«انتظار در هفتههای بی حوصلهگی»
«زبان گنجشک هارا
که بریدند
پرندگان اواره شدند»
«صفحه ۲۳--شعر ۱۹»
اولین مجموعه شعر خانم ده بزرگی، مثل خیلی از شاعران خاموش اما بیدار زن جامعهی ما، در میان سالی منتشر شده است. شامل ۷۷ شعر بدون نام که شماره گذاری شدهاند، در ۸۱ صفحه. و باز مانند کتاب
اول بسیاری از شاعران زن معاصر آگاهانه یا نا آگاهانه دیده نمیشود و همه چیز به سکوت برگزار میشود! چرا چنین؟!
مگر میشود انتظار داشت که اولین اثر یک شاعر یا هنرمند حتماً شاهکار باشد تا دربارهی ان نوشت؟! اگر اینطور است لطفاً آدرس بدهید! حتی در میان آثار شاعران بزرگ معاصر. بنده نه ایشان
را دیدهام و نه نسبتی با ایشان دارم ولی اثر ایشان رابطه هنری با ما برقرار میکند. در نگاه اول، باید ببینیم شعر چیست؟ و بعد به این نکته بیندیشیم که چرا یک زن در جامعه ادبی
ما کوشیده تابوها را بشکند و به صحنه بیاید؟! و در آخر برسیم به این نکته که شعرهای شهین ده بزرگی چگونه شعری هستند؟!
دربارهی نکتهی اول یعنی شعر چیست؟! نکارنده معتقد است صرف نظر از تعاریف کلیشهای از شعر، میتوان گفت هر شاعری تعریف خودش را از شعر دارد وپارامترهای سبکی خودش را ملاک قرار میدهد. به عبارت دیگر، هر شاعری میکوشد با سحر کلماتش روح مخاطب را تسخیر کند یا دست کم، به قلب خواننده تلنگری بزند و آن کلمات را شعر میداند. کلماتی که گاه تصویریهستند، گاه روایی، و گاهی هم تناسبی زیباشناسیک دارند. شاعر تلاش میکند حرفهای زیبا و پنهان دلش را با واژگانی زیبا و به طرزی زیبا بیان کند؛ در این که چقدر موفق است به نگاهو نظر خواننده بستگی دارد. ببینید:
«در رویاها
چیزی میشوی
نیمی از خواب جهان
نیمی دیگر
خیال من.»
«شعر ۲۱--ص ۲۵»
شهین ده بزرگی در شعرهایش به ایجاز پایبند بوده و به محتوای درخور، با واژگان اندک:
«سکوت
یاغی شده است
فریاااااد میکشد»
شعرهای اجتماعی که گاه آرایشی عاشقانه هم دارند، از زبان شاعری بیان میشود که حوصلهاش از خودش هم سر رفته است و به همین جهت زندگیش میشود «هفتههای بی حوصله»:
«در این هفتههای بی حوصله
که سه شنبههایش
هنوز نیامده اند
من از تو
روزهایی میسازم
تا کمی
حتی یک سطر
به رفتهها عادت کنم»
«شعر ۹--صفحه ۱۳»
و آن قدر افسرده مینماید که پیوسته به نقطه عزیمت میاندیشد:
«به اخرین ایستگاهی
فکر کن
که همیشه
منتظر ماست»
طبیعی است که شعر هر شاعری بیانگر دیدگاه او نسبت به زندگی، طبیعت، جهان و پیرامون هستی میباشد. و تنها به لحاظ نحوهی بیان و زبان و نحو گفتارمتفاوت مینماید. تا میل مخاطبچه باشد و چه بپسندد! گاهی شاعر از سر تنهایی و حسرت چنین میسراید:
«زنی رو به من
ایستاده
در آینه
که جوانیاش را
باد با خود
برده است»
و گاه هنوز انتظار میکشد:
«عقربک ها
هر شب
بهانه ی بودنت را
زنگ میزنند»
شعرهای شهین ده بزرگی در کمال ایجاز، سادگی، شفقت، صداقت و عاطفه از تنهایی، سرخوردگی، و زندگی تلخ زنانی میگوید که پشت پنجرهی انتظار نشستهاند. چه چیز را انتظار میکشند؟! وصال؟!
یا لحظهی عزیمت؟!
با این همه، شعرهای مجموعهی اول شاعر آدمی را امیدوار میکند به ظهور شاعرانی که در خاموشی و تاریکی به انتظار نشستهاند تا در لحظهی موعود سر برآورند. نسل میانسال پر نفسی که در ماراتون شعر معاصر، به هیچ وجه نمیخواهد بازنده باشد. هرچند که سالیان بسیار، با بی حوصلگی، انتظار را زیسته باشد.!■
کتاب شعر «هفتههای بی حوصله»
شهین ده بزرگی
چاپ اول ۹۵ انتشارات لیان