بررسی رمان «آجر کج» نویسنده «شادی منعم»؛ «زهرا فرازاندام»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

zahra farazandaam

درباره کتاب: رمان آجر کج در 608 صفحه و 30 فصل با روای اول شخص نوشته شده که توسط انتشارات آرینا در سال 1396 به چاپ رسیده است.

درباره نویسنده: خانم شادی منعم سال 1368 در تهران دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را در رشتۀ مهندسی برق الکترونیک از دانشگاه آزاد تبریز گرفت، سپس تحصیلات خود را در رشتۀ روان‌شناسی ادامه داد و در حال حاضر کارشناس ارشد روان‌شناس بالینی است. وی اولین رمان خود را در سال 1393 توسط نشر علی به چاپ رساند.

رمان‌های منتشر شده از این نویسنده: سراغ خاطره‌ها را نگیر، عبور از پاییز، با ماهی‌ها غرق می‌شوم، حسی به رنگ سبز از جنس آسمان؛ جزر و مد، یکی از من

خلاصه داستان: داستان از زبان یاسمن روایت می‌شود که از همسرش کتک خورده و شدت جراحاتش به‌حدی بوده که چند روزی در بیمارستان بستری می‌شود، بعد از مرخص شدن تصمیم می‌گیرد در خانۀ پدربزرگش ساکن شود. در همان روزهای نخست دختری به نام غزاله که از همسایگان قدیم‌شان بوده و از خانه فرار کرده، به او پناه می‌برد و وقتی متوجه مشکلش می‌شود تصمیم می‌گیرد برای کمک به او تعدادی از دوستانش را به خانه دعوت کرده تا داستان زندگی خود را برایش تعریف کنند. زنانی که قبلاً به آن‌ها کمک کرده تا نجات‌بخش زندگی مشقت‌بارشان باشد.

محتوای رمان را ترسیم شرایط سخت همین زنان تشکیل می‌دهد که هر کدام با مسائل مختلفی دست به گریبان بوده، در کنارش مشکلات زندگی خود یاسمن نیز با داستان پیش می‌رود که ماجرایی عاشقانه در کنار شک و بددلی همسرش دارد.

بررسی رمان:

نام مناسبی برای رمان انتخاب شده که با محتوای آن هم‌خوانی دارد؛ اما طرح جلدی ساده برای کتاب در نظر گرفته شده که نشانگر مطلب خاصی نیست و نمی‌تواند کنجکاوی مخاطب را برانگیزد. نثر داستان ساده و روان نوشته شده و اشکالات جزئی در آن دیده می‌شود، برای مثال: سنگ‌کوب به‌جای سنکوپ، می‌شکانند به‌جای می‌شکستند، حاظر به‌جای حاضر، ادعا به‌جای ادا، ساعت حمام به‌جای صحت حمام، بیاندازد به‌جای بیندازد، محسورکننده به‌جای مسحورکننده، برمیام به‌جای برمی‌آم؛ در میومد به‌جای درمی‌اومد، بیشتراند به‌جای بیشترند، دوهزاری به‌جای دوزاری، صدری به‌جای سِدری، بدکارست به‌جای بدکاره‌ست نوشته شده است.

”تعریفات“ با ات جمع بسته شده که علامت جمع عربی بوده و در فارسی کاربرد ندارد. پاراگراف در بعضی قسمت‌ها بسیار طولانی شده که برای زیبایی صورت اثر بهتر است از پاراگراف‌های یکسان استفاده شود. آوردن را بعد از فعل اشتباه است. زمانی که افراد مختلف داستان زندگی خود را تعریف می‌کنند، تیتر گذاشته شده و نام شخصیت بالای آن ذکر شده که این کار در داستان‌نویسی مرسوم نبوده و بهتر است در روایت نشان داد ماجرا از زبان چه کسی بیان می‌شود.

”چشمانش اندازه نعلبکی شد“ یا ”چشمام چهار تا شد“ اغراق‌آمیز و غیرواقعی بوده و در روایت بهتر است از این اصطلاحات استفاده نکرد و فقط در دیالوگ به کار برد تا با واقعیت هم‌خوانی داشته باشد؛ همچنین می‌توان کلمۀ انگار را اولش اضافه کرد تا این شبهه برطرف شود، انگار چشمانش اندازۀ نعلبکی شد.

