. در سال 1961 توسط شاعر توماس استرنز الیوت در سال 1962 توسط اوید جانسون و هم توسط استاد ادبیات کلاسیک دانشگاه آکسفورد، K. A. Trypanis نامزد شد. انتخاب او در میان 80 نامزد از سراسر جهان مورد حمایت همه اعضای کمیته قرار گرفت، به استثنای یک عضو که کار ساموئل بکت (برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1969) را ارزش مثبت بیشتری نسبت به سفریس می‌دانست. دبیر کمیته، اوسترلوند، استدلال کرد که انتخاب سفریس فرصتی بود برای ادای احترام فوق‌العاده به یونان مدرن، منطقه‌ای زبان‌شناختی که بیش از حد منتظر دریافت جایزه در این سطح بوده است.

سفریس در سخنرانی خود در کمیته نوبل شعر «پادشاه آسینی» (The King of Asini) را خواند و موضوعی که او به زبان فرانسه در آکادمی سوئد مطرح کرد، «چند کلمه در مورد سنت یونانی مدرن» بود. برنده جایزه نوبل، در مورد «چهره‌های به یاد ماندنی یونان» دیونیسیوس سولوموس، آندریاس کالوس، کوستیس پالاماس، کنستانتینوس کاوافی و یوانیس ماکریگیانیس را که به عنوان «نقطه برجسته» انتخاب کرده‌اند، صحبت کرد. اعطای جایزه نوبل یک رویداد بزرگ برای یونان بود. سفریس در مورد این جایزه عنوان کرد که: "آکادمی سوئد مایل بود همبستگی خود را با یونان فعلی و روح زنده ابراز کند." آکادمی سوئد اعلام کرد: «او به دلیل سبک غنایی فوق‌العاده‌اش که الهام گرفته از احساسی عمیق نسبت به آرمان فرهنگی یونان است،» انتخاب شد.

در سال 1967، ناسیونالیست سرکوبگر، رژیم جناح راست سرهنگ‌ها پس از یک کودتا، قدرت را در یونان به دست گرفت. دیکتاتوری سرهنگ‌ها با تحمیل آزادی‌های فردی، قانون اساسی یونان را سرنگون کرد. سفریس هم به صورت مکتوب و هم با اظهارات صریح علنی خود به شدت مخالف حکومت بود پس از دو سال که با سانسور گسترده، بازداشت‌های سیاسی و شکنجه گذشت سرانجام سفریس علیه رژیم موضع گرفت. در 28 مارس 1969، او بیانیه‌ای در سرویس جهانی بی‌بی‌سی ارائه کرد، که نسخه‌های آن به طور همزمان در همه روزنامه‌های آتن توزیع شد. او به صورت مقتدر و مطلق بیان کرد که این ناهنجاری باید پایان یابد به همین دلیل از عنوان افتخار سفیر و همچنین حق استفاده از گذرنامه دیپلماتیک محروم شد.

سفریس زنده نماند تا پایان حکومت نظامی در سال 1974 را به عنوان نتیجه مستقیم تهاجم ترکیه به قبرس ببیند، حمله‌ای که خود ناشی از تلاش حکومت نظامی برای سرنگونی رئیس جمهور قبرس، اسقف اعظم ماکاریوس بود. او در 20 سپتامبر 1971 در آتن درگذشت. علت مرگ ذات‌الریه گزارش شد که بر اثر سکته مغزی که پس از انجام عمل جراحی برای زخم خونریزی دهنده حدود دو ماه قبل از آن متحمل شده بود، تشدید شد.

در مراسم تشییع جنازه او، جمعیت عظیمی تابوت او را در خیابان‌های آتن دنبال می‌کردند و شعر میکیس تئودوراکیس را برای شعر «انکار» (که در آن زمان ممنوع شد) می‌خواندند. او به خاطر مقاومتش در برابر رژیم تبدیل به یک قهرمان محبوب شده بود. او در اولین گورستان آتن به خاک سپرده شده است.

افتخارات و جوایز

در 16 آوریل 1964 دکترای افتخاری از دانشگاه تسالونیکی به او اعطا شد، در حالی که در تابستان همان سال دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد و در ژوئن 1965 دکترای افتخاری از پرینستون اعطا شد، دکترای افتخاری فیلولوژی در دانشگاه کمبریج به او اعطا شد. در سپتامبر 1965 پیشنهاد دانشگاه ایلینویز را برای نقل مکان به آنجا در سال بعد برای تدریس به عنوان استاد مدعو رد کرد.

