یاروسلاو هاشک نویسنده و طنزپرداز چک میباشد، زادروز وی ۳۰ آوریل ۱۸۸۳ در پراگ و تاریخ فوتش ۳ ژانویه ۱۹۲۳ میلادی (۳۹ سال) به دلیل نارسایی قلبی است. این نویسنده چک را به خاطر رمان سرباز خوب شوایک میشناسند که ترجمههای مختلفی هم از آن به زبان فارسی وجود دارد و برای او شهرت جهانی به ارمغان آورد و بهانهای شد برای ساخت فیلمها و نمایشنامههای پرشماری از روی آن. بعد از هاشک نویسندگان زیادی از شخصیت شوایک استفاده کردند که مشهورترینشان برتولت برشت است که نمایشنامهای با عنوان شوایک در جنگ دوم جهانی نوشت.
همانطور که بیان شد هاشک سیزدهساله بود که پدرش را از دست داد. و پس از آن، تحصیلاتش را هم به همین دلیل و به خاطر شرکت در درگیریها و تظاهرات خیابانی آن زمان پراگ کنار گذاشت. سرزمین چک در آن هنگام تحت سلطهی امپراتوری اتریش بود و دشمنی چک با آلمان و اتریشیهای مقیم پایتخت به درگیری تن به تن رسیده بود. از همین رو مضمون بسیاری از آثار هاشک و معاصران او را در آن دوران، مبارزه و سلطه گران تشکیل میداد.
هاشک برای نخستین بار آثار و نوشتههایش را در آغاز قرن بیستم در مطبوعات چک به چاپ میرساند که شامل خاطرات سفرهایش به اسلواکی و کشورهای دیگر بود. همچنین بسیاری نوشتههای فکاهی دربارهی مسائل روز را در مطبوعات به رشته تحریر در میآورد که در ابتدا طرفداران بسیاری به دست آورد و به مرور زمان، در سالهای بعد این مقالات و داستانها جنبهی انتقادی و مبارزاتی بیشتری پیدا کردند و همین امر سبب شد مورد انتقاد مخاطبان و صاحب نظران قرار گیرد. اما هاشک با جدیت بیشتری به کار و فعالیت ادامه داد. با شروع جنگ جهانی اول، هاشک به ارتش اتریش فرا خوانده شد، ولی خود را تسلیم نیروهای روس کرد و به واحد نظامی چکسلواکی که در روسیه تشکیل شده بود پیوست. و از همان دوران همکاری خود را با بسیاری از روزنامههای روس در جبهه آغاز کرد.هاشک در سال ۱۹۲۰ بعد از بازگشت به وطن، شروع به نوشتن شاهکار خود، سرباز خوب شوایک نمود و تا زمان مرگش در ۱۹۲۳۳ مشغول همین کار بود.سرباز
خوب شوایک رمانی ست نیمه کاره -اما درعین حال کامل- از هاشک که مرگ نابه هنگام این فرصت را به وی نداد که رمان را به اتمام برساند. رمان در قالب طنز و کمدی سیاه نوشته شده است که بخش اول آن در سال ۱۹۲۱ منتشر شد و بعد به زبانهای دیگر ازجمله فارسی ترجمه گردید که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مصدر سرکار ستوان، حسن قائمیان (ترجمه و تلخیص)، بیجا، بنگاه فرد، ۱۳۳۱، بخشهایی از رمان. شوایک: سرگذشت سرباز پاکدل، ایرج پزشکزاد، تهران، کتاب زمان، ۱۳۵۸، (۲۵۵ صفحه) شوایک سرباز خوب، منوچهر محجوبی، بیجا، بینا، بیتا. شوایک، کمال ظاهری، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۴، ۹۰۰صفحه
عنوان اصلی این کتاب ماجراجویی شوم سرباز خوب شوایک در طول جنگ است. شوایک در اصل، نماد تجسم بخشی به ملیت در جمهوری چک است. تجسمبخشی به ملیت نوعی انساندیسی از یک ملت یا مردمان آن ملت است که میتواند هم در کارتونهای سرمقالهای و هم در تبلیغات سیاسی به کار رود.
برخی از تجسمبخشیهای اولیه در غرب تجلی و مظهر ملی از آتنا/مینرو، الههی باشکوه خرد، حکمت و جنگ بودند و اغلب به نامهای لاتین استانهای روم خوانده میشدند. بریتانیا، گرمانیا، هیبرنیا، هلوتیا، و پلونیا مثالهایی از این دست هستند. میشل آلمانی و جان بول نمایندگانی از شهروندان یک ملت -به جای خود ملت- هستند.
شوایک دراصل یک دیوانه تمام عیار نیست که به خاطر دیوانگیها از خدمت سربازی معاف میشود و در شهر پراگ مشغول خرید و فروش سگ و قالب کردن ولگردهای بی اصل و نسب به عنوان سگهای اصیل و فروش به خانوادههای ثروتمند و متجدد است و اوقات فراغت خود را معمولاٌ در میخانهها میگذراند. و در همان زمان است که او را به دلیل اهانت به عکس امپراتور دستگیر و روانه زندان و تیمارستان میکنند و همین بهانهای میشود برای نوشتن خاطراتش در بیمارستان و زندان با زبانی طنزگونه که از این طریق ما پی به هوشمندی و فراست وی میبریم.
در بخشی از اثر، شوایک جهت را گم میکند و در جهت مخالف به سمت پشت جبهه حرکت میکند و به عنوان جاسوس دستگیر میشود. نهایتاٌ شوایک را به ستوان در مجارستان میرسانند! در اینجا بیشتر با واگرایی ملیتهای مختلفی که زیر چتر امپراتوری قرار گرفتهاند روبرو میشویم. شوایک هرجا پا میگذارد ناخواسته موجب بروز اغتشاش و آشوب میشود تاحدی که تمام رسانهها و پارلمان از کارهای او نام میبرند و در جاهایی هم با وجود دیوانگی و جنون، افتخار و عزت کسب میکند
شوایک در نقاط مختلف امپراتوری در حال چرخ زدن و سرک کشیدن است و نویسنده با این کار زبان طنز فسادی که سراسر نظام را در بر گرفته بیان میکند. درطول رمان با شخصیتهای دیگری آشنا میشویم که هرکدام در نوع خود کامل و جذاب هستند مثلاً نویسنده در رمان، نظامیان و دنیای پیچیده و البته مضحک آنها را با خلق شخصیتهای مختلف نشان میدهد که از میان آنها میتوان به ستوان دوب (معلمی که به خدمت فراخوانده شده و بعضاٌ از نظامیها هم دو آتشه تر است) و کادت بیگلر (افسر جزئی که به شدت مطالعه و تلاش میکند تا مدارج ترقی را طی کند) اشاره میکند. یکی از زیباترین و تازهترین بخشهای رمان آنجاست که کادت بیگلر خواب میبیند ژنرال شده و وارد بهشت شده است. و در این بخش نیز نویسنده همان زبان طنز و انتقادی را به شکل دیگری به معرض دید میگذارد که بسیار خواندنی ست.از دیگر شخصیتهای حائز اهمیت در رمان, سرهنگ شرودر مردی ست نزدیک بین که در شناسایی مکانها تبحر و تخصص دارد و در بیشتر بخشها نقش راهنما را ایفا میکند. و این شخصیت هم با وجود نزدیک بینی، نوعی طنز سیاه در گفتار و رفتار خود پنهان دارد.
کاپیتان ساگنر از شخصیتهای شسته رفته و کاملاً باادب در این رمان است و میتواند درقالب تمام سلطه گران نقش اصلی خود را به وضوح ایفا کند.
شخصیت مورد توجه دیگر داوطلب یک ساله و معلم فلسفه است که درطول اثر بازداشتهای متعدد را از سر گذرانده و در نهایت کار نوشتن افتخارات گردان را به او سپردهاند که او با نوشتن صحنههای رویایی و تخیلی برای افراد، ایثارگریها و شجاعتهای آنچنانی برایشان خلق میکند که خواندنش خالی از لطف نیست و در تمام این نوشتهها، طنزی ظریف و سیاه کاملاً نمود دارد. هاشک علاوه بر بیان زندگی نظامیان و اوضاع و احوال جنگ، حکایات و اتفاقات بسیاری را مطرح میکند که شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان را به خوبی نشان میدهد ازجمله می خوارگی که رواج بسیاری دارد و دامن گیر بسیاری از سیاستمداران و بزرگان آن زمان است.
موضوع مورد بحث دیگر در رمان اثرات جنگ و تاثیر آن بر روی سرنوشت انسانهاست (اشاره به زندگی دکتر ولفر پزشک نظامی گردان که از نام آوران به شمار میآید.)
در پایان باید گفت شوایک درکل مردی ست دیوانه و خل وضع که ازعهده تمام امور به راحتی و آسانی برمی آید و این تقابل شخصیتی است که مخاطبان اثر را مجذوب میکند که باوجود حجم بالای رمان، تا آخر دست از خوانش برندارد.■
سپیده نازیار نویسنده و مدیرمسئول نشر فرآیین