شناسنامهی فیلم:
نام: آواز در باران (Singin in the rain)
کارگردان: استنلی دانن (Stanley Donen)و جین کلی (Gene Kelly)
بازیگران: جین کلی (Gene Kelly)، دونالد اوکانر (Donald O‘Connor)، دبی رینولدز (Debbie Reynolds
زبان: انگلیسی
مدت: 103 دقیقه
محصول سال: 1952
نمیتوان از ژانر موزیکال صحبت کرد و ناخواسته "آواز در باران" استنلی دانن در ذهن تداعی نشود. "آواز در باران" با روایتی ساده اما جالب و تماشایی تبدیل به یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین کلاسیکهای ژانر موزیکال تاریخ سینمای جهان گشته و همواره در اندیشه و خیال سینما دوستان عالم ساری و جاری هست و خواهد ماند. کمتر کسی است که فیلم را ببیند و صدای زیر و نازک لینا لامونت با بازی تحسین بر انگیز جین هگین و هم چنین رقص و آواز زیبا و حیرت آور دان لاک وود با بازی هنرمندانهی جین کلی را در خیابان و زیر باران و حرکات تند و موزون پاهایش را از یاد ببرد.
1) خلاصه و درون مایهی فیلم: درون مایهی اصلی فیلم "خود سینما" است. مقطعی حساس از تاریخ سینما که برای بسیاری از آکترها و هنرمندان این عرصه خصوصاً کمدین ها نقطهی پایان کارشان بود و بعد از آن چون با شرایط جدید نمیتوانستند خودشان را وفق دهند برای همیشه خانه نشین شدند و آن ورود صدا به این عرصه بود. ورود صدا فصل جدیدی بود که عدهای را برای همیشه از محبوبیت انداخت و کمپانیهای فیلم سازی زیادی را نیز که از عهدهی مخارج سنگین دستگاهها و تجهیزات صدابرداری برنمی آمدند از میدان به در کرد. "صدا" همه چیز را زیر و رو کرده بود.
در این فیلم از جهتی به مشکلات و سختیهای کار صدا گذاری در دوران انتقال سینما از سینمای صامت به سینمای ناطق در موقعیتهای کمیک و خنده دار میپردازد و ما را با مسائلی که کارگردانان و سرمایه گذاران، بازیگران و سایر عوامل صحنه با آن دست به گریبان بودند آشنا میکند. برای مثال میتوان به صحنهی نمایش افتتاحیهی اولین فیلم
ناطق که "شوالیه در حال دوئل" نام داشت اشاره کرد. میبینیم که صدای خش خش لباس و گردن بند زن بازیگر به وضوح شنیده میشود و یا وقتی سرش را میچرخاند و از میکروفن کاشته شده در صحنه دور میشود دیگر صدایش به گوش نمیرسد و همین باعث خنده و تعجب تماشاچیان میشود. این مسائل و مشکلات در هنگام ساخت یک فیلم صامت اصلاً وجود نداشت اما حالا برای ساختن یک فیلم ناطق مهم شده بود و کار را سخت میکرد.
اما از جهتی دیگر فیلم معرف دنیای پرزرق و برق هالیوود و مشکلات بازیگران و ستارههایی است که در ذهن و زبان مردم عادی خوشبخت و راضی به نظر میرسند و دنیا همیشه به کامشان است. در سال 1927 دان لاک وود (جین کلی) و لینا لامونت (جین هاگین) زوج سینمایی و ستارههای خوش چهره و محبوب سینمای صامت هستند. مردم آنها را دوست دارند و فکر میکنند که این دو در زندگی مشترکشان هم به اندازهی فیلمهایشان غرق در خوشبختیاند. لینا هم البته به غلط این طور تصور میکند و فکر میکند رومانس فیلمهایش با دان در واقعیت زندگیشان هم صادق است. اما از نظر دان قضیه جور دیگری است. او معتقد است آن چه بین او و لینا میگذرد یک دوستی سطحی و کاری بیشتر نیست. از قضا کاملاً تصادفی با دختری جوان به نام کتی سلدن (دبی رینولدز) آشنا میشود و کم کم به او دل میبندد. از طرفی فیلمهای صامت دیگر محبوبیتی بین مردم ندارند و کمپانی سازندهی فیلمهای این زوج هنرمند نیز مثل سایر کمپانیها به صرافت ساختن فیلمهای ناطق افتادهاند. تهیهی یک فیلم ناطق با سختیهای فراوان استارت میخورد اما از بخت بد در اولین صحنهای که لینا لامونت باید در فیلم ناطق حرف بزند همگی متوجه واقعیت تلخ صدای او میشوند! لینا صدایش نازک و زیر و بسیار نخراشیده است و هرگز به درد ساختن یک رمانس عاشقانه نمیخورد. باید برای حل این مشکل چارهای اندیشید ...2) نگاه نقادانهی فیلم به دنیای هالیوود و جهان پررنگ و لعاب و متناقض آن: جدای از ویژگیهای تاریخی آن دوره از سینما، فیلم در جاهایی به نقد سینما و دنیای فریبنده و پررنگ و لعاب آن میپردازد که از جذابترین آنها
میتوان به قطعهی "نغمهی برادوی" اشاره کرد که در لفافهی هجو و کنایه روایتی از ورود یک جوان شهرستانی به شهر را نشان میدهد که میخواهد استعدادها و هنرش را در رقص نشان دهد. بعد از اینکه او توسط یک استعدادیاب پذیرفته میشود به صحنهی نمایش یک فیلم گانگستری فرستاده میشود. از قضا زنی اغواگر از جنس زنهای فیلمهای گانگستری نیز آن جاست که جوان شهرستانی به او دل میبازد. اما زن که فریفتهی قدرت و پول یکی از رهبران گانگستر شده است او را ول میکند و کمی بعد خودش نیز تبدیل به گانگستر میشود.
این تقابل به نمایش در آمده استعارهای کلی از سینمای آن روز است. در آن سالها فیلمهای موزیکال جهانی از نور و شوق و امید را در پوششی شاد و مملو از خنده و بزن و بکوب به تماشاچیان عرضه میداشتند و مردم را به قهقهه و شادی دعوت میکردند. اما در سمتی دیگر جهان تیره و تار فیلمهای گانگستری در سالنهای سینما به نمایش در میآمد که الهام گرفته از حوادث تلخ و آزارندهی روزنامهها بود. در این فیلمها خلافکارها و کوچههای تاریک و سیاه و کشت و کشتارهای هایی که توسط آنها صورت میگرفت رعب و ترس و نگرانی را به بیننده القا میکرد. این تقابل جهان پر از تناقض هالیوود را ترسیم مینمود.
3) عاقبت فیلم: "آواز در باران" را همواره بهترین فیلم موزیکال تاریخ سینما و یکی از بیست فیلم برتر تمام دورانها در تمام ژانرها قلمداد میکنند. همچنین انستیتو فیلم امریکا در سال 1999 اقدام به معرفی 100 فیلم برتر تاریخ امریکا نمود که در آن آواز در باران را در ردهی دهم عنوان کرد. سکانس مشهور آواز خواندن جین کلی در زیر باران تمام هنرنمایی اوست که از قرار یک روز و نیم فیلم برداریاش زمان برده است و آن را همسنگ و همسان با صحنهی وداع کاراکتر رت باتلر (کلارک گیبل) با شخصیت اسکارلت اوهارا (ویوین لی) در فیلم برباد رفته و همچنین خداحافظی غمناک همفری بوگارت با اینگرید برگمن در صحنهی پایانی کازابلانکا میدانند.
با تمام این تفاسیر فیلم در زمان خودش (1952) محبوبیت عام پیدا نکرد و کشف نشد. فقط در دو مورد نامزد اسکار گردید. یکی نامزد اسکار بهترین بازیگر مکمل زن (جین هگین) و دیگری نامزد اسکار بهترین موسیقی متن (لنی هیتون) و البته برای هیچکدام اسکار نگرفت. اما همچون بسیاری از فیلمهای مطرح تاریخ سینما که اسکار نگرفتند اما هر سال که گذشت بر شهرت و ارزششان افزوده گشت، بیشتر و بیشتر به چشم آمدند و همواره از آنها به نیکی یاد میشود.■