در سال 1966 به عضویت خارجی افتخاری آکادمی هنرها و ادبیات آمریکا و عضو افتخاری انجمن زبان مدرن درآمد. جایزه شعر پالاماس را در سال 1946 دریافت کرد. در ژوئیه 1967، پیشگفتار چاپ اشعار برادرش آنجلوس را ارائه کرد. در نوامبر همان سال، از سوی مؤسسه مطالعات عالی در پرینستون دعوت شد و پذیرفت، در حالی که از او برای تدریس در کرسی شعر چارلز الیوت نورتون در هاروارد برای سال تحصیلی 1969-1970 دعوت شد، اما آن را نپذیرفت. در پاییز 1968، به ایالات متحده آمریکا نقل مکان کرد و اشعار خود را در دانشگاه‌های هاروارد، پرینستون، راتگرز، پیتسبورگ، واشنگتن، آکادمی ملی علوم نیویورک خواند.

ویژگیها و جهان اشعار سفریس

گرچه تحصیلات او بیشتر اروپایی بود تا یونانی، اما نه تنها از ادبیات یونانی چشم پوشی نکرد، بلکه آن را عمیقاً پرورش داد. اشعارش از بنیان‌های سنّتی یونان باستان از ترانه‌ها و آوازهای عامیانه، ادبیات کهن جزیره کرت، اشعار حماسی قرون وسطایی و اسطوره‌ها و افسانه‌ها نشأت گرفته‌است. با این وصف اشعارش برگرفته از واقع‌بینی دوران حیاتش بود برای همین گاهی اوقات شاعری ناسیونالیست به حساب می‌آمد که «هلنیسم» او بیشتر به شناسایی رشته‌ای از انسان‌گرایی در تداوم فرهنگ یونانی مربوط می‌شد. او شعری می‌آفرید آغشته به گذشته یونان، که نمی‌توان بدون توجه به هویت یونانی به طور جدی درباره بدنه آثارش بحث کرد.

جوهر اصلی شعر سفریس تجارب شخصی اوست، که بیانگر برداشتی غم‌انگیز از زندگی است. اشعارش با سنت زنده و بومی با آموزش مدرن اروپایی همراه است. اشتغال به گذشته در مقابل اصرار بر زندگی در زمان حال، به موضوعی غالب تبدیل شد که شاعران این دوره در آن سهیم بودند. تلاش‌ها برای تعریف هویت یونانی در این زمان بین رویکرد اروپایی‌سازی و اتکای آن به گذشته کلاسیک برای معنای مدرن، در هم شکسته است. جورج سفریس استفاده از گذشته کلاسیک یونان را به طور کامل در اشعارش - در زمان حال یونانی تعیین و نشان می‌دهد

زبان شعرش در سطحی ساده است، اما با سادگی ظاهری تصنیف‌ها و وقایع‌نگاری‌ها، اصلاً ساده نیست زیرا از نظر او جهان خود ساده و در عین حال مبهم است. از یک جهت، هر سطر شعر واضح است، اما اگر کسی بخواهد معنای یک سطر یا عبارت معین را مشخص کند، خود را در هزارتوی استنباط، دلالت‌ها و کنایه‌هایی می‌بیند که روابط آن‌ها با یکدیگر به همان اندازه پیچیده است. روابط بین چیزها در جهان زندگی در نهایت یک راز است، خارج از کنترل انسان، و ادعاها برای درک آن ("سادگی" آن) که در نهایت تنها بیگانگی نهایی بشریت را تأیید می‌کند.

همانند بسیاری از شاعران بزرگ اروپایی، امریکایی، انگلیسی سالهای پس از جنگ جهانی اول در اشعارش احساس «ویرانگی» مشاهده می‌شود. او در مجموعه «Mythistorema»، (اولین اثر دوران بلوغ) متر و قافیه سختگیرانه را رها کرد تا در شعر آزاد خاص خود کار کند. سفریس با آگاهی از ایجاد تنش‌های سیاسی و ظهور توتالیتاریسم در اروپا، اسطوره و تاریخ یونان را در بیست و چهار شعر مختصر با تصاویر خشونت‌آمیز نگران‌کننده و تعداد فوق‌العاده‌ای از اشارات به اسطوره‌های کلاسیک و ادبیات کهن در هم آمیخت. در بینش سفریس، زمان حال منظره‌ای متروک از تکه‌هاست. درک منسجم از آن غیرممکن است، و فرد با طنین صرف صداهای گذشته، پژواک‌های بی‌معنی باقی می‌ماند.

