جستار «اندیشه سازی یا اندیشه دزدی؟!» نویسنده «مهوش نوروزی»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

mahvash noroozi

فکر می‌کنم سارقین روح، فکر، اندیشه و آرمان کودکان ما، نه تنها یک فرقه یا حزب بیرونی است، بلکه سنگ بنای آن را پدرها و مادرها، معلمین، لایحه‌ها و قوانین حاکم بر جامعه، از بدو تولد کودکان می‌گذارند. کودک خود را چون خمیری در دست می‌گیریم و به هر شکلی که می‌خواهیم، درمی آوریم. آنچه آموخته‌ایم، درست یا غلط، به مغز آنها تزریق می‌کنیم.

می‌خواهیم همه شکستها و ناکامی‌هایمان را آنها جبران کنند؛ رویاها و آرزوهای خود را در وجود آنها جستجو می‌کنیم. آن‌ها را چون عروسک خیمه شب بازی، در کلاسهای مختلف می‌چرخانیم. حتی دین و مذهب و آیین زندگیشان را تعیین می‌کنیم و آن را به خوردشان می‌دهیم. کاش به جای این همه کلاس، آن‌ها را به کلاس خودشناسی می‌فرستادیم، کلاس فکر و اندیشه. کودک امروز ما، برای حل مسأله ریاضی راه حل نمی‌سازد. برای درست کردن کاردستی، به خود زحمتی نمی‌دهد. برای نوشتن انشا، وقت صرف نمی‌کند. کودک امروز ما بی اراده، بی مسئولیت و راحت طلب شده است. حالا ما می‌خواهیم، این کودکان جامعه را بسازند! کودک راحت طلب ما، چگونه می‌تواند ویرانی‌ها را آباد کند؟ کودک بی تعقل ما، چگونه می‌تواند مخترع و مکتشف شود؟

چگونه می‌تواند خوب و بد، سیاه و سفید را بشناسد؟!

با تلنگری، ایده‌اش عوض می‌شود. با اندک پستی و بلندی، خسته و ناامید می‌شود و با یک شکست روح و روانش به هم می‌ریزد. پس تا دیر نشده، الگوی رفتاری خود را، با کودکانمان تغییر دهیم. ■

جستار «اندیشه سازی یا اندیشه دزدی؟!» نویسنده «مهوش نوروزی»