بعضی نویسندهها و آثارشان تاثیر آنی بر خواننده دارند میخوانی و بعد تمام چنانکه همه کسانی که اهل خواندن کتاب هستند این تجربهها را داشتهاند بیآنکه تاثیر و بازتابی از اثربرای آینده در ذهنشان مانده باشد مثل خوابهایی که میبینیم فقط بدرد فراموشی و خاموشی میایند زیرا که این آثار و
خوابهای ما حادثه نیستند یک اتفاقند با صفت کوچک اما آنجا که خاطرات شکل میگیرند و در ضمیر آدمی به ماندگاری میرسند حادثههایی هستند با یک صفت بزرگ که همیشه در حافظهات با تلنگری اندک بالا میآیند و تورا درگیر میکنند مثل زندگی در دریایی متلاطم که تا زنده هستی درگیر میمانی و دیکنز از این گونه خاطرههاست که هیچ گاه خواننده را به حال خود رها نمیکند همچنان که مرا بعد از سالها رها نکرد تا آن همه تصاویر زشت و زیبا از قهرمانانش خواب و بیداریم را بیاشوبند. او به گفته منتقدین آثارش برجستهترین رمان نویس همه دورانها بود ودرعصرملکه ویکتوریا در قرن ۱۹ بین ۱۸۱۲ تا ۱۸۷۰ زندگی کرد وداستانهای تاثیرگذاری... چون دیوید کاپرفیلد... آرزوهای بزرگ... داستان دو شهر والیورتویست مشهور و بسیار قصههای دیگر به ادبیات انگلیسی زبان و بلکه هم جهان تقدیم نمود به گونهای که مثل حافظ یگانه ما در ادبیات فارسی به آنچنان جایگاهی رسید که بعد ا زاو شاید نیاز نبود که رمانی باز آفریده شود هر چند که هم بعد از حافظ شاعران شعر سرودند و میسرایند و هم بعد از دیکنز نویسندگی و نویسندگان از حرکت باز نه ایستادند که هر کوه وقله را دامنهها بسیار است وآبادی ادب وهنراز همین دامنهها آغاز میشود تا به قله برسد... البته بعد از سالها که خوانش من از کارهای این بزرگ میگذرد گویی ادای دینی دارم که در حد بضاعتم نسبت به آموزههایی که از داستانهایش آموختم در تمجید
معرفت تساهلی ایشان کلید راه باشم وبعد نوعی حس دلبستگی به ارزشهایی که دیکنز به قصد بسط آنها مینوشت مرا با خود سخت مشغول کرده بود ولذا به جهت یادآوری همه آن قصهها و با ز خوانی در ذهنم تصمیم به شرح یادداشتهایم از این نویسنده گرفتم. شاید که برای
شخص من با همه فراموشی و خاموشی به نوعی یاد آور رسم وزینی ست که در فرهنگ ما هر روزه تکرار میکنیم که در راه نیک به تعبیر عالمان متعلم البته حاجت هیچ استخاره نیست هرچند شاید فقط یک دست درازی ناشیانه چیزی نباشد زیرا هدف من نقد نیست بلکه یادآوری عظمتی ست که من در کارهای دیکنز از جنبههای مختلف اعم از اوج و فرودهای قصه که در جنبه هنری آن است تا عناصر بکر و زیبای زبانی که نویسنده بکار برده و در ترجمه هم بازتاب دارد...
باری با یادآوری آن خاطرهها به این سمت سوق داده میشوم که توجهم به جنبهای از نگرش دیکنز جلب میشود که اعتقاد دارد سرشت آدمیان تغییر پذیر است وای بسا که راه عنابت به مفهوم بازگشت به اصل خویش به تعبیر مولانا بسته نیست کافی ست حادثهای کمک کند تا پروانه وار از پیله بدر آییم و آسمان و زمین را بهاری کنیم که پرواز گروهی پروانههای رنگ رنگ فرحبخش و فریباست!.... ودیکنز بی اصرار قلم بلکه چون مولانا در غزلیات شمس روان به لغزش پروانهای با نسیم زیبا و اخلاقی مینوشت ...تا به سر منزل مقصود یعنی رسیدن به جامعه آرمانی که در خیال داشت برسد زیرا که عصر او عصر رمانتیسم آرمانگرایانه بود که هدفی بهجز سعادت بشر را در تصور خیرخواهانهاش متصور نبود هرچند مثل هر مصلحی به سنگ خارای سخت جانی شرارتهایی خورده که کماکان با بشر است. اما دیکنز نویسندهای است که نه اینکه بخواهد نشان راه باشد بلکه قهرمانانش در زندگی و به ناچار به تفکیک سره از ناسره میرسند و خواننده نیز بی انکه اجباری در کار باشد با قهرمان و ضدقهرمانش احساس همدردی میکند و هنر به تعبیر بزرگان نقد چیزی مگر نقطه اشتراک احساس صاحب اثر و خواننده نیست این جمله کوتاه شرح و نقد اکثر آثاراین نویسنده شهیر است که به آنیای بسا خوی
آدمیزاد در شرایطی از چاه تیرگی به سمت آفتاب عالمتاب
تغییر جهت دهد واز تیرگی نفرت به روشنایی محبت رود... گذشت آن زمان که میخواندیم و شاید هم باور میکردیم که گرگ زاده گرگ شود ...اگر چه با آدمی بزرگ شود و یا تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است.. عصر جدید که دیکنز فرزند بلافصل آنست به انسان سلبی
