هنر امری جهان شمول است که میتواند فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی برَود و با هر انسانی نقطهٔ اشتراکی پیدا کند و او را همراه دغدغههای فلسفی و اخلاقی و... خود کند و در ذهن او طرح سؤالات بنیادین کند. در اینجا جوایز بینالمللی مُهر تأییدی بر این مهم است. دریافت جوایز اعتبار و شهرتی به ارمغان میآورد که در ارتقاء سطح کیفی آثار هنرمندان نقش مهمی ایفا میکند. مکانیسم برگزیدن بهترینها برای اهداء این جوایز چیست و با چه مؤلفههایی فیلم را میسنجند و چه کسانی تصمیم نهایی را میگیرند همیشه در هالهای از ابهام بوده.
برخی به اصالت هنری آن باور دارند، اما به زعم بعضی همهٔ اینها بازی و سیاهبازی برآمده از سیاست است. اما آیا سیاستمداران چقدر میتوانند در این مهم دخیل باشند و نقش تعین کنندهٔ راه هنر را داشته باشند؟ چقدر میتوانند جامعهٔ مدنی را از هر ملیت و نژاد و فرهنگی تحت سلطهٔ خود دربیاورند؟ و تصمیم بگیرند این جوایز به چه کسانی اهدا شود. در مقابل هنرمندان چقدر به رسالت هنریشان متعهدند و در داوری آثار هنری سیاست را نادیده میگیرند؟ دریافت جایزهٔ اسکار برای فیلم «فروشنده» ساختهٔ اصغر فرهادی موجی از شادی به همراه داشت، به خصوص که این دومین اسکار در کارنامهٔ اصغر فرهادی است و اعتبار و افتخار سینمای ایران را در عرصهٔ بینالمللی بیش از پیش ثابت کرد، و جدای از مباحث هنری همراه خودش پیام صلح و انسان دوستی داشت. در وانسفایی که سعی بر خدشهدار کردن چهرهٔ هنر و هنرمند میرود، اتحاد هنر و هنرمندان و مردم بیش از هر زمانی ضروری است. و اسکار میتواند این پیوند را شکل دهد. فیلم «فروشنده» توانسته به هر دلیل مورد اقبال عمومی مردم جهان قرار گیرد. هر چند جدای از ارزش هنری آن عوامل خارجی بسیاری در این امر دخیل هستند. از این منظر پخش فیلم فروشنده در میدان ترافالگار لندن و حضور تعداد قابل توجه تماشاگران گواهی بر این مدعاست. و ثابت میکند سینما باعث تحکیم پیوندها، وحدت، تقویت اشتراکات و همبستگی مردم میشود. هرچند هر یک از افراد مشارکت کننده ممکن است با انگیزهای متفاوت از دیگری آمده باشد. برای بعضی جمع شدن در میدان ترافالگار جنبهٔ اعتراضی به اعمال سیاست نژادپرستی، برای بعضی همدلی با کارگردان و برای بعضی صرفاً تماشای فیلم و لذت بردن از آن و انگیزههای دیگر داشته باشد. در چنین موقعیتی حضور مخاطب بخش عمدهای از قضاوت دربارهٔ اثر را-درست یا نادرست- به عهده میگیرد و تعیین میکند هنر کجا ایستاده است. کمرنگ شدن احتمالی نقش کارشناسان آثار هنری لطمهای به شناخت هنر و زیبایی وارد میکند، که جبرانش سخت و قاعدتاً به عهدهٔ هنرمند است. (نقش مخاطب در تعیین جایگاه سینما گاهی خود را در آمار فروش گیشه نشان میدهد، که گمراهی زیادی در شناخت هنر ایجاد میکند و وارد بحث کلیشه و... میشود که در این مقال نمیگنجد.) اما فیلمی که با اتکا به پارهای از عوامل مثل تهیهکننده و پخشکنندهٔ خوب در عرصهٔ بینالمللی فرصت دیده و مطرح شدن را پیدا میکند، حتماً نکات مثبت و ویژهای در خود دارد. اقبال فیلم فروشنده شاید در انتخاب سوژهاش باشد و انتخاب سوژه خود نوعی هنر است که نشان از درک عمیق کارگردان و نویسنده از جامعه و فضا و زمان دارد. حالا چقدر کارگردان توانسته به این مقوله درست بپردازد جای بحث دارد.... اما زمانی عقاید و ایستادگی و پایداری عوامل فیلم و گرفتن تصمیم درست در زمان درست نقش مهمی در دستاوردهای هنری دارد. اصغر فرهادی با تصمیمگیریای درست و به موقع از شرکت در مراسم اسکار خودداری کرد و زیرِبار قانونهای مبتنی بر نژادپرستی در آمریکا نرفت. با ذکاوت در بیرون از آمریکا صحنهٔ مراسم اسکار را با انتخاب نمایندگانی به حق و شایسته کارگردانی کرد. مسلماً فیلم فروشنده در سینمای ایران فیلم درجه یکی نیست، در سینمای مؤلفش اصغر فرهادی هم فیلم شاخصی نیست. اما در مقام رقابت در جشنوارهٔ کن توانسته بود رقیب اصلیاش Toni Erdmann ساختهٔMaren Ade را پشت سر بگذارد. به نظر به لحاظ تکنیکی شایستهتر از Toni Erdmann است. و انتخاب فروشنده به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان انتخابی درست از سوی هیأت داوران اسکار است. اسکار امسال با توجه به دیگر برندگان گویی راهی میانه را در انتخاب برندگانش در پیش گرفت. به سیاستهای غلط و نابهجا تن نداد، در جاهایی مثل انتخاب بازیگر نقش اول مرد به حق Casey Affleckرا انتخاب کرد و مسلمانان پاکستانی و سیاه پوستان-بهترین فیلمMoonlight-را بینصیب از خود نگذاشت. به افکار عمومی پاسخ مثبت داد تا نقش هنر به واسطهٔ حمایت مردم و مردم به واسطهٔ هنر، و انفعال سیاستمداران در این زمینه را پررنگ کند. شاید این نگرانی پیش بیاید که وقتی جوایز چنین مکانیزمی برای برگزیدن آثار دارند مخاطب معیار هنر والا را کجا جستجو کند. جواب را به نظرم بعد از نمایش فیلم در میدان ترافلگارد میتوان از مردم گرفت. مخاطبانی که با بالا رفتن سطح آگاهی جمعیشان به درجهای از شناخت سینما هم میرسند و قطعاً منتظر و خواهان فیلمهای بهتری هستند. و این مهم به عهدهٔ منتقدین و هنرمندان است تا با تعامل با مخاطب به دست بیاید. اسکار برای فیلم «فروشنده» دستاورد بزرگی است که نه تنها نصیب سینمای ما شد، بلکه نشان داد نقش مردم در جامعه چقدر حائز اهمیت است. باید به اصغر فرهادی و مردم ایران تبریک گفت. و چه بهتر که هنر این فرصت را یافت یا به آن این فرصت را دادند تا جهان را یکپارچه و بدون مرز، همان گونه که باید باشد نشان دهد و بازیچهٔ سران زَر و زور نشود. و جایزهٔ اسکارِ«فروشنده» علاوه بر اعتبار و دستاورد هنریاش، کارکردی مهم در عرصههای دیگر هم از خود نشان دهد.■