بررسی رمان «سایه‌سار» نویسنده «زهرا احسان‌منش»؛ «زهرا فرازاندام»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

zahra farazandaam

درباره کتاب: رمان سایه‌سار در 691 صفحه و 24 فصل با راوی اول شخص مفرد نوشته شده و در سال 1398 توسط نشر علی به چاپ رسیده است.

درباره نویسنده: خانم زهرا احسان‌منش متولد 1361 بوده و دیگر رمان‌های منتشر شده از این نویسنده به قرار زیر است: تب یخ - محرم راز - جام سراب - بال‌های بسته - در حرم یار - نوش‌دارو - باورهای زخمی

خلاصه رمان: رمان از زبان سونیا و دربارۀ زندگی او و امیر نوشته شده است. داستان از جایی آغاز می‌شود که امیر ناپدید شده و زنی به قتل رسیده، مظنون اصلی را امیر می‌دانند که با همدستی زنی دیگر مرتکب این جنایت شده و چون اثر انگشت سونیا را در خانۀ مقتول پیدا کرده‌اند به او شک دارند. هم‌زمان که قصه پیش می‌رود، سونیا رمانی را می‌خواند که عیناً در داستان آورده شده و امیر نگارندۀ آن است؛ در این قسمت امیر از ابتدای آشنای‌اش با سونیا و نحوۀ آغاز این آشنایی توضیح داده و در میان این روایت به زندگی چند نفر از اطرافیانش نیز پرداخته است.

تحلیل و بررسی رمان: اسم و طرح جلد رمان معمولی بوده و کنجکاوی خاصی برای مخاطب ایجاد نمی‌کند. نثر داستان ساده و روان بوده و خواننده به‌راحتی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. با توجه به ویراستار بودن نویسنده اشکالات اندکی در متن دیده می‌شود، برای مثال: صب به‌جای صبر نوشته شده که مجاز نیستیم در دیالوگ‌نویسی کلمات را به شکل ناقص بیاوریم. قط به‌جای قحط، بابابزرگیم به‌جای بابابزرگی‌ام، دهشی به‌جای ده‌شاهی، خیلیم به‌جای خیلی‌ام، صبونه به‌جای صبحونه، خدافظ به‌جای خداحافظ، احساسیم به‌جای احساسی‌ام، بروز به‌جای به‌روز، و حوالی به‌جای حواله نوشته شده است.

در جاهایی که فاعل جمله مشخص باشد نباید از افعال مجهول استفاده شود، پس نوشتن کشاند به‌جای کشید اشتباه است یا خمانده به‌جای خمیده. به‌جای برق می‌کشید بهتر است نوشته شود برق می‌زد، هوشیار کشید اشتباه و هوشیار کرد درست است. به‌جای «سرش منت کنن» درست‌تر است نوشته شود منت بگذارند. در موارد اندکی «را» به‌جای «رو» و برعکس نوشته شده که لازم است توجه شود در دیالوگ رو و در متن روایت از را استفاده می‌شود. بلکم کلمه‌ای عامیانه بوده و تنها در دیالوگ مجازیم از آن استفاده کنیم، درست‌تر است در متن نوشته شود بلکه. بافیدم اشتباه و بافتم درست است.

همچنین برای زیبایی صورت اثر بهتر است پاراگراف‌ها تا حد امکان یکسان باشند نه آن‌که گاهی یک صفحۀ کامل را در برگرفته و در جایی دیگر تنها با یک خط پایان یابد. استفاده از دو نقطه پشت هم نادرست بوده و تنها مجازیم از سه نقطه یا تک نقطه استفاده کنیم. آوردن را بعد از فعل اشتباه بوده و حتماً باید بعد از مفعول آورده شود.

راوی رمانی که در کتاب آورده شده سوم شخص بوده و محدود به ذهن چند نفر است که در انتهایِ آن امیر توضیح می‌دهد با استفاده از دفتر خاطرات پولاد و سارا توانسته احساسات آن‌ها را در داستان بگنجاند؛ اما بخش‌هایی از داستان از زبان سونیا روایت می‌شود در صورتی که در انتهای کتاب گفته شده قرار است بعداً فایل رمان را در اختیار سونیا بگذارد تا او آن را کامل کرده و احساساتش را در آن بگنجاند؛ پس در قسمت‌هایی که از زبان سونیا روایت شده تخطی راوی صورت گرفته و اشتباه نوشته شده است.

داستان به‌صورت رفت و برگشت در گذشته و حال روایت می‌شود که توانسته سیری مقبول و تعلیقی مناسب برای رمان ایجاد کند. محتوا و درونمایۀ داستان عشق را مد نظر قرار داده و نویسنده سعی داشته عشق عمیقی که بین دو کاراکتر اصلی داستان شکل می‌گیرد به نمایش بگذارد که از این جهت موفق عمل کرده و احساسی زیبا را به تصویر کشیده که باورپذیر بوده و به دل مخاطب می‌نشیند. عشقی که خلاف کلیشه‌های مرسوم توانسته روایتی جذاب را ایجاد کند و نشان دهد همیشه نمی‌توان طبق اصول از پیش تعیین شده جلو رفت و گاهی حتی شناکردن خلاف جریان موجود ممکن است فرد را به مقصود مطلوب برساند.

حسادت و تنگ‌نظری یکی از کاراکترها که عامل اصلیِ عمدۀ مشکلات ایجاد شده در داستان بوده، یکی دیگر از نکات پررنگ در این رمان است که توانسته روالی معمایی به داستان دهد؛ در فصل آخر پرده از راز و رمزها برداشته شده و مشخص می‌شود زیاده‌خواهی و افزون‌طلبی، او را وادار کرده با اعمالی ناپسند افراد ساده‌لوح را بازیچۀ قرار داده تا به امیال بلندپروازانۀ خود دست یابد. در طول داستان شاهد شخصیتی منفی از او هستیم که چشم دیدن خوشبختی دیگران را نداشته و برای ضربه‌زدن به اطرافیان و حتی نزدیک‌ترین وابستگانش تمام تلاشش را به‌کار می‌برد تا به اهداف شوم خود برسد.

امیر در جایی اشاره می‌کند دلش دنیایی را می‌خواهد که در آن فقط صداقت مهم باشد نه سن یا شغل فرد؛ به نکتۀ جالبی اشاره شده که گرچه لازم است؛ اما کافی نیست. در دنیای واقعی تنها به صرف داشتن صداقت نمی‌توان زندگی موفقی ایجاد کرد؛ اما در سنی که امیر عاشق شده، قدر مسلم از دیدگاه او مسائل دیگر کمرنگ بوده و احساساتش در درجه اول اهمیت قرار دارند که خانم احسان‌منش به‌درستی توانسته‌اند خصوصیات مربوط به این دوره را در امیر نشان دهد. امیر تنها شیداییِ دل را مد نظر قرار داده و گمان می‌کند موانع دیگری که سر راه‌شان قرار دارد و مادر سونیا به آن اشاره می‌کند از ارزش چندانی برخوردار نیستند.

سونیا برای بیان دلیل دلدادگی‌اش می‌گوید همواره دنبال آدم‌هایی بوده که پیچیدگی نداشته باشند، حرف دل و زبان‌شان یکی بوده، در رفتارشان این یکرنگی عیان باشد و به همین دلیل دلش را واداده و نمی‌تواند از امیر چشم‌پوشی کند چون با ایده‌آل‌هایش هماهنگ است. برای او مقاومت‌کردن در چنین شرایطی سخت است و احساسات زنانه‌اش فوران می‌کند. سونیا در مقایسه با امیر رفتاری عاقلانه‌تر از خود نشان می‌دهد؛ ولی چون با کسی برخورد دارد که گزینه‌های مورد نظرش را تأمین می‌کند برایش امکان‌پذیر نیست او را نادیده گرفته و این قدرت را در خود نمی‌بیند جلوی پیشروی افکارش را بگیرد؛ ناگفته هر دو حرف یکدیگر را فهمیده و احساست طرف مقابل را درک می‌کنند.