نگاه نمیکند بلکه نگاه او ایجابیست و زندگی و حیات انسان از جزمیت ارسطویی به سمت نگرشی که پرسشگر است عبور کرده... جامعه باز تلقی ثابتی از انسان ندارد و هر چیزی را در حال شدن میبیند ودیکنز نویسندهای ست که در این شرایط عقلانی ظهور و بروز میکند و ادبیاتی میآفریند انسان محور بی آنکه تلقی یکسو گرایانه داشته باشد.. شیوه ونگاه و نگارش نویسنده به راههای درمان آلام بشری ست که ناشی از رنجیست که از زندگی میبرد وخود از کودکی سمبل کودکان کار و خیابان بود... در جهان دیکنزی همه چیز ملموس و روشن است به همین دلیل است که زیبایی با نجابت و عشق با ازدواج به سامان میرسد... شاید به جرئت بتوان گفت همه مردم جهان به داستانها و سرنوشت قهرمانان چارلز دیکنز علاقه دارند زیرا که آیینهای ست برای تماشای خویشتن همچنانکه داستان دو شهر شرح برگشت پذیری دکتر مانه است که کفاشی را در زندان میآموزد و مسیری اخلاقی را انتخاب میکند تا دل تاریکی را بشکافد و حیاتی دیگر را آغاز کند که برای انسان شدن هیچ گاه دیر نیست قهرمان رمان آرزوهای بزرگ پیب از مسیر حق شناسی تبهکارو محکوم فراری را وادار به اصلاح اخلاقی میکند وآن تبهکار ثروتی را که از راه تبه کاری به دست آورده به پیب میدهد تا دایره حق شناسی را به خواننده انتقال دهد.. چنانکه سراسر رمان الیورتویست مبارزه جانانهای بین رذالت وپستی از سویی و صداقت وفضیلت از سوی دیگر است ونیکی و سالاری را که در نهاد بشر است در سیمای الیورجوان میبینیم که تصویری از رنج کودکیهای خود نویسنده است که با چهره کریه فقردست و پنجه نرم میکند اما زانو نمیزند ودر کشمکشهای طولانی قصه عاقبت برشرارتی که فاگین پیر پدرسالار دزدها در حال بازی مکارانهای برای به دام کشیدن اواست پیروز میشود و به آرزوهای بزرگ خوانندگان جامه عمل میپوشاند زیرا همواره در جان انسانهای پاکدامن غلیان سرشت رسیدن به ساحل نجات همیشگی ست. کار دیکنز مثل هر نویسنده بزرگی پرداختن به حقایق کوچک است همان اتفاقات روزمرهای که تنها به واسطه ادبیات امکان بروز
دارند به عبارتی نویسندگان بزرگ زندگی و ماجراهای کوچکشان را با قلم سحرآمیز خود نقاشی میکنند و فلاسفه به دنبال دنیایی بزرگترند که اکثریت مردم به آنها دسترسی ندارند.
قلم برنده او آثاری را میآفریند که بازتاب اجتماعی زمین و زمانه اوست که در سراشیبی فقر و بدبختی اکثریتی از مردم و فخر نجیب زادگانی ست که ماشین را برای رسیدن به امیال خود به خدمت گرفتهاند و روابط اجتماعی زیرا فشارهای خرد کننده سنتهای جامعه اشرافی انگلیس در حال فروپاشی ست وسپس جنگیدن با همان مفاسدی است که درمان پذیرند و در نهایت در زوایای پنهان قلم او نوعی امید را در کلام و کلمه قصهها به خواننده اثر انتقال میدهد بی آنکه اجباری در فحوای صیرورت قصه باشد و این همان وظیفه اصلی نویسنده بزرگ است که انتخاب را به خواننده اثر وامیگذارد.
من به شخصه اعتقاد دارم یکی از مفاسد بد هیبت در زندگی بشر دیو جنگ بوده است و عوارض بیشمار ناشی از آن که بی شباهت به راههای درمانی که دیکنز برای نجات مفاصد در داستانهایش در پیش گرفته نیست. همچنانکه نابهنجاریهای اشخاص در قصههای دیکنز به هنجار میرسند فعل نابخردانه جنگ نیز در زندگی بشر قابل درمان است... لذا با این توصیفات دیکنز نویسندهای است که در آثار فراوانش به کاهش رنج بشری کمک میکند وهمین یک قلم بزرگترین خدمتی است که از دست یک هنرمند واقعی و انساندوست ساخته است تا جاییکه ندای صلح طلبی بشررا از حالت آرمانخواهی صرف به عملی قابل باور درذهن و ضمیر خوانندگان آثارش منتقل مینماید.
من از همان ابتدای آشناییم با دیکنز به دوستانم در دانشکده میگفتم اگر میخواهید یک سیاستمدار خوب بشوید بروید و دیکنز بخوانید ...اگر میخواهید یک بازیگر خوب شوید بروید و دیکنز بخوانید واگر میخواهید یک حقوقدان هم بشوید بروید و داستان خانه غم زدهاش را بخوانید که اتفاقات در این داستان جهان بی ملاحظه وکلا را شرح میدهد وبی اعتمادی مردم به آنها را...که ریشه در قانون دانی و پرداختن به جزییات حقوق مردم در این کتاب از سوی چارلز دیکنز دارد و این همه نشان از اشراف این نویسنده توانا به جامعهای ست که با زوایای پنهان و پیدای آن آشناست وبه تعبیری دل تاریکیها را میشکافد تا به روشنایی رسد و البته سعادتمند فرهنگی که این چنین نویسنده بزرگی را در دامن خود پرورش داده است و اینکه همه ما برای رسیدن به جامعه و جهانی عادلانهتر بهتر آنست که آثار دیکنز را بخوانیم.■
--------------------------------------------------------------
خانه داستان چوک، با دورهای داستان نویسی، ویراستاری، نقد ادبی و کارگاه ترجمه داستان
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام خانه داستان چوک
https://telegram.me/chookasosiation
شبکه تلگرام خانه ویراستاران چوک
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک