مهدي رضايي
يكي از معضلاتي كه هميشه درادبيات ما وجود داشته و امسال با يكي دو مراسم كمي حوزهاش داغتر شد بحث ميان طرفداران و نويسندگان رمان بازاري و رمان حرفهاي يا همان روشنفكرانه است. اين بحث قديمي و كودكانه تقريباً براي مدتي فكر تمامي هنرمندان را در دورهاي به خود جلب ميكند. بحثها و گفتهها و مصاحبههاي زيادي صورت ميگيرد و از آن جايي كه پايه و اساس اين بحث كاملاً غلط است جريان به تهمت و توهين بين طرفداران و نويسندگان دو طرف منجر ميشود.
روزي خود من هم گرفتار اين مبحث كودكانه شدم و خوشبختانه توسط استادي براي تمام عمر از فكر آن رها شدم. در جلسهاي با يكي از اساتيد نشسته بوديم و بحث به همين رمانهاي بازاري كشيد و من با قيافهاي حق به جانب گفتم اين رمانهاي بازاري هم اصلاً به درد نميخورد و...
منتظر بودم كه استاد من را تأييد كند و بگويد "بله همين طور است. همين رمانهاي بازاري است كه مشكل اصلي داستان نويسي است." اما دركمال تعجب پرسيد: تو زماني كه اهل كتاب و داستان شدي از رمان چه نويسندگاني شروع كردي؟
كمي كه فكر كردم جز چند نويسنده بازاري چيزي يادم نيامد و اسمشان را بردم. استاد گفت: چه جالب تو هم مثل من و بسياري از اهالي قلم از همين نويسندگان شروع كردي ولي حالا چرا مخالفشان هستي؟
و من گفتم كه رمان حرفهاي داراي تفكري عميقتر است و اصلاً من اشتباه كردم كه قبلاً اين رمانهاي بازاري را خواندم. استاد در جوابم گفت: اشتباه نكردي كه آنها را خواندي چون اگر نميخواندي امروز به كتابهاي نويسندگان عمقينويس ايران و جهان نميرسيدي. و از من پرسيد: آن زمانيكه كتابخواني را شروع كردي كتابي از ساراماگو يا بكت يا كامو را به همين راحتي كه امروز ميخواني، ميتوانستي درك بكني؟ و جواب من نه بود. و خلاصه اينكه بحث ما نتيجهاش اين بود كه رمان بازاري پلهاي براي كشاندن مردم به سمت كتابخواني است و پس از اين مرحله خود مخاطبان بعد از اشباع شدن از اينگونه رمانها به سمت آثار حرفهايتر ميروند اما اگر رمان بازاري نباشد يعني پله اول را نداريم و احتمال يكباره پا گذاشتن روي پله دوم بسيار كم است.
مشكل در اين سالهاي آخر از آنجا بيشتر شدت گرفت كه يكي دو نويسنده به جمع ناشران پيوستند و رمانهاي بازاري هم منتشر كردند. از آنجايي كه نگاه جامعه ادبي به آنها يك ديد حرفهاي بود، مخاطبان نتوانستند قبول كنند كه آن نويسنده در مقام يك ناشر بايد به تمامي مواضع هنر بپردازد حتي رمان بازاري. اگر نه رمان حرفهاي و داستاننويسي حرفهاي خود نويسندهاش را در طول زندگي سرپا نگه نداشته چه برسد به ناشرش را.
دیدگاهها
شايد پرداختن به اين موضوع و با اين مطلب بيجان خيلي مشكل باشد. ضمن موافقت با جناب رضايي گفتن اين مطلب پروري است كه در كشور ما هيچوقت مسئلهاي باز نميشود، مگر براي تخطئه كردن فرد يا افرادي كه در راهي گام نهادهاند و تا حدي موفق شدند يا خواهند شد. اگر به ادبيات جهان نگاه كنيم پرفروش ترين و جهانيترين كتابها، كتابهاي عامهپسند است و هيچكس بود آنها را تكفير نميكند. هركسي در كمال آزادي راه خودش را ميرود و روش خود را تبليغ ميكند. اما در اين كشور هميشه مستقل چنگ و دندان تيز كردهايم تا ببينيم چه كسي به راه افتاده تا شاهرگش را بجويم. اما لازم است و خواهش دارم كه بياييد به درستي و به طور اكمل و فارغ از هر حب و بغضي به اين مطلب بپردازيم. ممنون
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا