بررسی برخی ویژگی های اجتماعی شعر عبدالحسین فرزاد/ مریم غفاری جاهد

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

بررسی برخی ویژگی های اجتماعی شعر عبدالحسین فرزاد/ مریم غفاری جاهد

ادبیات متعهد یعنی آن نوع از گفتار و نوشتار که از حوزه خواسته های شخصی بیرون آمده، دردها و خواسته های جامعه را به تصویر می کشد. از میان فرهیختگان و دانشمندان ایرانی،نیز دکتر عبدالحسین فرزاد با توجه به اشراف به زبان و ادبیات عرب، در این مسیر گامهایی ارزنده برداشت. دکتر فرزاد خود، شاعر است و در نتیجه از پس ترجمه اشعار شاعران به خوبی برآمده است.ترجمه های او افزون بر دقت ومطابقت با اصل، از زیبایی و آهنگ ویژه ای برخوردارند. او در تنها مجموعه شعری خود با نام«آوای غژک» که حاصل تغییر دیدگاه او نسبت به شعر معاصر است، نشان داده که در این راه از بسیاری شاعران هم عصرش پیشی جسته است.

آنچه در نقد اجتماعی مطرح می شود این است که ادبیات را محصول و مولود حیات و محیط اجتماعی می دانند. (زرین کوب، 1361: 34) به بیان سید جعفر شهیدی «شاعر خود انسانی است که در اجتماع به سر می برد و آنچه به او الهام می شود واقعیت هایی است که در اجتماع بر او می گذرد بدین ترتیب شاعر انعکس از اجتماعی است که او را پرورده و بدو مجال بیان احساس داده، اجتماعی محدود یا گسترد (شهیدی، 1365: 60)

       از سویی، اگر بازتاب انتقادات اجتماعی در قالبی تازه ارائه نگردد، تاثیر چندانی نخواهد داشت. نو گرایی و آشنایی زدایی از جمله نیازهای ضروری شعر امروز است که موجب می شود توجه خواننده به موضوع شعر جلب شود و برایش تازگی داشته باشد . شفیعی کدکنی شعر را حادثه ای می داند که در زبان اتفاق می افتد و گوبنده کاری می کند که شنونده بین زبان شعری او و زبان عادی روزمره تفاوت را احساس کند. ایشان با اشاره به سخن یکی از صورتگرایان روس می گوید:«يکي از صورتگرايان روس ، شعر را رستاخيز کلمه ها خوانده است و درست به قلب حقيقت دست يافته زيرا در زبان روزمره ، کلمات طوري به کار مي روند که اعتيادي و مرده اند و به هيچ روي توجه ما را جلب نمي کنند ولي در شعر و اي بسا که با مختصري و پس و پيش شدني ، اين مردگان زندگي مييابند و يک کلمه که در مرکز مصراع قرار مي گيرد سبب زندگي تمام کلمات ديگر مي شود.»(شفیعی کدکنی،1386: 5)با این وصف، اگر شاعر بتواند میان کلمات عادی و تخیلات شعری رابطه ای خلاقانه برقرار کند، این رستاخیز اتفاق می افتد و زبانی نو خلق می شود که بتواند مضامین تازه را انتقال دهد.

ویژگی های شعر فرزاد

خشونت در روابط انسانی

اوضاع سیاسی معاصر همراه با شکنجه های وحشیانه و زندانهای وحشتبار سیاسی، در اشعار معاصر ظهور کرده است. فرزاد با یادکرد تولد کودکان در تشت، روزگار را هم مانند تشتی از خون دانسته است و چه بسا تشت خون اول رحم مادر بادش و دومی دنیای پر از خونریزی:

سالها دور

در روزگار زادن گربه ها

در پشت صندوق هزار بوی،

از تشتی خون بر آمدم

و در قرن های رویش یوزان

در بازار

                   در تشتی خون

فرو چکیدم.(همان: 36).

مشکلات دوران معاصر

شاعر به مشکلات امروزی اشاره دارد. یکی از معضلات قرن بیستم بی آبی و خشکسالی است و مهمتر از آن عدم شادی است. شاعر در این شعر از کلمات سرد و تلخی چون تشییع، مردار، گور،سوخته، خاکستر، مقبره، هراس، تابوت، مور و مگس و..استفاده کرده است برای این که نشان دهد در حال حاضر بحران غصه و اندوه نیز همچون بحران آب از معضلات قرن حاضر است:

گزارش آب

چه کسی مردار شده است؟

کدام کلمه

                   تشییع می شود؟

این گور که در کمرگاه آشتی

می خندد

                   خانه کیست؟

چه پیامی

در باران سوخته است

که آب

                   به بوی خاکستر

                   نشته است؟

(همان: 40).

عدم آزادی بیان

در دوره معاصر انواع آزادی ها مطرح می شود و یکی از مهمترین آنها آزادی بیان است. در فضای خفقان سیاسی آزادی بیان و قلم، از خواسته های گویندگان است این دو شاعر نیز با زبان نوی خود و به شکلی نمادین، از این فضای بسته و خفقان آور سخن گفته اند. فرزاد آدمهای روزگار را به مردگانی تشبیه کرده است که از دهانشان تنها خاک مرده بیرون می اید یعنی چیزهای بی ارز ش و نفرت انگیز:

نفس دشت

خودزدگانی

به صورت مردگان

گورستان را

                   بر رفهای سعادت

                                      می زیند

و از حفره دهانشان

جز خاک مرده

                   تلفظ نمی شود

حفره هایی چندش انگیز

که هوام و سوام را

                   حای ماندن نیست

آه ای دوست،

در گورستانهای تازه

آنچنان گوشهامان را

به خاک و مرگ و فراموشی

                   سپرده اند

که می هراسم

شاید

از هیچ حنجره ای

گذرت را

                             به تماشا نشینم.(همان: 25).

نمادگرایی

از ویژگی های شعر معاصر، نماد گرایی است. نوگرایی در شعر به همراه استفاده سمبولیک از واژه ها، شعر را غنا می بخشد. یکی از عناصر نمادین شعر، رنگها هستند که در طبیعت به شکلهای مختلف دیده می شوند. برخی رنگها دارای پیشینه ای در مذهب یا تاریخ ملتها هستند و گویندگان در موارد بسیاری از این نشانه ها به جای مستقیم گویی استفاده می کنند. سبز از جمله رنگهایی است که برای طراوت و شادی و بهار به کار می رود و سرخ علاوه بر این که رنگ خون و یادآور جنگ است می تواند از نمادی از گلگونی چهره و سلامتی و شادی، یا رنگ گلهای زیبا باشد. در شعر زیر، به نظر می آید فرزاد با استفاده از تضاد رنگ سرخ و معانی مختلف نمادین آن، سرخ و سبز را در هم آمیخته تا تبدیل شدن شادی خنده های کودکانه در بهاری سبز را به ناامیدی نشان دهد. این شعر نشانگر سرنوشت دختران معصوم است که در هنگام پرواز کودکی اسیر سرنوشت شده اند:

سبز در زمینه سرخ

و سرخ در زمینه سبز

در هر هنگام

که پرنده در فراز و فرود باشد

من می رویم

دختران به بهانه جویی بهار می خندند

و در سینه هاشان یأس می شکفد

کدام سرنوشت

تاک را با دیوار خسته

بسته است؟

و سبز را

           در کاسه سرخ شکسته است

در هر هنگام که پرنده بال فرو بسته است

من می میرم(همان: 90)

در این شعر با استفاده از واژه هایی نمادین، تضاد یکرنگی و دورویی را نشان می دهد. در ابیات بعدی این شعر اشاره به سنگ شیشه رنگین کمان و تکرار شیشه رنگین چشم دیده می وشد که نشانگر پیوند شاعر با طبیعت پاک و بی آلایش است که از درک مردمان بیرون است و او به ناچار با درختان همبستر می شود. تحول واژگانی «طبق« به «کاسه»در کاسه اخلاص، آشنایی زدایی در «برشی از نور»«شکستن شیشه رنگین کمان»«آغشتن گرده های نان با زهر زبان»و «روییدن کودکان سنگ و صنوبر در شیشه رنگین چشم» از ترکیبات تازه ای است که در این شعر پیدا شده است .

هر کجا به شیشه رنگین چشم

برشی دیگر از نور

بر کشیدم

و بر سفره یکدلی

هر هفت گرده نان خویش

در کاسه اخلاص

نهادم(همان: 82)

در شعر«ای سپاهی»با تکرار«خستگی من» خطاب به سپاهی، جملاتی می گوید که نشان از وحدت و یکی بودن دارد:

خستگی من

          خستگی منست

و خستگی تو

        خستگی منست

آه ای سپاهی

افسوس که شریان خروشان من

منظره بعد از ظهر تو را

                         سرخ کرد.(همان: 62)                                                                

چنانکه دیدیم، فرزاد شعر را وسیله ای برای بیان احساسات نشأت گرفته از دردهای اجتماع قرار داده و با استفاده از زبانی نو و سرشار از استعاره و تشبیه به طور غیر مستقیم به بیان مسایل مبتلا به جامعه پرداخته است.

منابع

1-    زرین کوب، عبدالحسین،( 1373 ) نقد ادبی ،چاپ پنجم ، تهران: امیرکبیر.

2-    شفيعي کدکني،محمد رضا(1386(،موسيقي شعر،تهران:آگاه.

3-    فرزاد، عبدلحسین. (1372). آوای غژک. تهران: ارغنون

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692