فیلم «خانه دختر» کارگردان «شهرام شاه¬حسینی»؛ «بهاره ارشدریاحی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

bahare arshadriahخانه ویران روایت

«خانه دختر» از آن دسته فیلم‌هایی است که حواشی جنجالی ممیزی‌های متعدد و توقف اکرانش به مدت سه سال به مخاطب آمادگی ذهنی می‌دهد برای یک فیلم جسور با حرف‌هایی تازه. اما فیلم پر از حفره و آشفتگی است. موضوع فیلم یک معضل اجتماعی است ولی به کلی فدای پرداخت نامناسب و خام روایت می‌شود.

مخاطب تا پایان فیلم در فضایی گنگ با روایت‌های نیمه‌کاره دست و پا می‌زند. یکی از بنیادی‌ترین مشکلات فیلم کشمکش و تعلیق آن است. حدود دو سوم از فیلم می‌گذرد و هنوز یک علامت سوال بزرگ درباره مرگ یک دختر جوان در روز عروسی‌اش مانده و همچنان هیچ کدی برای گره‌گشایی به مخاطب داده نمی‌شود. شاید کارگردان تصور کرده ندادن اطلاعات بدون دلیل می‌تواند تعلیق ایجاد کند، ولی آنچه حاصل تلاش اوست گره‌هایی است که زیاد و کور می‌شوند بی‌آنکه مخاطب را به نقطه اوج فیلم برساند.

فیلم پر از این جزئیات رها شده است؛ از پرداخت شخصیت‌های فرعی و استفاده از مکان‌هایی مثل دانشگاه و قبرستان و پزشکی قانونی گرفته تا گره‌های ریز و درشتی که در خرده‌روایت‌ها گذاشته شده ولی بازگشتی به آنها صورت نمی‌گیرد. مثلاً اشاره کوتاه به تعصبات پدر دو خواهر در گذشته، فوت مادرشان و حتی دوست‌پسر داشتن دختر کوچک‌تر کمکی به پیشبرد روایت نمی‌کنند. این نقص‌ها در پرداخت شخصیت‌ها زیاد دیده می‌شود، مثل واکنش‌های سرد و بی‌خیالی عجیب پدر سمیرا به مرگ دخترش، قبل از گرفتن جواب پزشکی قانونی در حالی‌که سمیرا حاضر نشده معاینه پزشکی را انجام دهد.

مشکل دیگری که مدام مخاطب را آزار می‌دهد خبط نظرگاه روایی است؛ چنانچه در سکانسی شاهد نریشن ستاره خواهر سمیرا هستیم و به عبارت دیگر وارد ذهن او می‌شویم. انتظار داریم که این نظرگاه، حتی به شکل گاه‌به‌گاه در فیلم دیده شود، در حالی‌که منطق روایت مدام در حال نقض خودش است؛ به‌خصوص در سکانس‌های پایانی فیلم که بی‌مقدمه فلش‌بکی به صبح روز حادثه زده می‌شود و در ادامه مجموعه‌ای فشرده از سکانس‌های گره‌گشا به نمایش درمی‌آیند. این سکانس‌ها کار یک گره‌گشایی عجولانه را برای فیلمسازی انجام می‌دهند که قصد ساختن نشانه‌هایی ظریف در ریتم کند یک ملودرام اجتماعی داشته، ولی در پایان فیلم متوجه شده در این امر موفق نشده و حال مجبور است به سرعت تمام مواد خام لازم برای گره‌گشایی بحران‌های اصلی و فرعی را به خورد مخاطب بدهد. دغدغه دو دختر دانشجو با بازی باران کوثری و پگاه آهنگرانی برای یافتن علت مرگ دوستشان، موازی با تردید نامزد سمیرا، دختر مرده با بازی حامد بهداد جلو می‌رود. در این میان پشیمانی پدر دختر و تلاش خواهر نوجوان او که مشخص نیست به چه دلیلی می‌خواهد درباره مرگ خواهرش به دوستان او اطلاعاتی مخفیانه از طریق ایمیل و اس ام اس بدهد، به جای اینکه مستقیماً با آنها صحبت کند، دایره‌ای از تردید و کنجکاوی شخصیت‌ها را به هم گره می‌زند در حالی‌که هیچ‌کدام به خوبی پرداخت نمی‌شوند. به عنوان مثال جستجوی دو دختر دانشجو که در شروع فیلم بسیار پررنگ است به‌سرعت در ماجراهای کوچک و بی‌اهمیت دیگر گم می‌شود. با گذشت فیلم می‌بینیم که این دخترها جز شک کردن و گاهی گریه و حسرت هیچ کاری برای یافتن راز مرگ دوستشان نمی‌کنند. در شروع به خانه پدر دوستشان می‌روند بی‌آنکه اطلاعات مفیدی به دست بیاورند، در ادامه به تالار برگزاری جشن می‌روند و تنها کاری که می‌کنند این است که به صاحب تالار اطلاع دهند جشن به هم خورده. در ادامه در بهشت‌زهرا مکالمه کوتاهی با نامزد سمیرا دارند و فقط به او یادآور می‌شوند که سمیرا دختر خوبی بوده و با کسی رابطه نداشته است. بعد از آن هیچ تلاشی از طرف فیلمساز برای قرار دادن آنها در خط اصلی داستان برای کشف راز این مرگ صورت نمی‌گیرد.

با بازگشت به نقطه آغاز فیلم در سکانس پایانی فیلم به نظر می‌رسد فیلمساز سعی داشته فرم دواری برای نظم دادن به زمان بستر روایت به وجود آورد، اما فلشبک ناگهانی و بی‌دلیل به گذشته وقتی حتی شخصیت موجود در صحنه هیچ اطلاعی از آن گذشته ندارد، هرگونه نظم و منطقی را در فرم روایی زیر سوال می‌برد. فرض روایت کردن حوادث روز حادثه براساس گفتگوی تلفنی بهار و ستاره نیز بعید است، زیرا بعد از جدا شدن ستاره از سمیرا و نامزدش، نمی‌تواند راوی مطلعی برای بازگو کردن صحنه‌های باقیمانده باشد. به نظر می‌رسد همکاری پرویز شهبازی در مقام فیلمنامه‌نویس‌که کارنامه قدرتمندی در نوشتن فیلمنامه و کارگردانی آنها («دربند» و «نفس عمیق») دارد با شهرام شاه‌حسینی در مقام کارگردان-کارگردان فیلم‌های متوسط و تجاری مانند «کلاغ‌پر»، «زن‌ها فرشته‌اند» و «آقای هفت رنگ»- موجب ایجاد چنین آشفتگی و ضعفی در سراسر فیلم باشد. شاید مخاطبان آثار پرویز شهبازی نسبت به فیلمی که نام او به عنوان فیلمنامه‌نویس در تیراژش آمده بیش از حد باریک‌بین و عیب‌جو باشند، ولی به هر حال از نظر مخاطب عام هم فیلم در مرز یک فیلم ملودرام رئالیستی جدی و یک فیلم تجاری پرفروش که برای جلب حس ترحم مخاطب دست به هرکاری می‌زند، معلق و سرگردان است. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

فیلم «خانه دختر» کارگردان «شهرام شاه¬حسینی»؛ «بهاره ارشدریاحی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692