• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • فیلم‌هایی که باید دیده شوند! «قسمت چهارم» فیلم «آتالانت»؛ کارگردان«ژان ویگو»، «زهرا دستاویز»/ اختصاصی چوک

فیلم‌هایی که باید دیده شوند! «قسمت چهارم» فیلم «آتالانت»؛ کارگردان«ژان ویگو»، «زهرا دستاویز»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شناسنامهٔ فیلم:

نام: آتالانت (Lʹatalante)، کارگردان: ژان ویگو (Jean Vigo)، بازیگران: Dita Parlo, Jean Daste, Michel Simon، زبان: فرانسوی، مدت: 89دقیقه، محصول سال: 1934

  1. خلاصهٔ فیلم: ملاح جوانی (ژان) با یک دختر زیباروی ساده و روستایی (ژولیت) ازدواج می‌کند. شروع فیلم صحنهٔ خروج عروس و داماد و پشت سرشان مشایعت کنندگان از کلیسایی است که در آن به عقد یکدیگر درآمده‌اند. مشایعت کنندگان عروس و داماد را که رهسپار سفر هستند تا نزدیکی ساحل همراهی می‌کنند. این در حالی است که حتی یک کلمه در طول مسیر از دهان هیچ کس خارج نمی‌شود و حالت چهره‌یشان بیشتر به شرکت کنندگان در مراسم خاکسپاری و ترحیم شبیه است تا عروسی. همه لباس سیاه پوشیده‌اند و عبوسند. کسی نمی‌خندد. حرفی هم رد و بدل نمی‌شود. زن و شوهر وارد کشتی شده و سفر دریایی‌شان شروع می‌شود. بعد از گذشت چند روز و فروکش کردن شور و حال اولیهٔ زندگی روی آب، همه چیز برای عروس جوان یکنواخت و تکراری به نظر می‌رسد و دلش هوای چیزهایی فراتر از زندگی روزمره و ملال آور روی کشتی را می‌کند و در صدد چاره جویی برای پر کردن اوقاتش و کشف چیزهای ناشناخته و نادیده برمی آید. از این رو به سمت اتاق دستیار عجیب و غریب شوهرش (ژول)، با بازی بسیار خیره کنندهٔ "میشل سایمون" رفته و با او هم کلام می‌شود و از وسایل و خرت و پرت‌های حیرت آورش که جاذبه‌های پرکشش سوررئالیستی دارند و می‌توانند او را با دنیای دیگری، دنیایی خیره کننده و ناملموس آشنا کنند دیدن می‌کند. شوهرش که مرد جوان تازه دامادی است و می‌خواهد که سروری کند و اقتدارش را به رخ همسر و اطرافیانش بکشد با او جر و بحث بی دلیلی به راه می‌اندازد و اتاق ژول را به هم می‌ریزد و همه چیز را درب و داغان می‌کند. سرانجام پس از گذشت ساعات و روزهای پر ملال، کشتی به پاریس می‌رسد و زن و شوهر در شهر به گشت و گذار می‌پردازند و به کافه‌ای وارد می‌شوند. در کافه با دوره گرد سمجی هم کلام می‌شوند که قصد فریب ژولیت ساده لوح را
  2. دربارهٔ کارگردان: ژان ویگو 29 سال بیشتر عمر نکرد (متولد 26 آوریل 1905 و متوفی 5 اکتبر 1934) و 4 فیلم بیشتر نساخت که مجموع هر چهار فیلم او به 3 ساعت هم نمی‌رسد. دربارهٔ نیس (1929) ، تاریس قهرمان شنا (1931) ، نمرهٔ اخلاق صفر (1933) و آتالانت (1934). او پسر یک آنارشیست صاحب نام فرانسوی بود که در زمان جنگ جهانی اول توسط دولت فرانسه به زندان افتاد و کشته شد. وی دوران کودکی را به سختی گذراند و در مدارس فقیر دولتی به تحصیل پرداخت و بعدها دستیار "بوریس کوفمن" فیلمبردار شد. این شرایط سخت تحصیل باعث شد که او یادها و خاطرات تلخش از آن دوران را در معروفترین اثرش "نمرهٔ اخلاق صفر" که با همکاری "بوریس کوفمن" تهیه کرده بود منعکس سازد. این اثر کوتاه شاهکار 45 دقیقه‌ای است که به شرایط غمبار استبدادی و کهنه پرستانهٔ تحصیل و شورش پسران محصل علیه آن می‌پردازد. اثری که توأمان عاشقانه، طنزآلود و بسیار جدی و رئالیستی نیز است.
  3. فلسفهٔ فیلم: اما آتالانت، شاید در نگاه نخست موضوعی ساده انگارانه و معمولی داشته باشد و به یک عشق سطحی زن و مردی جوان اشاره بکند. اما با نگاه ژرف‌تر و موشکافانه‌تر آنچه که می‌بینیم آینهٔ تمام نمای اروپای دهه‌های آغازین قرن بیستم است. اثری که هم می‌تواند رئالیستی (واقع گرایانه) باشد و هم سوررئالیستی (فراواقع گرایانه)، هم به غزلی خوش خوان و عاشقانه شبیه است و هم تصاویر تلخ و تکان دهنده‌اش پرده از حقایق زمانهٔ خود بر می‌دارد. در حقیقت آتالانت علاوه بر بهره بردن از عناصر شاعرانه از نقدی اجتماعی و سازنده نیز برخوردار است و وقایع تلخ زمانه را در چارچوبهای زیبای هنری و احساسی بازگو می‌سازد.
  4. عاقبت آتالانت: فیلم عاقبت خوبی نداشت زیرا چندان تجاری به نظر نمی‌رسید و شرکت سازندهٔ آن برای آنکه در گیشه شکست نخورد دست به تغییر بخشهایی از فیلم را زد و صحنه‌هایی را حذف و یا مونتاژ کرد و موسیقی زیبای آن را تغییر داد و موسیقی‌ای عامه پسند که آن روزها ورد زبان‌ها بود را بروی فیلم نهاد. نام فیلم را نیز متناسب با متن موسیقی تغییر داد و نام (کشتی باری می‌گذرد) را روی آن گذاشت. اما پس از چند سال بالاخره نسخهٔ نزدیک به کار ویگو بازسازی شد و به نمایش در آمد. ژان ویگو که از بیماری سل و همینطور ناراحتی قلبی رنج می‌برد در زمان فیلم برداری بستری شد و در نتیجه اتمام ساخت فیلم به دست تدوینگرش " لویی شاوانس" افتاد و روز نخست اکران فیلم هم مصادف با روز مرگ او بود. او خیلی زود و در بیست و نه سالگی به دیار باقی شتافت و هرگز نتیجه و تأثیر مستقیم و غیر قابل انکار آثار و افکار بی بدیلش را بر سینمای سالهای بعد ندید اما نام مبدع و مبتکر "رئالیسم شاعرانه" را تا ابد برای خود باقی گذاشت.