در سال 1931 با مجموعه شعر «ستروفی» (نقطه عطف) روح تازه‌ای در شعر یونانی می‌دمد که واکنش‌های مثبت و منفی را در جامعه ادبی به همراه داشت، انتشار ستروفی آغاز قوی‌ترین موج نمادگرایی وهمچنین لحظه کلیدی برای سوررئالیست یونانی بود. پس از «استرنا» (1932) با مجموعه شعر «میهیستوریما» (1935) جایگاه خود را تثبیت کرد. تأثیری که او از شعر ناب پل والری و از مدرنیسم توماس استرنز الیوت دریافت کرد، دراین اشعار قابل مشاهده است. بعدها اظهار داشت که وقتی «ستروفی» (نقطه عطف) را منتشر کرد، از دو چیز آگاه بود: او می‌دانست که می‌خواهد شعر ساده بنویسد و می‌دانست که مردم آن را دوست ندارند. سفریس هنوز امکانات خلاقانه شعر آزاد را کشف نکرده بود و با وجود کیفیت دموی و محاوره‌ای دو مجموعه، توجه دقیقی به قافیه و متر از خود نشان می‌دهد.

علاقه شدید سفریس به تجربه‌ها و نوآوری‌های شاعران فرانسوی معاصرش در سبک و آهنگ شعر، در همان ایّام، این احساس را به انسان القا می‌کند که او نیز مانند پل والری کوشش داشته‌است به شعر «ناب» دست یابد. در بسیاری از اشعاری که پس از سال ۱۹۳۵ سروده نفوذ تکنیکی تی. اس. الیوت و ازرا پاند نیز در آثارش مشهود است. او متر و قافیه سخت‌گیرانه را کنار گذاشت و از هر گونه آراستگی پرهیز کرد و تصاویر خود را پراکنده نگه داشت. با این حال، رویدادی که اثری محو نشدنی در آگاهی شاعر بر جای گذاشت، فاجعه ملی 1922 و ریشه کن کردن هلنیسم آسیای صغیر بود. شهر اسمیرنا به آتش کشیده شد و جمعیت یونانی آنجا آواره شدند. "خانه"ای که او در خاطراتش به آن چسبیده بود دیگر وجود نداشت و او شروع به دیدن خود در نور اودیسه‌ای به عنوان یک سرگردان در جستجوی خانه کرد.

او نه تنها متأثر از الیوت بلکه متأثر از شاعر رمانتیک انگلیسی جان کیتس (1795-1821) هم بود وبا او وابستگی شدیدی را احساس می‌کرد. رابطه سفریس با کیتس به شکل تمرین تغییر فرهنگی در سنت اروپایی بود که در آن زبان و محل نقش کلیدی داشتند، انگلیسی بودن کیتس و یونانی بودن هر دو در سفریس واکنشی دوسوگرا را برانگیختند. سفریس هرگز مستقیماً به اشعار «هلنیک» کیتس، مانند «قصیده‌ای روی کوزه یونانی»، اشاره نکرد. اما، شواهدی از خوانش دقیق او از اشعار و نامه‌های کیتس و کتاب‌هایی درباره کیتس، تردیدی باقی نمی‌گذارد که سفریس با الهام از «یونانی» به اشعار کیتس توجه داشته است.

جورج سفریس به عنوان مدرنیست عالی یونانی در نظر گرفته می‌شود که اغلب به عنوان «الیوت یونانی» توصیف می‌شود. سفریس تحت تأثیر سبک‌های شاعران فرانسوی و انگلیسی، ابیات خود را از تزیینات بیش از حدی که شعر یونانی را تحت تأثیر قرار می‌داد، رها کرد و سبکی ساده و مستقیم در اصطلاح مدرن ایجاد کرد و شعر یونانی را با مدرنیسم اروپای غربی نزدیک‌تر کرد. او با اصرار بر این که شعر باید به زبان گفتار روزمره سروده شود، از قالب‌ها، مضامین و لفظ شعر عامیانه بهره برد. وبا آگاهی کامل از میراث خود، اساطیر و تاریخ یونان را با وضعیت کشور خود و به طور کلی بشریت در قرن بیستم ادغام کرد. اما بهرحال او یک شاعر یونانی بود و شعر او از سنت‌ها و میراث مردمش سرچشمه می‌گیرد، و اگرچه شکل شعر یونانی را به‌طور اساسی تغییر داد، اما اشعارش را همیشه از مواد خامی که ترانه‌های عامیانه یونانی، قالب‌های شعری و اسطوره‌شناسی تهیه می‌کرد، می‌سرود. در این رویکرد، شخص بلافاصله به خویشاوندی سفریس با پاوند و الیوت پی می‌برد که متون خود را با اشارات، نقل‌قول‌ها و تشابهات اساطیری و تاریخی لایه‌بندی می‌کردند، اگرچه سفریس در برخورد با منابع خود دقیق‌تر است. او مانند الیوت، ملیله پیچیده‌ای از کنایه را به زبانی فریبنده ساده می‌بافد. مانند الیوت، احساس عمیق بیگانگی خود را جهانی می‌کند، به طوری که شعر او، اگرچه به طور مشخص یونانی است، اما با خوانندگان از همه ملیت‌ها صحبت می‌کند.

