نویسنده: پیتر مورگان، بازیگران: کریس همسورف، دانیل برول، اولیویا وایلد، الکساندرا ماریا لارا، پیرفرانچسکو فاوینو
ترکیبی از کمیت و کیفیت
«شتاب» قصهای ساده، سرراست و بیتکلف دارد. شخصیتهایش به هیچ عنوان مرموز و غیرقابل دسترس نیستند. روند داستانیاش هم همچون بسیاری از آثار مرسوم و کلاسیک درام-ورزشی، شامل چهار فرآیند است: 1- پیدایش قهرمان 2- شکست و تحقیر او 3- تحول در وی 4- خلق پیروزی. و همینهاست که گسترهٔ مخاطب را برای «شتاب» و نظایرش، به حداکثر ممکن میرساند؛ چرا که ظاهراً با فیلمی مواجهایم که ما را تا حد زیادی از کاوشی گسترده و فراگیر، در جهت اکتشاف لایههای پنهان و نهان قصه و شخصیتها و جهان اثر بینیاز نموده؛
گویی که فقطوفقط قرار است از آن لذت ببریم. اما آنچه «شتاب» را علیرغم تمام کلیشههایش، از نظایر کلیشهای و غالباً فاقد کیفیتاش متمایز میگرداند، نهفقط در رنگآمیزی و جلوههای بصری و فیلمبرداری و تدوین، بلکه در لحن و بیان و نوع نگاهِ نسبتاً تازهای که نسبت به یک رقابت ورزشی، و رقبا و پیروزی و شکستهای آنها دارد، نهفته است؛ و نتیجهاش میشود اثری که مخاطبان و منتقدان را توأمان جذب مینماید؛ ترکیبی از کمیت و کیفیت؛ و مدتهاست که سینمای آمریکا چنین آثاری را میطلبد.
هاوارد، یکبار دیگر ورزش را به عنوان دستمایهٔ درام خود برمیگزیند و الحق که اینبار نیز درست انتخاب کرده است. او بهخوبی از شباهتهای ورزش و سینما آگاه است و میداند که رویدادهای درون یک میدان ورزشی، همچون رویدادهای درون یک فیلم سینمایی، در لحظه رخ میدهند و هم قابلیت دراماتیک دارند و هم قابلیت تراژیک و هم میتوانند گذرا باشند و هم تاریخساز؛ و ساخت درامی ماندگار، مشروط به بهرهگیریِ حداکثریِ فیلمساز از این ظرفیتها، امکانپذیر است. پیش از شکلگیری درام اما، نخست باید به شخصیتپردازی ورود کرد. «شتاب» دو شخصیت مرکزی به نامهای جیمز هانت و نیکی لئودا دارد که داستان فیلم، داستان رقابت میان ایندو است. اما آنچه حداقل در نیمهٔ اول
فیلم، در متن قرار دارد پرداختن به خصوصیات شخصیتی و منشها و کنش و واکنشهای دو شخصیت اصلی فیلم است. شخصیتهایی که چندان هم پیچیده نیستند و در نیکی لئودا، مهارت، عبوسی و آدمگریزی و در جیمز هانت، سطحینگری، شلوغی و حاشیههایش، بیش از سایر نشانههای شخصیتیشان برجسته میشوند. حسن قضیه آنجاست که به نظر میرسد بیش از آنکه با رقابت کلاسیک میان قهرمان و ضدقهرمان مواجه باشیم، با رقابت میان دو قهرمان مواجهایم که از قضا، در میزانسن فیلمساز کاملاً برابر تعریف شدهاند و گویی تنها تفاوت، در نوع زندگی آنهاست. در این میان، فیلمساز و فیلمنامهنویس، مطلقاً قضاوتی راجع به شخصیتها ندارند و تنها این تماشاگر است که باب میل و سلیقهٔ خود، جیمز هانت و یا نیکی لئودا (و یا شاید هردو) را برمیگزیند.
اما هنرِ هاوارد، آنجایی نمایان میشود که نهتنها از دل رقابت، رفاقت بیرون میکشد، بلکه در میزانسنِ خود، این دو مقوله را مترادف با یکدیگر تعریف میکند. سکانس همزمانی پیروزیهای هانت با تخلیهٔ ششهای لئودا، گویی نمایانگر مترادف گشتن پیروزیهای جیمز با بازیابی سلامت نیکی است. آری! مگر نه اینکه پیروزیهای جیمز، نیکی را به زندگی دوباره ترغیب و پیروزیهای نیکی، جیمز را (که با احساس کوچکترین خطری خواهان لغو مسابقه میگشت) به بدست آوردن موفقیتی اصیل، حتی به قیمت به خطر افتادن زندگیاش، تحریک میکند؟ به وضوح میتوان دریافت که پیروزی یک قهرمان، نه مترادف با شکست، بلکه به عنوان محرکی برای پیروزی قهرمان دیگر تعریف شده است و این خود، حکایت از نگاهی تعمیق یافتهتر نسبت به نگاه مرسوم و کلاسیک به مقولهٔ رقابت (بهخصوص رقابت ورزشی) دارد.
