تهیه کننده: محمد نیکبین/ بازیگران:
میلادکیمرام در نقش سیامک
ماهور الوند در نقش ملیحه
جمشید هاشمپور، السا فیروزآذر
افسر اسدی، ستاره اسکندری
جمشید جهانزاده، فرزانه نشاطخواه
ادیب قریب، تورج منصوری
پخش: هدایت فیلم
فیلم مَلی و راههای نرفتهاش برنده جایزه جشنوارهسلامت، از 22 شهریورماه سال ۹۶ اکران خود رااز سینماهای کشور آغاز کرد.
داستان فیلم: ملیحه دختر جوانیست که روابط او توسط برادر بزرگترش به شدت کنترل میشود. او عاشق جوانی به نام سیامک میشود. سیامک برادر نیر یکی از دوستان خیاط خانه مَلی است.
سیامک در خانوادهای متشنج با تربیتی غلط رشد کرده و ملیحه یا همان مَلی از روی بیتجربگی و خامی این نشانهها را نمیبیند. شروع آن با فحش و ناسزا دادن سیامک به رانندهای در خیابان و توهم چشمچرانیهای مردهای دیگر نسبت به مَلی به مرور بیشتر و بیشتر میشود.
مَلی کم سنوسال این نشانهها رامیبیند ولی فهمیدن آن مطلب متفاوتی است که او نسبت به آن آگاه نیست. سختگیریهای برادر بزرگترش مرادبیشتر میشود. همین امر عاملی میشود که او از در پشتی خیاطخانه به قرارهای مخفیانه سیامک جواب بدهد و با خوشحالی به او پناه ببرد.
مَلی با وجود مخالفتهای خانوادهاش و با رویای شیرین زندگی مستقل و اینکه به گفتهی خودش خانم خانه خودش شود و برای فرار از سختگیریهای خانواده به خصوص مراد، با سیامک ازدواج میکند. از همان روز اول ازدواجشان سیامک که مَلی را فقط برای خود میخواهد و نسبت به او حس مالکیت دارد به دلیل خندههای ملی با داییاش، او را شب ازدواجشان تنها میگذارد. تربیت غلط پدر و مادر سیامک سایهی شومش را بر زندگی مَلی میاندازد. سیامک که خود در کودکی قربانی خشونت پدر بوده، ارزش عشقی که در خانهی او را زده نمیفهمد و با فحش شروع میکند به آزار مَلی و با عقب نشینی
مَلی از روی ترس و بیپناهی، کار سیامک به جایی میرسد که شروع میکند به کتکزدن وحبس او در خانه.
البته ما در این فیلم هیچ صحنهای از خشونت نداریم، بلکه فقط صدای خشونت علیه مَلی را پشت در بسته میشنویم. به همین دلیل فکر نمیکنم، برای تماشای این فیلم محدویت سنی داشته باشیم.
ملیحهی که از خانه پدری رانده و از محبت شوهر خیری ندیده است، با کمک یکی از دوستانش با ارگانی آشنا میشود به نام «خانهی امن»، که شاید تا به حال به گوش کمتر کسی رسیده باشد که چنین مکانی وجود دارد و از زنهای آسیب دیدهای مثل مَلی حمایت قانونی میکند.
در کنار تماشای تلخ زندگی مَلی ما زندگی نیر را هم داریم. خواهر سیامک که عامل آشنایی ملیحه و سیامک هم است.
نیر زنی است که برای فرار از خانوادهی بیمار وخشن خود، تن به ازدواج با مردی بیدستوپا و بیاحساسی داده و برای به دستآوردن کمبودها و نیازهای عاطفی خویش پا از حقوق مدنیاش فراتر گذاشتهو به رضا همسرش خیانت میکند. نیر در این فیلم به هیچوجه قضاوت نمیشود بلکه فقط آنالیز میشود. نیر با مسعود، همسر خواهر رضا ارتباط دارد. ببینده در زمان دردودلهای نیر با مَلی متوجه میشود داستان نیر با دردودل شروع شده است و حالا به تماس تلفنی مکرر و دادن هدیه و... با این مرد ادامه دارد.
همانطور که گفتم در هیچ کجای فیلم قضاوتی در مورد نیر نمیشود بلکه داستان نیر با پایانی باز به اتمام رسیده.
نیر و سیامک وخواهر بزرگتر این خانواده که به طور کل پدر ومادر را کنار گذاشته و حتی با پدر ومادرش حرف هم نمیزند. پدیدههای طبیعی حاصل از تربیت غلط یک خانواده بیمار و خشن هستند، که این خشونت و تربیت غلط نسل به نسل در خانواده چرخیده است که در هر کدام از فرزندان به نوعی بروز پیدا کرده است. یکی مثل سیامک دست بزن دارد و به خانواده کوچکش رحم نمیکند و دیگری مثل خواهر بزرگترکه مهر و محبتش رااز خواهر و برادر و پدر و مادرش دریغ میکند. ویا نیر که برای جبران کمبودهایش دست به خیانت میزند.
پدری که روی ویلچر نشسته و درگذشته همان رفتار سیامک با مَلی را با مادر سیامک داشته است. نسبت به همسرش کوتاهی کرده است و این زن افسرده و سرخورده مدعی تباهشدن زندگیش به پای فرزندانش است و حالا بعد از گذشت سالها، فرزندانش را نمکنشناس مینامد.
در این گیرودار سیامک بچه میخواهد و مَلی به اجبار و ترس تن به خواسته سیامک میدهد. اما بچه مَلی به علت جراحات حاصل از ضربوشتم توسط سیامک سقط میشود.