رمان از جای مناسبی آغاز شده و کشش لازم را برای مخاطب ایجاد می‌کند، با ماجرایی اجتماعی مواجه هستیم که قصۀ عشق نیز بخش مهمی از کتاب را تشکیل می‌دهد. داستان به‌نحو مطلوبی توانسته مشکلات متعدد زنان امروز جامعه را به تصویر بکشد. شیوه‌ای که خانم منعم برای بیان این معضلات انتخاب کرده‌اند، بسیار هوشمندانه بوده و توانسته‌اند در قالبی جذاب چندین روایت را بگنجانند و انواع مصائبی که بانوان ما با آن دست به گریبانند در این رمان نشان دهند.

در کنارش داستان شخصیت اصلی یعنی یاسمن را هم پیش می‌برد که درگیر عشقی زودهنگام شده و چنان او را اسیر خود می‌کند که سبب می‌شود همۀ آموزه‌هایش را از خاطر برده و قبل از شناخت کامل طرف مقابل وارد زندگی مشترک شود. با شرحِ جزئیاتِ وقایعِ رخ‌داده نشان می‌دهد چطور آجرهای دیوار زندگی‌اش را کج گذاشته و بالاخره جایی این دیوار فرو می‌ریزد و زیر آوار آن آسیب می‌بیند.

یاسمن با پشتیبانی پدرش که دکتر است، دفتر مجله‌ای را تأسیس کرده و خود سردبیر آن است؛ با کمک دوستانش به مشکلات زنان پرداخته، دربارۀ آنان می‌نویسد و در حد توانش برای حل معضلات‌شان تلاش می‌کند. بعد از دیدن شرایط ناگوار افراد مختلف که به‌تدریج با آن‌ها مواجه شده، گمان می‌کند تجربۀ لازم را کسب کرده و به مرحله‌ای رسیده که آگاهی کافی برای شروع یک زندگی را پیدا کرده؛ اما عشق چنان او را احاطه می‌کند که از توانایی‌هایش غافل مانده، درگیر شرایطی ناگوار می‌شود که راه گریزی از آن نمی‌یابد. عشقی که خیلی زود روحش را تسخیر کرده و توان مقابله با شرایط را در خود نمی‌بیند.

یاسمن خانواده‌ای دارد که صمیمانه دوستش دارند و در همه حال حامی و پشتیبانش هستند، همین مسئله باعث می‌شود با اعتماد به نفس فراوان پا در راهی بگذارد که مجهولات بسیاری پیش رویش وجود دارد. در مواجهه با مسائلی قرار می‌گیرد که ابتدا تصور می‌کرد چندان حائز اهمیت نباشند؛ ولی پس از مدتی تبدیل به معضلی بزرگ شده و زمانی به وخامت اوضاع پی می‌برد که برای جبران دیر شده است. به‌گونه‌ای از همسر خود دلسرد می‌شود که نه راه پس دارد و نه پیش. از یک طرف دلش در گرو محبت‌های بی‌حد و حصر همسرش اسیر شده و از طرف دیگر نمی‌تواند چشم روی اختلال شخصیتش ببندد که عرصه را بر او تنگ کرده.

ماجرای زندگی همسرش نیز خود داستانی دارد که سبب‌ساز بروز اختلال در شخصیتش شده و به علت درمان نشدنِ مشکل در دوران کودکی تا زمان بزرگسالی کماکان در او باقی مانده و به‌تدریج شدت یافته است تا جایی که کارشان به جدایی می‌کشد. یاسمن به‌قدری از امیرحسین گریزان می‌شود که حتی دیدن اتفاقی‌اش دم در خانه، او را دچار شوک عصبی می‌کند.

این‌که چطور باید این معضل حل شود و چگونه از این تنگنا خارج می‌شود، روایتی شیوا و خواندنی دارد که نمی‌توان از دانستنش چشم پوشید. در کنارش شرح حال زنان متعدد که هر کدام بنابه دلایلی با شوهران یا پدر و مادر خود درگیر بوده‌اند، بیان می‌شود که درظاهر برای غزل داستان زندگی‌شان را تعریف می‌کنند تا او را آگاه سازند؛ اما مرور دوبارۀ زندگی آنان برای یاسمن نیز مفید واقع می‌شود. به این نتیجه می‌رسد که همیشه نمی‌توان برای دیگران نسخه‌ای ساده پیچید و انتظار داشت هر زمان به مشکل برخورد می‌کنند به‌راحتی طلاق گرفته و خود را خلاص کنند؛ توصیه‌ای که پیش از آن خودش برای زنانی که به او مراجعه می‌کردند، به کار می‌برد و همواره اصرار داشت با جدایی از همسرشان خود را از گرفتاری‌های موجود رها کنند.

یاسمن بعد گذر از موانع بسیار در جایی قرار گرفته که نه دل‌بریدن برایش ممکن است و نه توان ادامه دارد. خوبی‌ها و بدی‌های همسرش را که کنار هم مقایسه می‌کند، متوجه می‌شود چشم‌پوشی از محبت‌ها و عشق بی‌دریغِ امیرحسین چندان آسان نیست، درمقابل بدبینی و بدرفتاری‌هایی که از او دیده هم مسئله‌ای نیست که روی آن‌ها چشم بسته و چندباره او را ببخشد، آن هم تا وقتی که راه درمانی برای برطرف‌کردن مشکلش در پیش نگرفته است.

خانم منعم به‌زیبایی نشان داده‌اند کشیدن خط بطلان بر یک زندگی و پایان‌دادن به آن خصوصاً زمانی که پای بچه در میان باشد کاری بس دشوار بوده که باید مصالح هر یک از افراد حاضر در آن خانواده مد نظر قرار گرفته شود. همچنین خانواده‌های مرتبط با زوج اصلی را هم نمی‌توان نادیده گرفت و خصوصاً پدر و مادر نقش به‌سزایی در تشکیل یک زندگی دارند و باید رضایت آنان را در درجۀ اول اهمیت قرار داد.

غزال با شنیدن قصۀ زندگی افراد مختلف راه درست را پیدا می‌کند و پسری که خواهان اوست نیز بعد از شنیدن صحبت‌های یاسمن تصمیم می‌گیرد از روشی اصولی قدم پیش گذارد؛ اما خود یاسمن به‌سختی می‌تواند مسیر درست را بیابد که قطعاً بدون کمک‌گرفتن از متخصص در زمینۀ اختلالات موجود به این مهم دست نمی‌یابد. راهی که باید پیش از شروع زندگی انتخاب می‌کرد تا مانع بروز مشکلات متعدد شود و این میان سبب نگرانی پدر و عمه‌ای شده است که او را بزرگ کرده و همچنین موجب رنجش پسرعمه‌ای شده که مثل برادر همواره کنارش بوده و نمی‌تواند در برابر آسیب ایجاد شده بی‌تفاوت بماند.

یک تصمیم اشتباه عواقب بسیاری به دنبال داشته و افراد زیادی را درگیر مشکلات کند. خانم منعم در این رمان به‌شکلی شایسته نشان داده‌اند علاج واقعه را قبل از وقوع باید

کرد و درست‌تر آن است پیش از تشکیل زندگی همۀ جوانب را به‌درستی سنجید و با شناخت و آگاهی کامل پا در مسیر جدید گذاشت.

همچنین با ذکر نمونه‌های مختلف نشان دادند عشق به‌تنهایی برای خوش‌بختی و دوام یک زندگی سالم کافی نبوده و رضایت والدین اصلی مهم برای ایجاد شرایط بدون تنش است. خیانت یکی از انواع معضلاتی است که امروزه در اذهان برخی به‌درستی تعبیر نشده و با اشکال متفاوت آن مواجه هستیم و در این رمان با آوردن مثالی مناسب توضیح داده شده. افرادی که دارای اختلال شخصیت هستند نیز باید پیش از ورود به زندگی مشترک به فکر حل این تعارضات باشند چرا که با ورود شریک جدید اغلب معضلات شدت یافته و تعارضات بعدی را به دنبال دارد.

شخصیت‌پردازی، فضاسازی و صحنه‌پردازی به صورتی مناسب در رمان صورت گرفته و منطق روایی داستان نیز با واقعیت جامعه هم‌خوانی دارد. اشعاری که در لابه‌لای متن به تناسب آورده شده به زیبایی بیشتر رمان کمک کرده. تعلیق داستان می‌تواند مخاطب را راضی نگه دارد و تا انتها با خود همراه سازد. جمع‌بندی داستان نیز به‌درستی انجام شده و جای ابهامی باقی نمی‌گذارد. رمان توانسته در کنار ماجرایی عاشقانه درس‌های بسیار مهمی برای جوانان داشته باشد، آموزه‌های مفیدی در آن گنجانده شده که برای آگاهی‌سازی زوج‌های جوان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

احترام به خانواده مهم‌ترین رکنی است که در این رمان بر آن تأکید شده و نیز در نظر گرفتن شرایطی که افراد در آن بزرگ شده‌اند بسیار حائز اهمیت است، طوری که نمی‌توان برای همگان نسخه‌ای واحد پیچید و اشخاص مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد. هر کس باید در جایگاه خود و با توجه به شرایطی که در آن رشد کرده مورد بررسی قرار گیرد، بدون پیش‌داوری و غرض‌ورزی.

برای این نویسنده گرانقدر آرزوی پیشرفت روزافزون داریم. ■

بررسی رمان «آجر کج» نویسنده «شادی منعم»؛ «زهرا فرازاندام»