درباره کتاب: رمان شاخهنبات در 998 صفحه و 18 فصل با راوی دانای کل نوشته شده و در سال 1395 توسط نشر آرینا به چاپ رسیده است.
درباره نویسنده: خانم آزیتا خیری ئیلانلو متولد 1۳۵۹ ساکن قزوین، متأهل و کارشناس زمین هستند.
یازده عنوان کتاب توسط مجموعه انتشارات علی به چاپ رسانده با عناوین: چه ساده شکستم، دختر ماهمنیر، در میان مه، خانه امن، بوی درختان کاج، فصل میوههای نارنجی، کوچه دلگشا، عاشق شدم، بیگناهان، عنکبوت، من غلام قمرم و کتابهای هفتسنگ و ماهی زلالپرست از همین انتشارات در دست چاپ است، دو کتاب ای مهربان چراغ بیاور و دختر آبان هم در حال نگارش آنلاین هستند.
خلاصه داستان: رمان دربارۀ زندگی ارکیده نوشته شده که قصد داشت نوعی داروی ناباروری را در کشور بومی کند؛ ولی به جرم قتل ابراهیم موسویان به زندان میافتد. در کنار شرح ماجراهایی که برای ارکیده اتفاق میافتد، زندگی اعضای خانوادۀ موسویان و چند نفر دیگر بیان میشود که در ارتباط با این قتل قرار میگیرند. ارکیده که پدرش را در کودکی از دست داده، قبل از به زندانافتادن همراه مادرش در زیرزمین خانۀ داییاش و با حمایت مالی آنان زندگی میکرده.
زمان تحصیل در دانشگاه فرزاد موسویان به ارکیده علاقهمند شد و با وجود مخالفت پدرش از او خواستگاری کرد؛ ولی ماجرای قتل ابراهیم موسویان، پدر فرزاد سبب تنفرش از او شده و همراه سایر اعضاء خانواده خواهان اعدام ارکیده میشوند. در این رمان با ماجراهای متعددی روبهرو هستیم که مثل کلافی سردرگم درهم ادغام شده و خواندنش خالی از لطف نیست.
بررسی رمان: نام رمان و طرح روی جلد ساده انتخاب شده و برخلاف محتوای هیجانانگیرش نمیتواند کنجکاوی مخاطب را برانگیزد. داستان سیری خطی دارد و نثر ساده و
روان آن به دل مخاطب مینشیند. اشکالات اندکی در کتاب وجود دارد که بیشتر تایپی بوده و اگر یک بار بادقت توسط
ویراستاری بررسی میشد قطعاً با آنها مواجه نمیشدیم، برای مثال: شصت بهجای شست، خوش بحالت بهجای خوش بهحالت، میای بهجای میآی، بخاطر بهجای بهخاطر، زندگیش بهجای زندگیاش، سئانس بهجای سانس، حرفیم بهجای حرفیام، طپش بهجای تپش، کودکانی بهجای کودکانه، یکیم بهجای یکیام، هول بهجای هُل، قوره بهجای غوره، خورد بهجای خرد، جز بهجای جزو، طعنهای بهجای تنهای نوشته شده است.
