یافت ها و دریافت های دیالکتیک در مجموعه شعرِ مادر از نعمت مرادی به قلم : عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یافت ها و دریافت های دیالکتیک در مجموعه شعرِ مادر از نعمت مرادیبه قلم : عابدین پاپی

تک مطلب ها: شعر، یافت، دریافت ، معنا و زیست

یافتن و دریافتن دو پارامتر بارز و بالغ دریک اثر هنری به شمار می آیند که این دو پارامتر از جانب ِ صاحبِ اثر به دایره ی ترسیم و تصویر کشیده می شوند . شاعر برای این که به یافته هایی در شعر دست یابد نیاز به تیپیک و تکنیکی توأم با دیالوگ را دارد تا که از این مسیر بتواند به دریافتی بایسته و شایسته برسد . بدین سان که یافت و دریافت در یک اثر را می توان پیدا کردن و دانستن و فهمیدن نیز معنا کرد، به گونه ای که شاعر برای این که شعرش را در میان جامعه احساس کند ابتدا نیاز به یافته هایی دارد و بر اساس همین یافته می تواند شعر را بر بستر درک و فهمیدن بنشاند . هر شاعری که بتواند دریافت های خود را دیالکتیک کند آن شاعر را می توان در مرتبتی از مقوله ی جامعه پذیری قرار داد.

دیالکتیک دریافت ها باید دارای دو گونه و گویه باشد . نخست دریافته هایی که حالت خود پرسی دارند و دیگر دیافت هایی که ازحالتی همپرسی بهره می جویند . لذا ممکن است که یک شاعر تنها از دریافت های خود پرسه بهره مند شده باشد و از دریافت های همپرسه بهره ای نبرده باشد که در این شرایط آن شاعر را می توان شاعری با من فردی و یا فرد گرا نامید که تنها دارای حسی نوستالژیک توأم با فردیت و سلایق و روحیات فردی در شعرش مواجه هست . این نوع جلوه از جانب شاعر اگر چه نوعی دردمندی است اما این دردمندی چون در قالب بودن است و هنوز به صیرورت( شدن) تبدیل نشده است لذا چنین شاعری را نمی توان شاعری اجتماعی برشمرد . از جانبی دیگر می توان به دریافت های همپرسه نیز اشاره نمود که اگر این دریافت ها در شعر شاعر وجود داشته باشند در واقع آن شاعر من اجتماعی دارد. منیّت اجتماعی بستگی به دیالکتیک شاعر دارد که این دیالکتیک به چه اندازه و قواره توانسته جایگاه و پایگاه خود را در جامعه کسب نماید . لذا مجموعه ی «مادر» از نعمت مرادی را می توان در زوایایی اثری یافته مند برشمرد و در ابعادی هم شاعر به دریافت هایی دیالکتیک دست می یابد که این پراکسیس رفتاری از جانب شاعر ، شعر را به دایره ی اجتماع می کشاند و مخاطب می تواند با اشعاری جامعه پذیر تصادم داشته باشد اما شاعر تا نیل به دل آگاهی لازم چه از حیث زبان و چه از لحاظ مفهوم با فاصله هایی هم مواجه است که این قلم در مجموعه ی شعر پدر نیز به معرفت شعر شاعر به صورت مفهومی اشاره شده است . بدین ترتیب ، پنداشت این است که یافت ها و دریافت های جناب مرادی در همه ی مجموعه هایش از لباسیسم باطنی واحدی برخوردار شده اند اما ازحیث لباسیسم ظاهری می توان گفت تنها تغییراتی از حیث زبان و بافتار دیده می شود که این مهم نیز در مجموعه مادر بیشتر مشهود است . منظر یافته ها و دریافته های شاعر از جانبی متعلقِ به زیست بوم خویش است و البته در جوانبی هم تلنگری به تاریخ ، اجتماع و دردهای جامعه وارد می سازد که به نوبه ی خود نوعی همپرسی به شمار می روند .

مرادی شاعری است منظر گزین که نظرش به شعر همیشه بر اساس یافته هایی می باشد که از بافتار فردی و شخصیتی موطِن خود خیز بر می دارند و البته حس نوستالژیک و آرکائیک شاعر به موطن خود نیز مصداقی از این نماد است به شیوه ای که از نام مجموعه شعرهای این شاعر می توان به این دریافت های معنایی دست یافت . به هر روی این شاعر تاکنون مجموعه اشعاری را به نام پدر ، مادر و هرسین به چاپ رسانده است و نامگذاری این مجموعه ها نشان می دهد که شاعر تعلق خاطر ویژه ای را به زندگی فردی و اجتماعی خویش دارد و در صدد است تاکه آنچه که در مسیر همین زندگی تجربه کرده است را به تصویر بکشد . به بیانی می توان گفت که زیست بوم شاعر که شهر هرسین می باشد در زوایایی بیانگر زندگی هنری شاعر است که با جغرافیای فکری خود این زندگی را در قال شعر ترسیم می کند.

با این بیان ، مجموعه شعر مادر از این شاعر از آثاری است که با مشخصات ظاهری 70 ص در قالب 40 شعر توسط انتشارات مایا و در سال 1395 به چاپ رسیده است . در یافت این است که شاعر در این مجموعه به یافته ها و دریافته هایی دست می یابد که نسبتِ به دیگر مجموعه هایش که ذکر آن رفت از چرخش زبان و چربش بیان ِ بهتری بهره مند گردیده اند به طوری که برداشت از این چرخش زبان و چربش بیان نیز برداشتی دو لایه است که یک لایه ی آن احساس زنانگی است و لایه دیگر آن نیز عشق، درد و اجتماع است اما با این تفاوت که این فهم در همه اشعار این مجموعه یافت نمی شود بلکه در بخشی از اشعار نمایان است . پیرنگ plot) )مفهوم زن در مجموعه مادر از بازگفت های خوبی برخوردار شده است و این احساس زنانگی می تواند در مجموعه های بعدی شاعر با زبان، منظر ، تکنیک و تصویر بهتر و مهتری برجسته شود .

با نمونه هایی به شرح ذیل از شاعر:

1-  یافت ها و دریافت های زن واره :

-   چه دردناک است / زن باشی / زیبا باشی/ و هر روز کوچه در تو بمیرد/ چه دردناک است / زن باشی / زیبا باشی/ از سقف سرت گریه بچکد/ کوچه / برای قدم هایت فبر بکند/ پلک هایت / دو پرستو که در چشم هایت / لانه نه / قفس کرده باشد / زن / ای هوای یگانه / انگشت های بسته ات را ها کن / شاید درد/ شبیه گنجشکی / از آن پرواز کند / چه دردناک است / زن باشی / زیبا باشی / از ترس آبرویت / خودت را بغل کنی / زن / موهایش بوی خطر می داد / بوی همین شعر / که نوشته شد .

2-یافت ها و دریافت های کوتاه : من مادرم هستم / من خواهرم هستم / من برادرم هستم / من دخترم هستم / من زنم هستم / من پدرم هستم / کسی که تنها باشد / خودش همه کس خودش می شود.

-درد کلمه ای بود / که از دهان مادرم می پرید / درد کلمه ای بود / که از دهان من می پرید/ درد / کلمه بود / با حفره هایی بر تنم / اما ، به استخوان دخترم نرسید .

-بانک کشاورزی / انگشت های پینه بسته ی هیچ کشاورزی را / نجات نداده است / بعضی از اسم ها / دروغ می گویند / شبیه بعضی از رئیس جمهورها .

-مردی که چند پا دارد/ قدم هایش /نامنظم است / زن ها / بوی قدم های یک غریبه را/ زود حس می می کنند.

-پاییز / درخت دلتنگی است / که موهایش ریخته / این را / من و درخت همیشه خشک حیاط / خوب می فهمیم .

3-یافت ها و دریافت های انتقادی _اعتراضی

لطفا" / به پناهندگی لب کمک کنید / به هزاران لبِ نشسته بر چرت / به صدها لب نیایشگر/ به عبای غمگین مادر/ لطفا" / به لب های خیابان کمک کنید / به قدم های مادرم در آن خیابان / به لب های زنده اش / و صورت سوخته اش زیر خورشید ظهر/ آه مادر!/ نگران کودکی من نباش / من / به لب هایم آموخته ام / که شیر / بستنی / و خوراکی را دوست نداشته باشد/ به درک اشک ، رسیده ام / به پاهای کویرت / که یاد آور یگانه مرد است / لطفا" / به پناهندگی لب کمک کنید/ لب های عطش مادرم در آفریقا / لب های بی پناه مادرم در کوبانی / لب های مادرم / در همین شهر.