اینگونه است که با آغاز نیمهٔ دوم، درامِ فیلم ظهور میکند و این، جز با بهرهگیریِ حداکثری از نقطه عطفِ اصلیِ فیلم (تصادف مرگبار نیکی لئودا) میسر نمیگشت. فصل بستری شدن نیکی در بیمارستان، حاوی درخشانترین سکانسها و تصاویر فیلم پس از سکانسهای مسابقات نهاییست که تقارن لحظات نجات زندگی نیکی با پیروزیهای جیمز، نمونهای از این سکانسها است. همزمان با فعال گشتن بخش درام، بخش نمایشی نیز در بالاترین سطح ممکن خودنمایی میکند. رنگآمیزی سکانسهای مسابقات فرمولِ یک، علاوه بر دارا بودنِ برخی جنبههای نشانهشناسانه (کاربرد رنگ قرمز به عنوان نشانهٔ خون در کنار سایر رنگها که در کنار جذابیت، مرگبار بودن این مسابقات را نیز یادآور میشود) برای مخاطب چشمنواز و تا حدودی تداعیکنندهٔ حسوحال مسابقات فرمولِ یک در دههٔ 70 بوده و اثر را به لحاظ جلوههای بصری ارتقا میدهد. فیلمبرداری سکانسهای مسابقات (بهخصوص مسابقات نهایی) در افزایش شوروهیجان مخاطب، نقشی کلیدی ایفا میکند به گونهای که گویی تصاویر، همچون تماشاگران و شرکتکنندگان در مسابقات فرمول یک، آراموقرار ندارند و دوربین، با وجود در نظر گرفتن تمام واکنشها و جای دادن تمام تصاویر لازم در قاب خود، حتی لحظهای نیز از مسابقه جا نمیماند.
کمبودهای «شتاب» اما، اثر را بهشدت از چهار ستاره شدن دور میگرداند. نقطهٔ عطفِ اصلی که شکلدهندهٔ موقعیت دراماتیک فیلم است، بسیار دیرهنگام رخ میدهد و نیمهٔ اول فیلم نیز، غالباً به معرفی دو شخصیت اصلی میگذرد و به سبب دارا بودن کنش و واکنشهای بعضاً زائد و بیربط با مسیر اصلی داستان و بیرون از درام فیلم و همچنین فقدان موقعیت دراماتیک، مخاطب را خسته و آزرده میگرداند. زنان فیلم از جمله سوزی و مارلین، بهشدت ضعیف و سطحی پرداخت شدهاند. سوزی، فاقد قصه و کنش و واکنش و منش و به شدت بیهویت است و رابطهٔ او با جیمز، به سبب خروج از مسیر اصلی داستان و عدم پرداخت لازم، کاملاً بیرون از درام فیلم تعریف میگردد. رابطهٔ مارلین با نیکی نیز اگرچه ظاهراً در شکلدهیِ درام نقش ایفا میکند، اما عملاً بی کارکرد و عقیم باقی میماند چرا که مارلین نیز همانندِ سوزی، فاقد قصه و منش است و به استثنای یک کنش معیّن (ترک مهمانی، که ظاهراً نشانگر بیزاری او از شلوغیست) هیچگونه کنش و واکنش تعریف شده و مدوّن و تعیین کنندهای نداشته و در نتیجه، رابطهٔ عاشقانهاش با نیکی نیز به سبب عدم پرداخت لازم در حد تعدادی کارتپستال عاشقانه اما تصنعی باقی میماند و چه در شکلدهی درام و چه در میزانسنهای فیلمساز، نقشی فراتر از تزیین ایفا نمیکند. ذکر دقیق تاریخ و مکان وقوع رویدادها و مسابقات (که در پایان فیلم با تصاویر واقعی جیمز هانت و نیکی لئودا پیوند میخورند) نیز به سبب تکرار دائم و همچنین نگاهی نوستالژیک به درامی که از قضا، کوشیده با بازسازی مستقل واقعیت بیرونی در درون فیلم تا حد ممکن، از گرایش به نوستالژی فاصله بگیرد، بیش از اقتضای فیلم و در تضاد با نوع درام است. برخی از دیالوگهای فیلم (از جمله دیالوگهای سکانس پایانی) نیز به سبب آشکار بودن قصه و پیامهای آن، بیشتر جنبهٔ تکرار مکررات و توضیح واضحات دارند.
این همه، اگرچه «شتاب» را از اثری بینظیر در ژانر درام-ورزشی، به میزان بسیار زیادی دور میگرداند اما همچنان فیلم را در مقام اثری خوشساخت و عامهپسند، حفظ کرده و علیرغم اینکه «شتاب»، به یقین، جزو بهترین نمونهها از آثار مطلوب سینمای آمریکا نیست، اما کماکان در میان آثار این سینمای سال 2013 آمریکا، قابل اعتنا است و محترم.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک