یادداشتی برمجموعه داستان باجی از نعمت مرادی /عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

داستان و داستان نویسی دو مقوله پیوسته و برجسته در جامعه ادبی به شمار می روند که این دو مقوله بافتاری عمیق و رفتاری عجین با یکدیگر دارند به گونه ای که داستان را می توان نشانه ای ملزوم برشمرد و داستان نویسی را صنعتی ملزوم .اما نکته این جاست که ما باید ابتدا کیستی و چیستی این دو را از حیث نقش و کاربرد یافت و دریافت نمائیم و بر اساس همین کیستی و چیستی دست به خلاقیت یک اثر هنری بزنیم . لذا برآیندی که از این مفهوم که در بالا ذکر آن رفت تصویر می شود این است که بگوئیم داستان چیست و داستان نویس کیست .

داستان اثری است که در آن نویسنده و یا راوی به یاری یک طرح منظم شخصیتی و یا شخصیت هایی اصلی و یا فرعی را در یک واقعه ی اصلی و یا فرعی نشان می دهد به طوری که این اثر بتواند در همه ی جوانب رویکردی جامع الاطراف را به جامعه منتقل نماید . لذا اگر نویسنده و یا راوی در طرح منظم خود یک شخصیت اصلی را دریک منظر مدنظر داشته باشد و مابقی شخصیت ها و مفاهیم و مصداق ها در داستان نیز بر حول و محور همین شخصیت اصلی در داستان در حرکت باشند آن داستان را کوتاه می گویندو اگر عکس همین مفهوم در طرح منظم نویسنده و یا راوی صادق و کارآمد باشد آن داستان را می توان داستان بلند برشمرد . داستان نویسان داستان کوتاه را از یک صفحه تا چند صفحه بر شمرده اند به طوری که بتوان آن را در یک ساعت خوانداما داستان بلند بیشتر از چند صفحه می باشد و به خاطر همین است که به سهولت نمی توان فرق بین داستان بلند و رمان را دریافت زیرا که مفاهیم مشترکی با پارامترهای مشابهی را می توان در این دو صنعت ادبی دریافت نمود . سامرست موام نویسنده ی انگلیسی معتقداست که داستان کوتاه باید چنان چیزی باشد که بتوان آن را سر میز ناهار یا شام برای دوستان تعریف نمود که با این تعریف از موام می توان گفت داستان کوتاه باقصه شباهت مادی و معنوی بیشتری را برقرار می سازد تا با داستان بلند و داستان بلند نیز در شباهت هایی مبرهنِ با رمان می باشد . بر این پایه و معنا مجموعه داستان باجی از نعمت مرادی از جمله آثاری است که نوع(ژانر) داستان های این مجموعه را می توان نیمه ماکسی مال خواند . نیمه ماکسی مال بدین خاطر که هر داستانی از عناصر سازنده ی داستانی ، کم و بیش بر خوردار شده است . این مجموعه با مشخصات ظاهری 116ص در قالب 12داستان توسط انتشارات نشر هشت در سال 96 به چاپ رسیده است . دریافت این است که نویسنده ی مجموعه داستان های باجی از دو پارامتر «همخوانی» و «ناهمخوانی» بیشتر مُستفاد می شود بدین حالت که بافتارها و ساختارهای بومی و عامیانه ی زیست بوم خویش را در زوایایی همخوانی می کند و در ابعادی هم ناهمخوانی وشاید بتوان چنین پنداشت که مقوله ی داد و ستدپذیری فرهنگی و زبانی درغرب کشور و در بین آحاد و عوام و بستر هایی که انسجام زبانی و اتحاد فرهنگی بیشتری با هم دارند و با سنت و باورداشت های عامیانه بیشتر عجین شده اند رنگ و لعاب بیشتری را درنیل به مفهوم همخوانی ایفا می کنند . بنابراین نویسنده ی مجموعه داستان باجی اغلب از مؤلفه های همخوانی شهرِ هرسین و حومه بهره مند می شود و این سیر فکری از جانب نویسنده در شاخصه ها و شاکله هایی جامعه شناسانه و در ابعادی هم زیباشناسانه ای در داستان هایش نمود پیدا می کند و حتا زبان داستان ها نیز در زوایایی به سمت طنز و شوخی های عامیانه نیز هدایت می شود . این فرآیند همخوانی به شیوه ای است که نویسنده نوعی پیوستگی و درآمیختگی معنا و مفهوم را در همه ی داستان هایش حفظ می کند . به عنوان مثال: در مجموعه داستان باجی شخصیت های یک داستان در داستان های دیگر این مجموعه حضور و جریان پیدا می کنند و این شخصیت پردازی های هم زمان و هم مکان از جانب نویسنده می تواند کمکی بایسته و شایسته به سبک داستان باشد و داستان ها را با مشخصه های لذت ، تعجب و شگفت از مقوله ی زیباشناختی بهره مند و همراه می سازد . بنابراین اگر چه همخوانی و همکاری درداستان هایی که دارای اِلمان های عامیانه اند در خیلی از زوایا میسور است اما حضور و شهود این نوع شخصیت ها در داستانِ دیگر به سهولت عملی نخواهد شد مگر این که نویسنده ی داستان از دو فاکتور تکنیک و مهارت بهره مند شده باشد . دیگر رویکرد فکری در مجموعه ی باجی که در تقابل با همخوانی است ناهمخوانی می باشد . ناهمخوانی در یک داستان بدین سان است که نویسنده بتواند تعمدا" دست به تگ گویی ها و چند گویی ها و پردازش هایی متفاوت و البته فضا سازی های متفاوت بزند و این نشانه ها را با زیست بوم خود تطبیق و کلاف دهد که این کار را نویسنده در برخی از داستان هایش به تصویر می کشد . به طوری که گرچه فضای داستان ها مرتبط ِ با فرهنگ و آداب و رسوم بومی غرب کشور است اما نویسنده دست به ناهمخوانی هایی می زند که این ناهمخوانی ها فضای داستان را از آن حالت همخواانی خارج می سازد . در این اثر سه شخصیت اصلی به نام باجی، کدبانو و استوار همیشه سه ضلع اصلی داستان های نعمت مرادی اند که در هر داستانی قدرت نقش پذیری و جامعه پذیری متفاوتی را به جامعه منتقل می کنند و این سه کارکتر نیز هر کدام نمادی از جامعه ی سنتی و در ابعادی صنعتی به شمار می روند . ناهمخوانی می تواند در داستان به دو شکل تصویر شود . نخست ناهمخوانی هم خوان ها ست که در داستان دارای وجه اشتراک هایی فرهنگی ، گویشی و رفتاری اند و دیگر اصطلاح : « سیبر پانک» است که این اصطلاح در ابعادی بر مبنای اصل ناهمخوانی تعبیه شده است . چه این که به قول گیبسون نویسنده در زوایایی هم شما را به کُشتی در گِل دعوت می کند و هم به شعر خوانی که گیبسون شعر خوانی را متعلق به فرهنگ والا می پندارد و کُشتی در گِل را متعلق به فرهنگ پست . و اما نکته لازم این که نویسنده می تواند در داستان های بعدی خویش بیشتر از عنصر زاویه دید بهره مند شود و از دانای کل در داستان و سوم شخص نیز مدلول های بهتری را استخراج نماید که این امر به پردازش نویسنده کمک بیشتری را خواهد کرد .

حاصل این که سه مقوله زمان ، مکان و فضا خود مسببی است تا که داستان نویس بتواند چیزی را بنویسد که ذهن مخاطب را از لحاظ بافتارهای سیاسی و اجتماعی و ساختارهای فرهنگی و هنری مُقنع سازد . با این تعابیر می توان مجموعه داستان باجی از جناب مرادی را از گونه و گویه داستان هایی برشمرد که از زمان ، مکان و فضای غرب کشور مُستفاد شده و به نوبه ی خود می تواند از ارزش هایی انسان گرایانه و بوم گرایانه بهره مند باشد، زیرا که بن مایه ی داستان های این مجموعه نوعی همخوانی و ناهمخوانی از ارتباطات انسان معاصرِ دیروز و امروز را در جهاتی بازگو می کند

دیدگاه‌ها   

#1 نعمت مرادی 1396-05-18 00:58
ازجناب پاپی عزیزخیلی ممنونم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692