 شعر مدرنیستی الیوت با ادعای بی‌احساس و ضد رمانتیسم، نقش عمده‌ای در نظریه و عمل شعری سفریس داشت. بنابراین جای تعجب نیست که سفریس به ندرت از شاعران رمانتیک و به طور کلی منفی یاد می‌کند. حتی زمانی که او دیونیسیوس سولوموس را تحسین کرد. علاوه بر این، او به شدت تحت تأثیر ادبیات کرت قرن شانزدهم و هفدهم، به ویژه رمان عاشقانه حماسی قرن هفدهم اروتوکریتوس، اثر ویتزنتزوس کورناروس بود؛ او علاوه بر نوشتن تفسیری درخشان بر اروتوکریتوس، عباراتی از آن را در شعر خود «Erotikos Logos» گنجاند و پیوندهایی را بین زبان یونان مدرن و گذشته یونانی برقرار کرد، همان‌طور که الیوت در عبارات شعری خود از جفری چاسر، ویلیام شکسپیر آورد.

او شعر یونانی را احیا کرد و آن را وارد جریان اصلی شعر غرب قرن بیستم کرد. سفریس عمیقاً غرق در تراژدی‌های یونان باستان و در عین حال رویکردش بسیار مدرن است. او با تکه‌های مناظر گذشته در تلاش برای یافتن معنای آنها، خود را رو در رو با خلاء هستۀ هستی مدرن می‌بیند. دید سفریس تاریک، پر از رنج و غرق در احساس بیگانگی است، اما آنچه در شعر سفریس نمایان می‌شود محاکمة دردآلود انسانی است که با جستجو و پرسش و سرگردانی و تحمل می‌کوشد قرارگاه خود را بیابد و با حقیقتی ماندگار در میان انبوهی از تردیدها سازگار شود.

در آثار او، سنت دیرینه شعر یونانی با آوانگارد اروپایی پیوند خورده است که "اندیشه و سبکی منحصر به فرد" تولید می‌کند. سفریس به‌عنوان یک «یتیم» اسمیرنایی، از همان ابتدا احساس بیگانگی را که مشخصه بسیاری از شعرهای قرن بیستم است، تجربه کرد. اسمیرنایی که او می‌شناخت ویران شد و «خانه‌ای» وجود نداشت که بتواند به آن بازگردد. بنابراین جهان برای او عجیب و غریب و ناآشنا بود، به نحوی اساسی تحریف شده بود. زندگی سفریس به عنوان یک دیپلمات شاید حس بیگانگی او را تشدید کرد. در عین حال، تجربه گسترده‌اش به او اجازه داد تا از غم و اندوه فردی فراتر رود و در مورد مشکلات بزرگتر شرایط انسانی صحبت کند. و هر آنچه که از درد انسانی دریافت و احساس کرده در شعر بازتاب دهد. او شاعری ملی‌گرا با دیدی جهانی که هسته اصلی بسیاری از اشعارش «جان» جاودانگی‌گذشته، دلتنگی‌های خیال‌آمیز، و درد وطن است. ■

منابع

https://brill.com/display/book/9789004529274/BP000015.xml

https://www.enotes.com/topics/george-seferis/in-depth

https://www.jstor.org/stable/23241353

https://el.wikipedia.org/wiki

https://www.alfavita.gr/koinonia/96745_oi-politikes-anafores-toy-giorgoy-seferi

https://kpoulios.gr/wp-content/uploads/2011/01.pdf

https://fa.wikipedia.org/wiki

آشنایی با برنده جایزه نوبل ادبیات «گیورگس سِفِریس» «گیتا بختیاری»