4-یافت ها و دریافت های سیاسی _ تاریخی .

روی پوست بی گناهم / کرورها چشم / میلیون ها زخم ، روئیده / دست می کشم روی پوست تاریخ / استخوانی از دهانم بیرون می پرد / که مزه ی کمان می دهد / انگشتم را روی سرم می کشم / جای دو مار محو شده / در زمان / مکان / سلول های مغزم / که مزه ی آهنگر می دهد/ جنگ ، جنگ است / میان دو قبیله ی پوست و استخوان / پوست ، گاهی ، مزه ی آشپزمی دهد / گاهی دلقک / دزد / رقاص / رنگ عوض می کند ، پوست / سرخ / زرد/ سبز / سپید / استخوان اما/ مزه ی استخوان می دهد/ سال ها بعد/ استخوانی تاریخ قبیله است / تیغی ، خودش روی حمام سرم می کشد/ شش رج دندان تاریخ / از دهانم بیرون می ریزد/ امیری در کاشان می افتد / چشمی از کرمان روی پوستم کور می شود / و استخوانی از پای چپم هدایت که می شود/ دو جفت بوف / دو جفت کور/ سگی آنقدر روی پوست خود می دود/ تا پاهایش آب شود/ شهوت ، لابه لای استخوان های سگ / مردال می شود / تا دو کلاغ / بالای سرم بچرخند / و خواب چشم هایم را آشفته کنند /سپید/ سپید / پوستم، شعر سپیدی می شود / که کلاغ ها / دهه به دهه به آن نوک بزنند.

حاصل این که مجموعه ی مادر در جاده ی شعر مبتنی بر دو پارامتر یافتن و دریافتن در حرکت است و شاعر در این گذر و گذار به ره یافت های قابل تأملی در بستر جامعه نیز دست یافته است. اما دو راهکار را می توان به شاعر در جهت گذر از وضعیت موجود و گذار به وضعیتی مطلوب تر ارائه داد . نخست این که شاعر زیست بوم مادری و زادگاهی و جغرافیای فکری خود را تغییر دهد که با این کار با بافتار های عینی و ذهنی تازه تری در موطن خود ویا بافت های طبیعی دیگر مواجه خواهد شد و طبعن آموزه ها و آمیخته های این بافتارهای عینی و ذهنی شاعر را با زبانی بدیع تر و مفاهیمی صریح تر آشنا خواهد کرد . در ثانی شاعر همان زیست بوم و جهان فکری قبلی را ادامه دهد که در چنین شرایطی شاعر با تکرار معنا مواجه خواهد شد( رویکردی به تکرار معنا(وجود) درشعر به قلم عابدین پاپی) به گونه ای که این تکرار معنا نیز در مجموعه شعر هرسین و پدر نیز به چشم می خورد . دیگر نکته این که، نعمت مرادی شاعری است که می خواهد بین سنت و مدرنیته پلی مستحکم بنا کند که گمان می رود برای این کار بایستی ابتدا جامعه این بستر را برای ما فراهم سازد و درثانی خود شاعر نیز در تعیین اندیشه راه، سهمی بسزا را بر خود حمل نماید . بر این پایه ، برای چگونه سُرودن شعر بایستی روی چه گفتن ها خط بکشیم و تنها این چگونه سُوردن نیز با تغییر جهان بوم و جهان فکر شاعر صورت می گیرند زیرا که جهان بوم شاعر ممکن است دارای دو لایه باشد که یک لایه ی آن زادگاه شاعر است و لایه ی دیگر آن مکانی است که فعلن تحت هر شرایطی در آن سکونت دارد . لذا این دو گانگی زیستی هم می تواند در شعر شاعر شکوفاو بالنده باشد و هم این که کال و ایستا. و جهان فکر شاعر به جهان فکری گفته می شود که شاعر در آن زیست فکری می کند نه زیست اجتماعی. لذا زیست اجتماعی شاعر یک بحث است و زیست فکری آن بحث دیگری است. به طرزی که ممکن است شاعری در تهران و یا تبریز زندگی کند اما زیست فکری آن شیراز و یا کرمان باشد و یا ممکن است که زیست فکری شاعری در اهواز و یا بوشهر باشد اما زیست اجتماعی آن قم و یا یزد باشد .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692