تاریخچهٔ ادبیات داستانی جهان (14) نویسنده «مریم ایلخان»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

تاریخچهٔ ادبیات داستانی جهان (14) نویسنده «مریم ایلخان»

فرانسه، از رنسانس تا عصر حاضر(1)

رنسانس

ادبیات فرانسه بسیاری از ویژگی‌های ادبیات رنسانس ایتالیا را در خود دارد. فردگرایی، روح ماجراجویی و توجه دقیق به قالب و شیوهٔ پرداخت از خصائص بارز ادبیات رنسانس فرانسه به شمار می‌رود. باتلر عصر رنسانس فرانسه را به چهار دوره تقسیم می‌کند:

 

1-     دورهٔ پیدایش 1494 تا 1515

2-     دورهٔ ملی 1515 تا 1550

3-     دورهٔ ایتالیایی 1550 تا 1572

4-     دورهٔ مونتنی 1572 تا 1589

در دورهٔ پیدایش هیچ اثر مهمی تألیف نمی‌شود.

در آغاز دورهٔ ملی موسوم به عصر سخن‌آرایان بزرگ، شعر، شکل متداول ادبی بود و شاعران نیز بر شیوهٔ پرداخت، صناعات ادبی، و پیچیدگی وزن و قافیه تاکید داشتند. در مقابل این شاعران، کلمان مارو(1497-1544) قرار داشت که سادگی، روشنی و ظرافت را در سخن می‌پسندید. مارگریت دوناوار از شاعران دورهٔ ملی است. در نثر، افزون بر ترجمه‌هایی از آثار یونانی و ایتالیایی، رابله و کالون، شاهکارهای بزرگ خود را آفریدند و مارگریت دوناوار هپتامرون را نوشت که مجموعه‌ای از قصه‌های کوتاه، ملهم از بوکاچوست. مونتنی بزرگ‌ترین سیمای آخرین دورهٔ رنسانس است. در این دوره دو تن از مریدان پلئیادها، فیلیپ دپورت(1542-1606) و گیوم دوبارتا(1544 -1590) آوازه‌ای بلند یافتند. گیوم دوبارتا با منظومهٔ حماسی خلقت عالم بر آن برادستریت، میلتن، تامس مور و بایرون تأثیر می‌بخشد. شعر و نثر این دوره از مناقشات مذهبی زمان متأثر است. اگریپا دو بینیه، با منظومهٔ هفت بخشی مصیبت زدگان، دیدگاه‌های پروتستان‌ها را دربارهٔ جنگ دینی بیان می‌دارد.

فرانسوا رابله(1494 تا 1606)، طنزپرداز و لطیفه‌نویس اهل شینون، واقع در ایالت تورن است. از سال 1509 تا 1524 را در سلک راهبان فرقهٔ فرانسیسیان در دیر فونتناری لوکنت

گذراند و در آنجا یونانی تحصیل کرد. در سال 1524 به فرقهٔ بندیکتیان پیوست؛ شاید به این دلیل که محدودیت و تنگ نظری کمتری در این فرقه مشاهده می‌کرد. اما خیلی زود صومعه را ترک کرد و کشیش شد. در سال 1530 تحصیل تحصیل در پزشکی را در دانشگاه مون پلیه آغاز کرد و دو سال بعد دستیار بیمارستان لیون شد. سال بعد از آن پزشک ژان‌دوبله(سیاستمدار فرانسوی و کاردینال کلیسای کاتولیک) شد و همراه وی از رم دیدار کرد. پس از بازگشت از رم در سال 1537 درجهٔ دکترای خود را از مون پلیه گرفت و در لیون مشغول طبابت شد. حدود سال‌های 1546 یا 1547 که نوشته‌هایش محکوم و مردود شد به متز گریخت. سرانجام در سال1550 به کشیشی مودون منصوب شد و تا زمان مرگ در این سمت باقی ماند. از آثار وی:

  • وقایعنامه‌های بزرگ و ستایش انگیز گارگانتوا، غول عظیم الشان و عظیم الجثهٔ گارگانتوا، غولی در خدمت آرتورشاه بیان می‌شود. کل کتاب تقلید هجوآمیزی است از رمانس‌های شوالیه گری.
  • کردار و گفتار تهورآمیز پانتا گروئل، پسرِ کارگانتوا: ادامهٔ اثر قبلی است که در اواخر سال 1532 تا 1533 به وسیلهٔ آلکوفریبانازیه انتشار یافت. این اثر تولد و تحصیلات قهرمان داستان را بازگو می‌کند و به معرفی خدمتکار و همنشین او پانورژ می‌پردازد؛ که الگویی برای خلق سانچوپانتزای دن کیشوت بوده است. در این کتاب نیز مسائل هیجان‌آور روز مطرح می‌شود که رمانس‌های شوالیه‌گری را مورد تمسخر قرار می‌دهد.
  • زندگی ستایش انگیز کارگانتوای بزرگ پدر پانتا گروئل: رابله در سال 1534 احساس می‌کند که کتاب کوچک سال 1532 شایستهٔ آن نیست که سَلَف کردار و گفتار تهورآمیز پانتا گروئل باشد به همین دلیل آن را با عنوان زندگی ستایش انگیز گارگانتوای بزرگ، پدر پانتاگروئل بازنویسی می‌کند و این بار هم نویسنده‌اش را آلکوفریبانازیه می‌نامد. این بازنوشت تولد و تحصیل گارگانتوا و دیدارش از پاریس را روایت می‌کند. او در آنجا ناقوس کلیسای نوتردام را می‌دزدد تا بر گردن اسب خویش بیاویزد. رابله در اینجا هم شیوهٔ کهن آموزش و پرورش را باد تمسخر می‌گیرد و انسان‌گرایی را ارج می‌نهد. از مهم‌ترین فصول کتاب، بنای صومعهٔ تلم به دست گارگانتواست. این صومعه، آرمانشهری است با این شعار: "هرچه خواهی، همان کن." صومعه نشینان هیچ‌کدام تنبل و بیکاره نیستند. زندگیِ آنها با آزادی، فعالیت و شادی و امید در برابر ناملایمات -فلسفهٔ خود رابله- درآمیخته است. روح آزادی حاکم بر قوانین این صومعه بیانگر بیزاری خود نویسنده از زندگی رهبانی او در ایام جوانی است.
  • کتاب سوم: رابله در 1546، کتاب سومش را با نام حقیقی خود منتشر ساخت. تقریباً در سرتاسر کتاب این پرسش دشوار مطرح است که آیا پانورژ باید ازدواج کند یا مجرد بماند؟ او برای خیلی‌ها این پرسش را مطرح می‌کند اما هیچ‌کس پاسخ قانع‌کننده‌ای به آن نمی‌دهد. پانورژ سرانجام تصمیم می‌گیرد تا از الهامگاه جام مقدس کمک بطلبد. این کتاب از آثار قبلی رابله جدی‌تر و قاطع‌تر است و بخشی گسترده در مورد جنسیت و برخورد فرهنگ قرون وسطایی با زن دارد. در بخشی از کتاب داریم:
  • کتاب چهارم(1552 تا 1553): این کتاب حکایت‌های سفر پانتاگروئل و پانورژ را حکایت می‌کند که در جستجوی الهامگاه جام مقدس، از راه گذرگاه شمال غرب به ختا و هند می‌روند. این دو از جزایر زیادی دیدن می‌کنند و در هر جزیره ضعف‌های اخلاقی بشری را می‌بینند و به تمسخر می‌گیرند.
  • کتاب پنجم :این اثر در 1562 حدود 8 یا 9 سال پس از مرگ رابله منتشر شد. بسیاری از منتقدان از انتساب این اثر به رابله تردید دارند اما امروزه تصور می‌شود که این کتاب با گردآوری یادداشت‌ها و دست نوشته‌های رابله تألیف شده است. در این قصه پانورژ و پانتاگروئل از جزایر بیشتری دیدار می‌کنند. از جمله به جزیرهٔ پرهیاهو می‌رسند که بازنمون رم است و با ماجراهای زیادی درگیر می‌شوند. سرانجام لانترن(تحصیل) آن‌ها را به الهامگاه جام مقدس هدایت می‌کند و در آنجا در پاسخ پرسش خود، تنها یک کلمه می‌شنوند: "بنوش" که تفسیرش این است: "از زندگی، حقیقت و معرفت سیراب شو." اما با این پاسخ هم پانورژ در مورد ازدواج بلاتکلیف می‌ماند.
  • در وهلهٔ نخست، میل پر شور وی به دانش به معنی وسیع کلمه، و معلومات همه جانبهٔ او خواننده را به تحسین وا می‌دارد. در واقع این متفکر و صاحبنظر انسانگرا، دانش وسیع رنسانس را به یاری الفاظ ناب در آثار خویش گرد آورده است.
  • در مرتبهٔ دوم رابله هیچگاه ریاکاری، فضل‌فروشی، تنگ‌نظری، ستم، تعصب و کهنه‌پرستی را تحمل نمی‌کند و همواره نقاب از چهرهٔ کشیش‌های دروغین و همهٔ شریران اجتماع کنار می‌زند.
  • در مرحلهٔ سوم، شخصیت‌پردازی‌ها فوق العاده استادانه است، مخصوصاً در مورد پانورژ، که تقریباً تمامی‌کمالات فکر-عقلی را در وجود خود جمع دارد؛ اما از اخلاقیات به کلی تهی است. او آدمی، بزدل، شرابخوار، شهوت‌پرست، نیرنگ‌بازی کینه توز و اسرافکار است. با این وجود بی‌نهایت هم جذاب است.
  • کلام آخر و از همه مهم‌تر، پیام انسانی رابله است. او مایه دهندهٔ زندگی است و آثارش همه به جانب قبول زندگی و ادامهٔ معقول و متعادل آن باز می‌گردد. فلسفهٔ رابله را می‌توان به "پانتاگروئلیسم" تعبیر کرد. یعنی گسترش همفکری همه جانبه در تمامی‌امور انسانی. همراه با درک بیهودگی آنها یا به سخن خود رابله: خنده امتیازی است خاص انسان.

وقتی از زن می‌گویم به موجودی می‌اندیشم بسیار لطیف و زودرنج، بسیار دمدمی‌مزاج، بسیار متلون، بسیار بی‌ثبات که گویا طبیعت به هنگام آفرینش زن از عقل سلیم(که با آن همهٔ موجودات دیگر را آفریده) بی‌بهره بوده است.

نقدهایی که بر نگارش رابله گرفته‌اند:

از نظرگاه مخالفان او، می‌توان گفت قطعاتی در آثارش هست که نوشته‌هایش را در حد نجواهای مستهجن تنزّل می‌دهد. اما باید در نظر داشت که زشتی و خشونتی که در آثار وی مورد نقد قرار می‌گیرد هرگز به هرزگی و زشت رفتاری نمی‌انجامد. دومین مورد اتهام رابله این است که او معمولاً-اما نه همیشه- احترامی برای امور معنوی و متعالی قائل نیست.

از سوی دیگر، در ستایش رابله سخن بسیار است:

منبع: تاریخ ادبیات جهان، باکنر تراویک

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692