بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «نرم می‌شوی سرهنگ» سروده‌ی «کیومرث حیدری»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

شیوه روایتگری مجموعه‌ای از روش‌ها است که نویسندگان و پدیدآورندگان ادبی، نمایشی، سینمایی یا موسیقایی برای ارائه داستان به مخاطبان خود از آن‌ها بهره می‌گیرند. شیوه روایتگری یکی از تکنیک‌های جامع مؤلفان برای ارائه اثرشان است. خاستگاه روایت‌شناسی به کتاب بوطیقای ارسطو برمی‌گردد که در فصل سوم آن میان بازنماییِ یک ابژه (یک سرگذشت) توسط راوی و بازنماییِ آن توسط شخصیت‌ها تمایزی قائل شد و این اولین قدم در عرصه‌ی روایت‌شناسی است. آثار انسان شناس ساختارگرای فرانسوی، کلود لوی استروی درباره‌ی اسطوره‌ها تأثیر مهمی درنظریه های روایت گذاشت و او نشان داد که ساختارهای روایی اسطوره‌های منفرد به ساختار کلی و جامعی مربوط می‌شود

که پی‌ریزنده‌ی همه‌ی آن‌ها است. ولادیمیر پراپ از شارحان فرمالیسم روسی از دیگر چهره‌های مطرح در تکوین روایت‌شناسی است. او کوشش نمود تا عناصر روایی مشترک در همه‌ی قصه‌های عامیانه را به روشی مشابه با شیوه‌ی لوی-استروس تعریف کند. آلگرداس گریماس تلاش خود را روی تحلیل معناییِ ساختار عبارت‌ها می‌گذارد تا به دستور زبان کلی روایت دست یابد. تزوتان تودوروف،ژرار ژنت،رولان بارت وفردریک جیسون از دیگر چهره‌های برجسته‌ی روایت‌شناسی هستند.

در بحث روایت شناسی شعر نیز متفاوت از دیگر فرم‌های ادبی نیست و روایت در آن وجود دارد اما بنا به تفاوت نوع وقالب آن می‌تواند روایتی بلند یا کوتاه باشد اما بیشتر عناصر روایت را می‌توان در شعر شناسایی کرد. مانند نمونه زیر:

«چه مراعات بی نظیری

حتی در یک فشنگ ناچیز

هوای مرا داشتی

پوکه‌ی خالی را خودت برداشتی

گلوله سنگین سربی سهم من شد

کارت به دلم نشست (شعربخشندگی جنگویان، صفحه 7)»

بیشتر شعرهای این مجموعه روایی هستند و عنصر روایت آن قدر در آنها پر رنگ است که شاید بتوان آن‌ها را

داستان‌های مینیمالی دانست که در فرمت شعر عرضه شده‌اند. مانند نمونه زیر:

«چشمش به بیرون افتاده بود

زیر تپه‌ای از سبزی پلو

ماهی قرمز جست وخیز می‌کرد

خوشبخت به نظر می‌رسید

با تعجب پرسید

رازت را بگو

پیش از این که خورده شوم

قرمز بازیگوش گفت

دست آدم که به ماهی برسد

یا زندانی‌اش می‌کند یا سرخش

من یک سال از حبسم گذشته است

برایم ابد بریده‌اند (شعر بازیگوش قرمز سفره‌ی هفت سین، صفحه 49)»

همانطور که ملاحظه می‌شود شعر بالا در واقع روایتی ساده است که با معرفی شخصیت ماهی آغاز می‌شود و دارای ساخت‌ها روایت است از جمله راوی و شخصیت‌ها ماهی قرمز و ماهی پخته شده و تعامل ودیالوگ این دو شخصیت ما را به یاد مناظره‌هایی می‌اندازد که درقصیده های فارسی بسیاری از شاعران از آن شیوه استفاده می‌کرده‌اند. و تقریباً بتوان آن را برمختصات داستانی کوتاه کوتاه بنا نمود. از خصوصیت‌های دیگر داستان‌های مینی‌مالیستی محدودیت زمان و مکان است. به دلیل کوتاهی حجم روایت داستان زمان رویداد و حوادث بسیار کوتاه است. که در شعر بالا هم با همان محدودیت زمانی ومکانی روبرو هستیم

محدودیت زمان و مکان در این گونه‌ی داستان‌نویسی باعث می‌شود تا داستان مینیمال، اغلب یک موقعیت کوتاه و یا برشی از زندگی باشد. که در شعر «بازیگوش قرمز سفره‌ی هفت سین» این برش از زندگی دو ماهی روایت شده است که متاسفانه عنوان اثر نیز باعث گرایش هرچه بیشتر این شعر به سمت داستان شده است که شاید شاعر با تصویر گرایی و فشرده کردن سطرها می‌توانست در شاعرانه کردن این شعر تاثیر بیشتری بگذارد.

که البته نمونه‌های زیر در این مجموعه بسیار هستند که شاید ایجاز سطرها نبود روایت خطی را پیش رو داشت.

«تمام بزرگان دهکده بودند

تمام ریش‌های سفید

خانه را ترک کرده بودند

نشسته بودند درسایه توت

اما شعرهای دیگری هم دراین مجموعه هستند که ساختارشان به شدت داستانی است اما رگه‌های شعری نیز درآن وجود دارد وتوازن میان این دوساختار حفظ شده است مانند نمونه زیر

«هنوز هم نامه‌هایمان را

برایشان می‌خوانم

هنوز هم

عکس‌هایمان را نشانشان می‌دهم

هنوز هم فیلم‌هایمان را می‌بینیم

مگر قرار نبود طلسم سیبو عجوزه

با بوسه‌ای شکسته شود

من که صد بار لبانت را بوسیده‌ام (شعر صفحه 24(یکبار هم شده بیا نقش بازی کنیم)»

شاید یکی از دیگر ویژگی‌های این مجموعه را بتوان فقدان عنصر خیال دانست واستفاده کم از شگردهای ادبی در شعر که می‌تواند متاثر از جریان ساده نویسی باشد

شاید بتوان شعرهایی این مجموعه را به شعرگفتار نزدیک دانست البته لحن شعرهای آن برگرفته از زبان عامیانه نیستند و شاید ویژگی‌های مشترک آن با شعر گفتار را بتوان، گزاره‌های انـشایی، کیفیت حسی و عاطفی، جسمانیت فضا و خوانش، صـراحت، دانست مانند نمونه زیر:

«نامم چه اهمیتی دارد

سیما

سپیده

سارا

حاصلم حیات هیچ غفلتی نیست

نه آدم

نه حوا

همه چیز طبق برنامه بورد

بدقولی برادرم (صفحه 35)

در پایان می‌توان گفت کیومرث حیدری شاعری است که آنقدر در استفاده روایت‌ها افراط کرده است که گاهی کفه ترازوی شعر به نفع داستان سنگین‌تر می‌شود واگر بتواند دراین زمینه آشنایی زدایی های لازم را به کار ببرد وعناصر زیبایی سخن را به کارگیرد و نحو جملات را با توجه به موسیقی درونی تغییر دهد. مجموعه موفق‌تری ارائه خواهد داد. توجه به معنا به همراه ساختارشکنی می‌تواند شعرهای این مجموعه را به سمت شاعرانگی بیشتر سوق دهد. با توجه به دو مجموعه منتشر شده از ایشان انتظار می‌رود در مجموعه‌های آتی با تغییراتی از این دست بتواند چهره دیگری از شعرشان را به نمایش بگذارد.

منابع:

  1. حیدری کیومرث، نرم می‌شوی سرهنگ، نشر مایا، تهران، چاپ اول 1395
  2. بارت، جان؛ چند کلمه در باره‌ی مینی‌مالیسم؛ مریم نبوی‌نژاد؛ فصلنامه زنده رود؛ اصفهان، شماره‌ی ۱۴. ۱۵ و ۱۶. پاییز ۱۳۷۵.
  3. پاکباز، رویین، دائره المعارف هنر، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران ۱۳۸۵، ص ۵۶۵