دارد. ژولیت که به شدت مفتون و مجذوب جاذبه‌های مسخ کنندهٔ پاریس شده است در نهایت فریب او را خورده و زمانی که ژان سرش به کاری گرم است و در کشتی حضور ندارد، بی توجه به عواقب کار روانهٔ شهر می‌شود. مدتی می‌گذرد تا پی می‌برند که همدیگر را گم کرده‌اند. ژولیت در شهر آواره شده و ژان که بی قرار و دستپاچه است رفتارهای غیر عادی و دیوانه واری ازش سر می زند. پس از مدتی سرگردانی و در به دری بالاخره ژولیت توسط ژول پیدا شده، به کشتی بازگردانده می‌شود و عاشق و معشوق دوباره به همدیگر می‌رسند.

همانطور که گفته شد آغاز فیلم نمایش مراسم عروسی است اما همه سیاه پوشیده‌اند و حتی لبخندی هم نمی‌زنند. در مقابل کارگرهای کشتی در ساحل به شوخی و خنده مشغولند و این کنایهٔ تلخی است بر اختلاف طبقاتی فاحش بین بورژوازی سرکوبگر و کارگران بینوا و گویای پارادوکس‌های حاکم بر فرانسهٔ آن زمان. زن جوان، آغاز زندگی زناشویی‌اش است اما پس از گذشت چند روز معمولی و کسالت بار سر به عصیان می‌گذارد و می‌خواهد که بگریزد. او نمایندهٔ تمام زن‌های آزادی خواهی است که در چنگال چارچوبهای پوسیده و گریزناپذیر زندگی اسیرند، راهی به جز تبعیت و سر سپردگی از مرد ندارند و از این رو در آرزوی رهایی‌اند. شوهرش ژان نیز که برای یک شرکت کشتی رانی کار می‌کند و ظاهراً از سوی شرکت استثمار می‌شود نیز نمایندهٔ تمام مردم ناچار و فلک زده‌ای است که خواسته یا ناخواسته تن به دیکتاتوری پنهان حکومت‌ها می‌دهند. یکی از بهترین صحنه‌های فیلم، لحظه‌ای است که او در هنگام غیاب زنش تصویرش را در آب دریا می‌بیند و برای یافتنش به داخل آب شیرجه میزند. این درحالی است که در روزهای اول ورود به کشتی ژولیت به او گفته بود که می‌تواند تصویرش را در آب ببیند اما او باور نکرده و بی توجه از آن گذشته بود. در کنار تمام این‌ها بازی مثال زدنی "میشل سیمون" در نقش ژول از شگفتی‌های سینماست. به یاد ماندنی‌ترین صحنهٔ فیلم آن جاست که ژول قفسهٔ اتاقش را برای ژولیت می‌گشاید و گنجینهٔ خرت و پرت‌های پررمز و رازش را به وی نشان می‌دهد. بعد از آن است که ژان با ژستی مردانه وارد شده و همهٔ بساط او را در هم می‌شکند و اقتدارش را به نمایش می‌گذارد.


نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692