معرفي فيلم«شاترآيلند» اثر ماريتن اسكورسيزي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

نگين كارگر

 

توليد‌كننده: مارك مداووي، مارتين اسكورسيز، بردلي جي.فيشر، آرنولد دابليو.مسر

بر اساس داستان شاتر آيلند، نوشته دنيس لهن

بازيگران: لئوناردو دي كاپريو، بن كينگسلي، مارك رافلو، ميشل ويليامز، پاتريكا كلاركسون، مكس فون سيدو

فيلم‌بردار: رابرت ريچاردسان؛ تدوين: تلما اسكونميكر

استديو: فينيكس پيكچرز، آپين وي پروداكشن، سيكليا پروداكشن

درجه فيلم: آر/ پخش از: پارامونت پيكچرز/ تاريخ انتشار: 19 فوريه 2010

مدت زمان: 138 دقيقه/ كشور توليد كننده: ايالات متحده امريكا

زبان: انگليسي/ هزينه توليد: 80 ميليون دلار

 

شاتر آيلند فيلم آمريكايي سال 2010 در ژانر هيجاني- روانشناسي به كارگرداني مارتين اسكورسيزي است. فيلم بر اساس رماني از دنيس لهان با همين نام ساخته شده است؛ اين رمان در سال 2003 انتشار يافته است.

توليد اين فيلم از ماه مارس 2008 آغاز شد. لئوناردو دي كاپريو در نقش "تدي" كه يك مارشال فدرال است ايفاي نقش مي‌كند. قرار بود اين فيلم در 2 اكتبر 2009 نمايش داده شود، ولي پارامونت پيكچرز تاريخ اكران را تا 19 فوريه 2010 به تعويق انداخت.

 

طرح داستان

در 1954 مارشال فدرال امريكا ادوارد تدي دنيلز (لئوناردو دي­كاپريو) و دوست تاز‌ه‌اش چاك آئول (مارك رافلو)، به بيمارستان آشكليف كه مخصوص مجرمان رواني است مي‌روند. اين بيمارستان در جزيره شاتر واقع در بوستون هاربر است. آنها به دنبال راشل سولاندو مي‌گردند كه گم شده است. بيماري كه از اتاق دربسته و قفل شده خود ناپديد شده است. دكتر جان كاولي (بن كينگسلي)، روانشناس ارشد، توضيح مي‌دهد كه راشل از زماني كه سه فرزندش را در آب غرق كرده است در اين بيمارستان بستري شده بوده است.

در طي جستجو براي پيدا كردن راشل، تدي سرنخي پيدا مي‌كند اما همچنان به جستجو ادامه مي‌دهد، او درخواست مي‌كند كه فايل پرسنل بيمارستان را ببيند اما كاولي قبول نمي‌كند. ولي در عوض به مارشال اجازه مي‌دهد كه از كارمندان سئوال بپرسد. آنها نمي‌توانند با روانشناس راشل صحبت كنند چون او پس از ناپديد شدن راشل به تعطيلات رفته است. آن شب تدي خواب عجيبي مي‌بيند كه در آن همسرش دولورس شنل (ميشل ويليامز)، را مي‌بيند كه دو سال قبل در آتش‌سوزي كشته شده است. او در خواب به تدي مي‌گويد كه راشل هنوز در جزيره شاتر هست. همان‌طور كه اندرو لاديس آتش‌افروز باني مرگ دولورس در آنجا است.

پس از صحبت با دوستان راشل در انجمن گروه درماني او، تدي متوجه مي‌شود كه بايد در مورد چاك بيشتر بداند.

اندرو لاديس نيز براي جرمي كه مرتكب شده (آتش‌افروزي) به بيمارستان آشكليف منتقل شده و سپس او نيز ناپديد شده است. وقتي تدي تصميم مي‌گيرد كه به تحقيقات و بازجويي‌هايش در مورد موسسه ادامه دهد، يك بيمار قديمي، "جورج نويس" را مي‌بيند كه مدعي است كه بيمارستان آشكليف بر روي بيماران آزمايش انجام مي‌دهد. بنابر اين تدي تصميم مي‌گيرد كه اين موسسه را براندازد.

كاولي بدون هيچ توضيح منطقي و عقلاني مبني بر چگونگي فرار راشل به تدي اطلاع مي‌دهد كه راشل پيدا شده و حاضر است كه او را ببيند ولي نمي‌گويد كه او كجا بوده است. راشل تقلبي (اميلي مورتايمر) تدي را به خاطر مرگ شوهرش در جنگ جهاني دوم به اشتباه مي‌اندازد و پس از بيان اين اظهارات برآشفته مي‌شود.

تدي دچار سردردهاي ميگرني مي‌شود و خواب‌هاي عجيب ديگري مي‌بيند و در اين خواب‌ها خود را در جنگ جهاني دوم و كمپين داچو مي‌بيند كه دارد در قتل‌عام نازي‌ها شركت و كمك مي‌كند. او سرانجام نتيجه مي‌گيرد كه بيماري كه در هاله‌اي از رمز و راز نگه داشته شده همان اندرو لائديس است كه به خاطر طوفان در جزيره گير افتاده است.

تدي تصميم مي‌گيرد در سلول سي به دنبال لائديس بگردد اما اجازه اين كار را دريافت نمي‌كند. او با ظاهر خدمتكاران بيمارستان وارد سلول سي مي‌شود و جورج نويس (جكي ارل هالي) را مي‌يابد كه به او مي‌گويد كه فانوس دريايي همان جايي است كه جراحي لوبوتومي (برش قسمتي از مغز) را در آن انجام مي‌دهند. نويس به تدي مي‌گويد كه همه اين تحقيقات براي بازي دادن او بوده است و چاك آنجا نيست.

 

تدي، چاك را پيدا مي‌كند و با هم به سمت صخره‌اي كه جزيره را احاطه كرده است مي‌روند تا شايد بتوانند فانوس دريايي را ببينند. آن‌ها سرانجام از هم جدا مي‌شوند و تدي زني را در يك غار پيدا مي‌كند كه مدعي است كه راشل سولاندو حقيقي است (پاتريكا كلاركسون). او مي‌گويد كه تا زماني‌كه متوجه آزمايشات مسئولان بيمارستان بر روي بيماران نشده بود در آشكليف يك روانپزشك بوده است. پس از آن او را بالاجبار تبعيد مي‌كنند تا مطمئن شوند كه حرفي نمي‌زند. او توضيح مي‌دهد كه بيمارستان از داروهاي روان‌درماني به منظور توسعه تكنيك‌هاي كنترل ذهن و ايجاد "ماموران جاسوسي خوابرو" استفاده مي‌كند. او مي‌گويد كه تدي نيز به سادگي با ورودش به جزيره آلوده به داروها شده است.

 

تدي به آشكليف باز مي‌گردد، در آنجا دكتر كاولي به او مي‌گويد كه او تنها به جزيره آمده است، بدون همراه. و هيچ‌كس چاك را نمي‌شناسد. سرانجام تدي به فانوس دريايي مي‌رود ولي بر خلاف آنچه انتظار داشت چيز غير‌معمولي در آنجا نمي‌يابد. در بالاي فانوس دكتر كاولي را مي‌بيند كه به او گفته كه تدي "ادوارد دنيلز" نيست و اسم او "اندرو لاديس" است و يك غير‌نظامي است. كاولي اضافه مي‌كند كه تدي از زماني‌كه مرتكب به قتل‌عام شده است به مدت دو سال يكي از بيماران آشكليف بوده و همسر ديوانه‌اش نيز پس از جدا شدن از او بچه‌هايشان را در آب غرق كرده است. كاولي توضيح مي‌دهد كه راشل سولاندو هيچگاه وجود خارجي نداشته و زني كه او در غار ديده فقط يك توهم و زاييده تخيل اوست. چاك به عنوان روانشناس اندرو "دكتر شيهان" وارد مي‌شود و زني كه قبلاً او در غار ديده بود هم به عنوان يك پرستار وارد داستان مي‌شود. تدي و چاك مثل تفنگ اسباب بازي پلاستيكي بودند، نه نظاميان كمكي.

كاولي و شيهان توضيح مي‌دهند كه اندرو دچار اين توهم است كه عضوي از ارتش امريكا است و به دنبال اندرو لائديس مي‌گردد. اين به اين معني است كه او به دنبال راهي است تا خود را از خود واقعي‌اش و آنچه تا كنون انجام داده است جدا كند. آنها به او نشان مي‌دهند كه نام‌هاي "ادوارد دنيلز" و "راشل سولاندو" به ترتيب مخلوطي از دو اسم "اندرو لائديس" و "دولوروس شنل" است. راشل نيز نام دختر غرق شده لائديس است كه تدي او را در خواب مي‌بيند.

كاولي مي‌گويد كه اندرو يكي از خطرناك‌ترين بيماران بيمارستان است و سلول و نگهبان مجزا دارد. آنها مي‌گويند كه تنها راه‌حل براي درمان او برش بخشي از مغز اوست. شيهان و كاولي توضيح مي‌دهند كه آنها مي‌خواهند روش درماني خاصي را روي او اجرا كنند، به شكلي كه ناپديد شدن سولاندو را بر اساس تخيلات و توهمات اندرو شكل دهند و بازي‌اي ترتيب دهند كه كارمندان بيمارستان هم در آن بازي مي‌كنند. آنها اميدوارند كه با كشف بخش خشونت و دسيسه در مغز او، اندرو بتواند به جهان واقعيت بازگردد و براي هميشه سالم شود. همين‌طور توضيح مي‌دهند كه مشكلات و دردهاي جسماني و توهمات تدي به خاطر بازگيري است كه باعث شده داروهاي تجويز شده در طي آزمايش به او داده نشود. تدي در كل شكاك است ولي از وقتي تصويري روشن از قتل‌عام در ذهنش تداعي شده او غش مي‌كند و فرداي آن روز او به يكي از تخت‌هاي بيمارستان منتقل مي‌شود و اقرار مي‌كند كه پيش از دكتر كاولي، دكتر شيهان و واردن؛ بيان تمامي جزئيات قتل دولوروس و بيان توهماتش براي خشنودي آنها بوده است. كاولي براي اندرو توضيح مي‌دهد كه درمان‌ها اندرو را به نقطه‌اي واضح در نه ماه پيش برده است اما او بازگشته است. او به اندرو يادآوري مي‌كند كه اين آخرين شانس اوست. اندرو از دكتر كاولي به خاطر اينكه او را به حال خود رها نكرده است قدرداني مي‌كند.

 

كمي بعد، اندرو در بيرون نشسته و يكبار ديگر شيهان را با نام "چاك" صدا مي‌زند و ديده‌هايش از جزيره را براي جهان بيرون بازگو مي‌كند. شيهان با اندوه سري تكان مي‌دهد و به دكتر كاولي نگاه مي‌كند كه آنها را از دور تماشا مي‌كند و به خدمتكاران مي‌گويد كه اندرو را بگيرند و براي انجام عمل مغز آماده كنند. اندرو به شيهان مي‌گويد كه فكر مي‌كرده بين زندگي در قالب يك هيولا و يا مردن در قالب يك انسان خوب يكي را انتخاب كند. شيهان اندرو را "تدي" صدا مي‌كند اما او بر نمي‌گردد. سپس او به آرامي به همراه خدمتكاران بيمارستان راه مي‌رود.