ارکیده سعی دارد نوعی داروی ناباروری را بومیسازی کند و این میان کسانی که داروی تقلبی در بازار پخش میکنند، نمیخواهند او موفق شود، همین مسئله بخش عمدۀ رمان را به خود اختصاص داده و توانسته رمانی هیجانانگیز و معمایی ایجاد کند که تا انتها مخاطب را دنبال خود میکشاند. با وجود زیاد بودن تعداد صفحات، خستهکننده نبوده و میتوان بهراحتی با آن ارتباط برقرار کرد. گرههای موجود در داستان بهتدریج گشوده شده و البته عمدۀ گرهگشایی در بخشهای پایانی صورت میگیرد. تنها گره موجود که دلیلش مشخص نمیشود زمانی است که ارکیده در زندان بوده و به او سوءقصد میشود؛ در ادامه نمیتوان فهمید چه کسی قصد جانش را کرده یا آن همه کینۀ یکی از همسلولیهایش به چه دلیل بوده که وحشیانه او را کتک میزند، دلیل منطقی برای این دو حادثه در داستان آورده نمیشود که به چه منظور صورت گرفته است و پشت این حادثه چه کسی بوده است. ”صدای خردشدن استخوانهای آروارهاش“ و ”صدای خردشدن مفاصل مهرههای گردنش“ اینگونه توصیفها غلوآمیز بوده، زیرا اگر بهواقع کسی استخوانها یا مفاصلش خرد شود کارش به بیمارستان میکشد یا در جای دیگری میخوانیم ”برای هزارمین بار“ این قبیل اغراقگوییها بهتر است در محاوره بهکار رود و از آوردن آن در روایت پرهیز کنیم تا به واقعیت نزدیک باشد.
از دیگر اشکالات موجود در نثر، پاراگرافهای یک خطی است که باعث طولانیشدن بیدلیل حجم کتاب میشود و همچنین از زیبایی صورت اثر میکاهد، درستتر آن است تا جای ممکن پاراگرافها یکسان بوده و بیش از چهارخطونیم نباشند. ”در آن دنبال چیزی میکاوید“ بهتر بود نوشته شود در آن چیزی را میکاوید یا در آن دنبال چیزی میگشت.
شخصیتسازی بهشکلی ملموس صورت گرفته و تردیدها و خوددرگیریهای کارکترها به بهترین حالت بهنمایش درآمده است. تنها نکتۀ لازم به ذکر تکراری بودن برخی توصیفها است که اگر تنوعی در این زمینه صورت میگرفت شکل پسندیدهتری به خود میگرفت، برای مثال ”کمی بعد“ یا ”مدتها بعد“ مدام تکرار شده که میتوان عبارات مشابه را جایگزین آن کرد.
از جمله نکات حائز اهمیتی که در این رمان آورده شده گریهکردن دو برادر درمقابل خبردارشدن از بیماری مادرشان است که برخلاف عرف جامعه نشان داده شده هیچ اشکالی ندارد مردها هم گاهی با گریه خود را تخلیه کنند و این تصور را که ”مرد نباید گریه کند“ از باور عموم حذف کنیم. همچنین نکتۀ قابل تأمل بعدی خواستگاری و پیشنهاد ازدواج از طرف دختر به پسر است که باز هم در جامعه مورد تأیید نبوده و خانم خیری در این رمان نشان دادند که میتوان بهآسانی این مطلب را پذیرفت و آن را عادیسازی کرد.
از همه مهمتر تقاضای حق طلاق برای بانوان است که در این داستان مطرح شده و لازم است در فرهنگ جامعه جا بیفتد و جایگاه شایستهای در این زمینه برای زنان کشورمان قائل باشیم. جای تقدیر دارد که خانم خیری به این مسائل در کتابشان اشاره کرده و سعی کردهاند آن را امری معمولی و موجه جلوه دهند، کاری که لازم است همۀ نویسندگان در این زمینه همت بگمارند تا در اصلاح فرهنگ نادرست موجود قدمی هر چند اندک برداشته شود.
در این رمان جایگاه زنان برای پیشبرد علم بهخوبی مورد توجه قرار گرفته و نشان دادهاند وظیفۀ یک زن تنها خانهداری و باروری نیست. قهرمان داستان میکوشد به هر طریق ممکن حتی با گذشتن از جان خود برای اثبات حقانیتش کاری از پیش ببرد و در این زمینه سختیها را به جان میخرد، از حیثیت خود تمام قد دفاع میکند و دربرابر ناملایمات ایستادگی نشان میدهد.
زن داستان یک دختر معمولی با همۀ خصوصیات خوب و بدش است، فردی خاکستری که گاه اشتباه میکند و زمانی که مطمئن است راه درست را در پیش گرفته از هیچ کوششی برای به ثمر رساندن هدفش فروگذاری نمیکند. زنی که با وجود نداشتن پشتوانه و بدون حامی توانسته پیشرفت کند و خود را به مدارج عالی تحصیلی و شغلی برساند. دختری از یک خانوادۀ ساده با کمترین امکانات؛ اما با همتی عالی و تنها با تشویقهای مادرش توانست بهترین استفاده را از تواناییهای خود برده و نگرش مردسالارانۀ داییاش که آنان را تحت سرپرستی خود گرفته بود، کوچکترین تأثیری در دیدگاهش نداشت و تمام تلاشش را برای رسیدن به آمالش به کار برد.
منطق روایی داستان با واقعیت جامعه همخوانی دارد و صحنهپردازی بهنحوی شایسته صورت گرفته، فضاسازی نیز به شکلی ملموس انجام شده و میتوان همذاتپنداری لازم را با رویدادهای داستان ایجاد کرد. عشقی زیبا در داستان ترسیم شده که برای خواننده دلنشین است و میتواند آن را الگوی خود قرار دهد. عشقی بدون قید و شرط که جایگاه انسانی فرد مقابل را مد نظر قرار داده و هر دو طرف نمیخواهند به واسطۀ نیازهای مادی و جسمی به یکدیگر نزدیک شوند. مردی که بهخوبی توانسته غرایضش را تحت کنترل قرار دهد و دختری که میان کشش قلب و عقل سرگردان مانده، بهشکلی شایسته نمایش داده شده است.
بخشش و گذشت نیز در این دستان به زیبایی ترسیم شده و ارکیده با آنکه صدمات بسیاری از سهلانگاری قاضی پروندۀ پدرش در زندگی دیده، برخوردی منطقی از خود نشان میدهد. حتی فرهاد وقتی به اصل ماجرای زندگی خود پی میبرد، تغییری در رفتارش ایجاد نشده و همچنان بهصورت قبل به روابط دوستانۀ خود ادامه میدهد. رمان دارای فراز و نشیبهای بسیار است و توانسته بهنحوی ملموس و دلپذیر خواننده را با خود همراه کند و هیجان و تعلیق لازم را بهشکلی پسندیده در داستان ایجاد کرده است. نکات آموزندۀ بسیاری در رمان یافت میشود که خواندنش را مفید و ثمربخش کرده است.
دغدغههای هر یک از شخصیتها و معضلاتی که با آن مواجه هستند بهنحوی باورپذیر شرح داده شده و ارتباطی منطقی بین داستانهای هر یک از آنان ایجاد شده است. داستانهای متعددی که در دل هم فرو رفته و بازگویی قصه هریک از آنان یکی از معضلات موجود در جامعه را واکاوی کرده است. پایانبندی کتاب نیز به نحوی مناسب صورت گرفته و سؤال بیپاسخ در داستان باقی نگذاشته است.
در مجموع رمانی حاصل آمده که دربرگیرندۀ بسیاری از مسائل اجتماعی بوده و نشان میدهد صاحبان پول و قدرت برای رسیدن به اهدافشان از قربانیکردن جان هزاران نفر در این راه ابایی ندارند و تنها برای بهدست آوردن سود بیشتر دست به هر عمل ناشایست و غیرانسانی میزنند.
درمقابل کسانی مثل ارکیده در جامعه علمی کشورمان وجود دارند که برای پیشرفت بیشتر دست از هیچ تلاشی برنداشته و همۀ سختیها را به جان میخرند تا قدمی هر چند اندک برای اعتلای میهن بردارند. کسانی که میتوان زندگی آنان را الگوی خود قرار داد و مانند آنها در فکر آبادانی جامعه بود. از خانم خیری نهایت تشکر را داریم که توانستهاند رمانی زیبا و پرکشش خلق کنند و با نشاندادن فداکاری افراد برای رسیدن به اهداف عالی در ساختن فرهنگ این مرزوبوم گامی مؤثر بردارند. برای ایشان آرزوی موفقیت روزافزون داریم. ■