از دیگر نکات قابل توجه در این رمان نشان‌دادن احساسات رقیق و لطیف امیر است که چه راحت هر جا شدیداً درگیر مشکلات بوده اشکش روان شده؛ پدیده‌ای طبیعی که بسیاری سعی دارند آن را نشانۀ ضعف بیان کنند خصوصاً دربارۀ مردان آن را مجاز ندانسته و برخی اعتقاد دارند: «مرد نباید گریه کند.» که تصوری کاملاً اشتباه است. برعکس مردی که اجازۀ فروریختن به اشک‌هایش می‌دهد نشان از آن است تا چه حد عواطف ملموسی دارد که بی‌پرده‌پوشی آن را عیان کرده. چه خوب است در رمان‌هایمان این اصل را جا بیندازیم که گریه تنها مختص زنان نبوده و مردان نیز مجازند از این خصیصۀ عادی انسانی استفاده کنند و نباید آن را نشان عجز و ناتوانی افراد برشمرد.

نویسنده در جای‌جای کتاب توانسته به‌زیبایی عشق شکل گرفته در داستان را تفسیر کند و با شرح جزئیات کامل از واکنش‌ها و احساسات طرفین، آن را در معرض دید مخاطب قرار دهد. وصف ریزبه‌ریز حالات و حرکات شخصیت‌ها در توصیف چگونگی طرح این احساسِ عمیق کمک به‌سزایی داشته و بسیار بادقت و ریزبینی درونیات هر یک از کاراکترها را بیان کرده است.

برای نمونه در جایی که سونیا عنوان می‌کند جز صدای امیر صدایی نمی‌شنود و جز بوی عطر او بوی دیگری حس نمی‌کند، جز نگاه شیفتۀ او روی خود چیز دیگری نمی‌بیند، قلبش تنها برای او می‌تپد و فضایی را برایش ایجاد می‌کند که گویی تنها آن دو نفر در آن حضور دارند و او توان هیچ اعتراضی در خود نمی‌بیند، نویسنده به‌زیبایی و با تبحر توانسته احساسات عمیق سونیا را به نمایش بگذارد.

انسانیت در این داستان و با خصوصیات نشان داده شده از سونیا به بهترین نحو تصویر شده و شناخت شخصیت سونیا نشان می‌دهد چطور می‌توان در کنار تحصیلات و داشتن تمکن مالی، رفتاری انسانی داشت و بی‌غل‌وغش به آدم‌های دیگر مهر ورزید و برای یاری‌رساندن به افراد مستمند از هیچ کمکی دریغ نکرد. در این داستان سونیا با شیوه‌های مختلف و با صرف وقت و مال خود، خالصانه در جهت رفاه اشخاص بی‌بضاعت تلاش کرده و همین امر امیر را ترغیب می‌کند تا تحت هیچ شرایطی دست از سونیا برندارد و او را تمام و کمال برای خود داشته باشد، زیرا انسانیت را به معنای کامل در سکنات و وجنات او دیده و نمی‌تواند از او روی گرداند.

از جمله نکات حائز اهمیتی که در این رمان به آن اشاره شده تفاوت سن امیر و سونیا است، امیر در جایی از مادرش می‌پرسد چرا وقتی سونیا دو سه سال از من بزرگ‌تر است، این مسئله را مانعی برای ازدواج‌مان می‌دانید؛ اما حالا شخصی را که دوازده سیزده سال از من کوچک‌تر است پیشنهاد می‌دهید برای ازدواج و این تفاوت سن را ایراد نمی‌دانید.

چرا جامعۀ ما باید تا این حد زنان را دست کم گرفته، چرا باید تا این اندازه برای احساسات مردان ارزش بیشتری قائل باشند که همیشه امیال مردان در درجۀ اول اهمیت قرار گرفته و به فکر برآورده شدنش باشند؛ ولی نیازهای جسمی و عاطفی زنان نادیده گرفته می‌شود؟ چرا نباید دربارۀ مسئلۀ تفاوت سنی،

 خواسته‌ها و تمایلات هر دو طرف مد نظر قرار گیرد و با یک میزان سنجیده شود؟ جای تقدیر دارد که خانم احسان‌منش با اشاره به این نکتۀ حساس و مقایسه این دو کاراکتر با یکدیگر چنین معضلی را پررنگ کرده و با نوشتاری منطقی به نقد کشیده‌اند.

امیر در جایی از سونیا ایراد می‌گیرد که علاقه به مادرش را به عشق او ترجیح داده و سلامتی مادرش را در اولویت قرار داده است و زمانی دیگر امیر با شرایطی مشابه مواجه می‌شود که ناچار است برخلاف خواست قلبیِ خود عمل کرده و برای حفظ سلامت مادرش تن به کاری دهد که راضی به آن نیست. خود را اسیر موقعیتی می‌کند تا جان مادرش به خطر نیفتد ولو آن‌که علایقش را زیر پا بگذارد؛ وقتی امیر در وضعیتی مشابه سونیا گرفتار می‌شود به این باور می‌رسد، سونیا حق داشته برای سلامت مادرش از عشق خود دوری کرده مبادا خطری جان مادرش را تهدید کند.

احترام متقابلی که این دو برای یکدیگر قائل هستند نکته‌ای جالب توجه است که می‌توان آن را سرمشق خود قرار داد تا شاهد معضلات کمتری در جامعه باشیم. برخی اصول و بایدها و نبایدها که به غلط میان مردم باب شده و دلیل منطقی برای آن وجود ندارد، مانعی در راه رسیدن به آرامش ایجاد کرده است. نوشتن این‌گونه رمان‌ها که فرهنگ نادرست موجود را زیر سؤال برده و سعی دارد روش‌های صحیح را آموزش دهد، می‌تواند کمک به‌سزایی باشد در اصلاح افکار نادرست جامعه و تصحیح فرهنگ اشتباه موجود.

در مجموع رمان حاصل با فضاسازی ملموس و شخصیت‌پردازی

 اصولی توانسته کتابی را در معرض دید خواننده قرار دهد که باورپذیری لازم را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، خصوصاً شخصیت امیر سیری صعودی داشته و از خامی و ناپختگی به مرحله‌ای می‌رسد که با رفتاری منطقی و اصولی سعی در پیشبرد اهدافش دارد. سایر شخصیت‌ها نیز متناسب با فضای داستان پرداخت شده و هر یک توانسته‌اند نوعی نگرش خاص را در مخاطب ایجاد کنند که متفاوت از یکدیگر بوده و نشان‌دهندۀ خلاقیت نویسنده در امر شخصیت‌پردازی است.

روند قصه با صحنه‌پردازی بجا، خواننده را با خود همراه کرده و تعلیق ایجاد شده کشش لازم را برای مخاطب فراهم می‌کند. شیوۀ پرداخت رمان به گونه‌ای است که با افکار تک‌تک کاراکترها آشنا شده و نکتۀ مجهولی در داستان حل نشده باقی نمی‌ماند، همچنین پایان‌بندی داستان نیز به‌نحو مطلوبی صورت گرفته که جای سؤالی نمی‌گذارد. اطناب یا کم‌گویی در روند قصه وجود ندارد و دیالوگ‌نویسی‌ها با شخصیت کاراکترها هم‌خوانی دارد.

برای این نویسندۀ گرامی آرزوی پیشرفت روزافزون داریم. ■

بررسی رمان «سایه‌سار» نویسنده «زهرا احسان‌منش»؛ «زهرا فرازاندام»