حسین آتش پرورمتولد 1331 دیسفان گناباد، نویسنده مجموعه داستان اندوه از نویسندگان نسل سوم ایران است. چاپ اولین داستانهای او به اوایل دههی پنجاه بر میگردد. اما او موفقترین و تاثیر گذارترین داستان کوتاه خود (اندوه) را در سال 1366 نوشته است. مجموعه داستان ماهی در باد (1389) آخرین اثر چاپ شده این نویسنده است. گفتنی است؛دریک سال که از انتشاراین کتاب میگذرد، بیش از 100 صفحه نقد در مطبوعات معتبر ادبی و سایتهای اینترنتی با عنوانهای بومی گرایی و تلفیق سبکها، خوانش اسطورهای ، در هم آمیزی فرم ومحتوا، رالیستی سورآل در ادبیات بومی، پیشگویی تلخ، حضور و غیاب اندیشه، برآن نوشته شده است. ماهی درباد برنده اولین دوره جایزه مطبوعات ادبی لوح زرین سیمین دانشور در سال 1390 میباشد و در همین سال تجدید چاپ گردید. حسین پاینده مجموعه داستان ماهی درباد را یکی از پرچم داران سوررالیسم در ادبیات معاصر ایران میداند.
http://atashparvar.blogfa.com/) ماهی در باد را میتوان در زمره چندین ژانر یا طبقه از جمله سوررئالیسم به دلیل نامی که برایش انتخاب کرده است و تصویر ماهی سیالی را در باد به مخاطب نشان میدهد و رئالیسم به دلیل توصیف اقلیم بیابانی و فضای خشک گناباد خراسان و به ویژه محل تولد نویسنده یعنی دیسفان و اینکه نویسنده سعی داشته از فضای شهری کاملاً دور شده و یک فضای طبیعی مخصوص را به تصویر بکشد و همچنین در زمره داستانهای رئالیسم جادویی قرار داد تا المانهایی غیر واقعی در فضای واقعی فضای داستان را به حالتی رویایی و خاص تبدیل کند" شبح زن از پشت گنبدی آب انبار گفت: مانده نباشی حسینا مثل اینکه تازه از سفر برگشتی حسینا پشت به کوه اشتران داشت و کنار آتش دوسازه میزد برگشت به طرف صدا کسی را ندید" یکی از مهمترین ویزگیهای داستان ماهی در باد استفاده نویسنده از اساطیر ایرانی در داستان است به همین علت این داستان از جمله داستانهای سمبولیسم هم به حساب میآید. عملکرد اصلی اسطورهها و آیینهای مذهبی خلق سمبولهایی است که به انسان برای یافتن خویش یاری میدهد. تجلی اسطوره در هر زمان و هر مکانی اتفاق می افتد همانطور که در این
داستان به زیبایی با ذهن خلاق نویسنده و عناصر طبیعی ترکیب یافته است. استفاده نویسنده از داستان حضرت لوط و سرزمین سدوم، بهره بردن از متنی از تفسیر سور آبادی تصویر هماهنگی برای توصیف رنج حسینا برای جبران گناهان بشریت است گویی که حسینا خود پیامبری است که آمده تا قربانی دهد و زمین و آسمان را از گناه رهایی بخشد. اولین نامی که بعد از حسینا در داستان به چشم میخورد نام ناهید یا همان آناهیتاست. آناهیتا ایزد بانوی آب و باران و باروری است بانو یا به قول حسینا شاهزاده خانمی که قرار است به ان بیابان آب را هدیه دهد آناهیتا در ایران باستان جایگاه ویژهای دارد او را به عنوان بانوی پاکیها و بی آلایشیها میشناسند. نام او در کتیبه اردشیر دوم حک شده، او سرور و شاهزاده رودخانه «اردوی» بوده، ژاله آموزگار در کتاب خود از آناهیتا اینگونه میگوید: زنی خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره بازوان سپید، گوشوارههای آراسته و چهارگوش در گوشش که نشان خردمندی و تمامیت شخصیت یک زن در تاریخ ایران باستان است. و نویسنده از نام آناهیتا در داستانش به همین دلیل استفاده میکند فضای سمبولیسم داستان که زن را میستاید به او این امکان را داده تا هم از اسطوره زن و هم نقش زن را در داستانش پر رنگ کند. نقش موسیقی در این داستان با استفاده از دو عنصر زهره و دو سازه که میتوان گفت نقش تمام کنندهای برای مراسم قربانی در مقابل ناهید را دارند زهره که خود نماد خنیاگری است و همچنین سازی که حسینا استفاده میکند سازی بادی است که مخصوص منطقه خراسان و گناباد است این ساز قدمتی تاریخی داشته و تا جاییکه فارابی از این ساز در آثارش یاد کرده و آن را مزدوج خوانده، دوباره یک هماهنگی موسیقایی را در ذهن مخاطب تداعی میکند. اسطوره دیگری که در داستان نقش پر رنگی دارد سگ یک چشم است که در چندین جا حضور پررنگ و تعیین کنندهای دارد " سگ یک چشم از میدان گاهی شوراب وغ زد "صدا کردن ناهید همراه با وغ زدن سگ دوباره یک فضای اساطیری را مقابل چشم خواننده میآورد گوییکه سگ همیشه در آن منطقه حضور داشته است در اساطیر ایرانی سگ جایگاه ویژهای دارد سگ زرین گوش سگی است که از کالبد کیومرث محافظت میکرده و تا زمانیکه نطفه کیومرث اولین زن و مرد را ایجاد کرد در کنار کیومرث حضور داشته است و به تعبیری برای زندگی و دمیدن روح، سگ زرین گوش نقش مهمی داشته است است. اسطوره دیگر اسطوره بز است که با اسطوره سگ در کنار یکدیگر قرار میگیرند همانطور که اشاره کردیم سگ زرین گوش از کالبد کیومرث محافظت میکرد و هنگامیکه مشی و مشیانه از ریواس به وجود آمدند که نتیجه نطفه کیومرث بود در همان وقت از شیر بز که در کنارشان بود تغذیه میکردند نکتهی جالب اینجاست، نقوش بز کوهی همواره در کنار سرچشمههای آب پیدا میشوند. از آنجائیکه آب نماد باروری و حیات است بز نیز در کنار آناهیتا تصویر مکملی است که نویسنده آگاهانه آنها را در کنار همدیگر استفاده کرده است "چندین شبح به شکل بز در نمک زار میچریدند"
اما نماد "مار" را نباید فراموش کرد "جلوی پایش ماری فش کرد و ردش به روی خاک ماند به زحمت خود را از میان شن بالا کشید یک لنگه در نبود یک راست به اندرون اتاق پا گذاشت" یونگ مار را رمز ناخودآگاهی بشر میداند ماری که در داستان یکباره حضور پیدا میکند نماد اوهام یکباره نویسنده است که ناگهان در داستان حضورپیدا میکند تا فضای رویایی داستان را برجسته سازد مار در اساطیر ایران نماد تاریکی و ظلمت است همچنانکه ضحاک را ماری با سه سر و شش چشم و شش گوش تصور میکنند که نماد اهریمن و خشکسالی است در کتیبهای تصویر فریدون وجود دارد که با گرز خود که نماد رعد است بر سر اژدهای خشکسالی میکوبد. ارتباط آب و خشکی به زیبایی با آوردن اساطیر مربوط به این موضوع در داستان کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. در واقع نویسنده با آوردن نماد مار فضای سوررئالیستی داستان را دو چندان کرده و نقش مار در طراحی ذهن ناخودآگاه نویسنده مظهر سرزمین ماورایی و غیر واقعی داستان است.
آیین قربانی برای باران آیینی باستانی است که از قدیم به روشهای متفاوتی انجام میشد. ایرانیان و مردم دیگر سرزمینها با مناسک و مراسم ویژهای آیین قربانی را انجام میدادند اولین قربانی در اساطیر ایران قربانی کردن زروان برای به دنیا آوردن اورمزد است و پس از آن قربانی کردن گاو به وسیله میترا و دیگر ایزدان در سراسر جهان. قربانی کردن و خون ریختن در ایران بیشتر برای بارش باران انجام میشد و به آناهیتا و یا تیشتر خدای باران هدیه میشد. حسینا با ریختن خون شترش آب و آمرزش را میطلبد تا شوراب را زنده کند اما در پایان داستان به صورت نمادین خودش به عنوان قربانی برای ناهید پذیرفته میشود.
چهار نماد و عنصر آب، خاک، باد و آتش در این داستان المانهای مهمی هستند که در پیوند با اساطیر نقش تعیین کنندهای دارند از جمله آب که محور اصلی داستان است. در اساطیر هند و اروپایی «دایره هستی» (آسمان ← آب← زمین← آسمان) دائماً در حال گسترش و بالش و رویش و روانی بوده است. این باور کهن در تماس با فرهنگ غنی مدیترانه و آسیای مرکزی غربی کمرنگ شد ولی کاملاً رنگ نباخت (قرشی، 50:1380) آب، قهرمان داستان را برای یافتنش به سمت ناهید هدایت میکند گفتگوی آتش و باد در پایان داستان و خطاب آنها به حسینا نشان از یک فضای نا امیدی است برای حسینا که در آخر نتوانست زمینش را نجات بخشد و باد و آتش و خاک بر آب غلبه مییابند پایان غم انگیزی که یک داستان سور رئالیستی کامل را خلق میکند. زمین حسینا را بلعید. البته بلعیدن حسینا توسط زمین فقط مرگ را توصیف نمیکند بلکه تولدی دوباره را نیز به ذهن میآورد به زمین رفتن و مانند گیاهی روییدن و زندگی دوباره که خود نشان از کهن الگوی باز زایی در داستان است. در حقیقت حسینا به آن تشرفی که در جستجوی آن است با مرگ خود دست مییابد.
داستان ماهی در باد یک داستان اسطورهای و اقلیمی است ترکیب اساطیر باستانی با عناصر طبیعی حاضر که نشان از حال روحی نویسنده و تجربیات فردی اوست که تابلوی زیبایی را به تصویر کشیده است تصویری تشکیل شده از انسان و باورهایش، طبیعت و اوهام.■
منابع:
آموزگار، ژاله، (1393)، تاریخ اساطیری ایران، چاپ شانزدهم، تهران، سمت
دوبوکور، مونیک، (1394)، رمزهای زنده جان، ترجمه جلال ستاری، چاپ پنجم، تهران، مرکز
ستاری، جلال (1376) رمز اندیشی و هنر قدسی، تهران، مرکز
کاسیرر، ارنست، (1387)، فلسفه صورتهای سمبولیک، ترجمه یدالله موقن، چاپ دوم، تهران، هرمس
کمپبل، جوزف، (1394)، قهرمان هزار چهره، ترجمه شادی خسرو پناه، چاپ ششم، مشهد، گل آفتاب
قرشی، امان الله، (1380)، آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی (درآمدی بر علم اعلام جغرافیایی هند و اروپایی)، تهران، هرمس
هینلز، جان، 1391) شناخت اساطیر ایران ترجمه ژاله آموزگار، احمد تفضلی، چشمه، تهران