اینجاست که «خانهی امن» که در فیلم فقط صدای یک مرد است، به نام آقای رئیسی، حقوق مَلی را به او میآموزد و در پی شکایت مَلی سیامک دستیگر و روانه بازداشتگاه میشود. اما خانواده مَلی باز هم کلمهی آبرو را غلط معنا میکنند و او را مجبور میکنند که رضایت بدهد. وچه صحنه دردناکی که بیشتر از اینکه نگران جسم و روح زخمی وخسته ملی باشند، نگران آبرو و حرف مردم هستند.
مَلی به ناچار رضایت میدهد و به خانه برمیگردد. سیامک بعد از آزادی از زندان دست از کتکزدن مَلی بر میدارد اما رفتاری به گفتهی مَلی بدتر در پیش میگیرد. بیتوجهی و بیاحترامی به نیازهای عاطفی و اجتماعی او از دیگر آسیبهایی است که او را تحتالشعاع قرار میدهد. مَلی در دردودلهایش با آقای رئیسی با بغض میگوید: «یه کارایی میکنه... ای کاش مثل قبل میزد!»
مَلی دچار افسردگی میشود و به فکر خودکشی میافتد. نیر متوجه افسردگی ملیحه شده و سعی میکند او را با خود به گردش و تفریح ببرد. در یک روز ظاهراً" به طور اتفاقی مسعود را در رستورانی میبینند و سیامک هم که به تعقیب مَلی آمده به اشتباه میافتد و با فکر خیانت ملی، او را در صندوقعقب ماشین به جای دور افتادهای میبرد. باز هم صدای حمایتگر از «خانهی امن» به یاری مَلی میآید. سیامک متوجه شده، گوشی همراه را از او میگیرد. مَلی که همه چیز را تمام شده میداند از پشت به سیامک حمله میکند و ضربهای با قفل فرمان به پشت او میزند. وقتی سیامک میخواهد از جایش بلند شود، مَلی کوپنهای خرج نشده خشم چندین سالهاش را یکجا خرج میکند و باز هم ضرباتی به او میزند. مَلی همراه گوشی از صحنه فرارمیکندو سیامک را با سرنوشتی نامعلوم رها میکند.
مَلی بیهدف سوار قطاری میشود. آقای رئیسی همچنان سعی در آرام کردن ملی دارد. اماملی قرصهایی که از قبل چندین بار خواسته با آنها خودکشی کند را میخورد. لحظهی آخر برادرش مراد به او زنگ میزند و قسم میخورد که این بار مثل کوه پشت مَلی خواهد ایستاد و نیاز او را پاسخ خواهد گفت. حتی او رامثل زمان کودکی دردانه خطاب میکند اما دیگر دیر شده... در این فیلم برخلاف فیلمهای دیگر خانم میلانی نشانی ازکتاب و کتابخانه و یا مشاور نیست و نبود این ابزار آگاهی کاملاً" در گفتوگوهای هر دو خانواده نمود پیدا میکند. شخصیتهای فیلم به خصوص سیامک نیازی برای کمک و آگاهی در خود نمیبینند. این دیالوگها از سیامک نشانگر این فقر فرهنگی است: «من خودم همه چیز رو میدونم و یا من خودم به بقیه درس میدم!» دیالوگهای مشابه دیگر و شاید دلیل اینکه در این فیلم هیچ کس متحول نمیشود هم همین باشد.
خیلی از منتقدین عنوان کردهاند که این فیلم کاملاً" فمینستی و ضد مرد است، گرچه نشانههای زیادی برای رد این نقد در فیلم است.
اشتباههای مَلی خیلی بیشتر از اشتباههای سیامک نشان داده شده است که انتخاب غلط مَلی برای ازدواج با سیامک بارزترین آنهاست. صدای حمایتگر «خانهی امن» صدای یک مرد است و مهمترین دیالوگ فیلم هم از زبان آقای رئیسی بیان میشود با این مضمون هر مجرمی باید تاوان کارش را بپردازد تا بفهمد چه بلایی سر بقیه آورده است.
دکتر مَلی زمانی که بچهاش را از دست میدهد، یک مرد است و پدرانه به او میگوید: «تو مثل دختر من هستی!». برادر کوچک مَلی یک پسر جوان دهه هفتادی است. با ظاهری که خانواده و جامعه نمیپسندد با این وجود در خانواده تنها حمایتگر مَلی است که رودرروی برادر بزرگتر و حتی پدر و گاهی خود سیامک میایستد و از مَلی حمایت میکند.
وجود این مردهای حمایتگر در فیلم نشانگر این است که این فیلم یک فیلم ضد مرد نیست بلکه، یک فیلم اجتماعی است که فقط میخواهد، هشداری باشد برای خانوادههایی که تحت عنوان تربیت وحفظ آبرو با زور و اجبار وکشتن عزت نفس و هویت فردی دخترانشان، در سن بلوغ عاطفی، ملیهایی تربیت میشوند که ممکن است انتخابهای غلطی مانند سیامک داشته باشند.
همچنین خشونت والدین و اثرات آن در فرزندان به یادگار میماند و به نسل بعدی راه پیدا میکند. اگر اشتباههای سیامک نُه بار بوده اشتباههای مَلی نُه به علاوه یک بوده است. پس با توجه به این شواهد نمیشود این فیلم را ضد مرد و فمنیستی خواند.
و در کلام آخر: تماشای این فیلم را پیشنهاد میکنیم به تمام خانوادههایی که دختران و پسرانی در سن بلوغ عاطفی دارند تا بستری برای خانواده سالم و جامعهای سالم داشته باشیم. تا ملیها وسیامک ها تکرار نشوند. ■