 

 

فيلمبرداري و توليد

اولين بار امتياز و حق توليد فيلم شاتر آيلند توسط نويسنده آن دنيز لهان در سال 2003 به شركت كلمبيا پيكچرز داده شد اما كليه حقوق به نويسنده برگردانده شد. سپس نماينده لهان حقوق توليد فيلم را به شركت فينيكس پيكچرز داد و آنها نمايشنامه‌نويس "لائتا كالوگريديس" را استخدام كردند تا داستان را براي فيلم‌سازي آماده كند. به مدت يك سال اين پروژه رو به رشد بود. در اكتبر 2007 پروژه توليد فيلم با همكاري شركت‌هاي كلمبيا پيكچرز و پارامونت پيكچرز ادامه يافت. مارتين اسكورسزي و لئوناردو دي كاپريو كه پيش از اين در سه فيلم با هم همكاري كرده بودند، هر دو مجذوب شاتر آيلند شدند و كار مشترك بعدي خود را آغاز كردند و توليد فيلم از 6 مارس 2008 آغاز شد.

 

فيلم‌برداري قسمت‌هايي از فيلم كه مربوط به ايفاي نقش ديكاپريو به عنوان سرباز در جنگ جهاني دوم در تانتون ماساچوست انجام گرفت. اسكورسيزي صحنه‌هاي فلش‌بك را در يك ساختمان صنعتي در مجموعه آسياب‌هاي ويتنتون در تانتون فيلمبرداري كرد به خاطر اينكه در زمان جابجايي فيلم‌ها مهر و موم بسته در كشتي‌راني به فيلم آسيب زده بود اغلب تصاوير مربوط به زندانيان در ماه جولاي دوباره فيلمبرداري شد. آزادي واقعي كمپينگ آن‌طور كه در تاريخ آمده است در اواخر آوريل بوده حال آنكه اسكورسيزي ترجيح داده اين بخش از فيلم را در زمستان فيلمبرداري كند و دليل اين موضوع مشخص نيست. صحنه‌هاي بيمارستان در ساختمان قديمي بيمارستان دولتي مدفيلد در مدفيلد ماساچوست فيلمبرداري شده است و دفتر كاولي در طبقه دوم يك كليساي كوچك در يك بعد از ظهر فيلمبرداري شده است و به پنجره‌ها نور تابانيده شده تا به نظر برسد كه روز است. ديوارهاي آجري دورتادور بيرون بيمارستان در اصل روي تخته سه­لا نقاشي شده است كه به منظور مخفي نگاه داشتن مجموعه فيلمبرداري از بيرون تعبيه شده است. فيلمبرداري صحنه كابين در پارك دولتي بوردرلند ماساچوست انجام شد. جزيره پدوك براي بخش‌هاي مربوط به جزيره شاتر و بخش شرقي آن در ناهانت ماساچوست براي بخش‌هاي مربوط به فانوس دريايي استفاده شد. فيلمبرداري در 2 جولاي 2008 پايان يافت.

 

اكران

طبق برنامه‌ريزي قبلي فيلم بايد توسط شركت پارامونت پيكچرز در 2 اكتبر 2009 در كانادا و امريكا اكران مي­شد، اما كمي بعد پارامونت پيكچرز اعلام كرد كه تاريخ اكران را به 19 فوريه 2010 موكول خواهد كرد. به عقيده آنها در آمد 50 تا 60 ميليون دلار از اين فيلم در سال 2009 براي كيفيت و ارزش اين فيلم كم است و اميدوار است در سال 2010 با رشد بهتر اقتصاد اين فيلم بتواند فروشي كه شايسته‌اش هست را داشته باشد. اين فيلم درشصتمين فستيوال بين‌المللي فيلم برلين برگزيده شد و توزيع كننده اسپانيايي "مانگا فيلم" با مبلغ 8 ميليون دلار مزايده را برنده شد و توانست حق توزيع و اكران فيلم در اسپانيا را بخرد. اين فيلم 128012934 دلار در امريكاي شمالي و 166790080 دلار در بازارهاي خارجي فروش داشت و پرفروش‌ترين فيلم جهان شد. هرچند كه با اين تعويق در اكران فيلم شانس خود را در مراسم اسكار 2009 از دست داد.

 

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692