آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «سال بلو»؛ «مائده مرتضوی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات  «سال بلو»؛ «مائده مرتضوی»/ اختصاصی چوک

«سولون بلوکه بعدها با نام« سال بلو»مشهور می‌شود، در دهم ژوئن سال 1915 از پدر و مادری یهودی روس در «لانشین» کبک (که در حال حاضر بخشی از مونترال کانادا است) به دنیا آمد.در۹ سالگی به همراه والدینش به شیکاگو نقل مکان می‌کند.شهری که الهام بخش و زمینه بسیاری ازآثارش می‌شود. درهفده سالگی پدرش« آبراهام»را از دست می‌دهد. دربسیاری ازگزارشهای زندگی او آورده‌اند؛ وقتی برای اول باررمان «کلبهٔ عمو تم» اثر«هریت بیچر» را خوانده است، تصمیم می‌گیرد که نویسنده شود.

سال ابتدا به دانشگاه شیکاگو می‌رود،اما چندی بعد به دانشگاه« نورت وست» نقل مکان می‌کند. دررشته ادبیات مشغول تحصیل می‌شود. امابه دلیل رواج عقاید ضد یهودی در دانشکده ادبیات، آنجا را ترک می‌کند ودر رشته‌های جامعه شناسی و انسان شناسی ادامه تحصیل می‌دهد و با رتبه‌های عالی فارق التحصیل می‌شود. بعد از فراقت از تحصیل دردانشگاه« ویسکانس» مشغول به کار می‌شود. درسال ۱۹۳۰ به عضویت شاخهٔ نویسندگان« طراح» شیکاگو درمی آید، که اعضا آن ازدرخشانترین نویسندگان شیکاگو به حساب می‌آمدند. نویسندگانی چون« ریچارد رایت»،« نلسون آلگرین»و...اکثر این نویسندگان رادیکال بودند.اگر چه عضو حزب کمونیست نبودند اما به آنها دلبستگی نشان می‌دادند.البته گفته‌اند که« سال بلو» در جوانی تعلقاتی به عقاید تروتسکی داشته است.حتی یکباربرای دیداربا «لئون تروتسکی »انقلابی که درآن زمان در«مکزیکوسیتی» تبعید بوده، می‌رود؛ اما درست یک روز قبل از دیدارش، تروتسکی ترور می‌شود.

سال بلوی رمان نویس در نوشته‌هایش به فردیت و هویت نوع بشر بیش از هر چیز بها می‌داد و به یاری قلمش می‌کوشید چیزی را از میان بردارد که خود از آن به کم رنگ شدن ارزش‌های اجتماعی یاد می‌کرد. «سال بلو» را یکی از ممتازترین راویان اوضاع اجتماعی ایالات متحده در دوران پس از جنگ می‌دانند. او در آثارش «واقع گرایی» موجز را با چارچوب فکری حکیمانه یی پیوند داد که به مدد فلسفه و علوم اجتماعی و همچنین سنن ادبی اروپا پالایش یافته بود.

بلو در سال 1976 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. سال بلو در رمان‌هایش به طور معمول به روشنفکرهایی لفاظ و خوش سخن می‌پرداخت: کسانی که از به تله انداختن آنها لذت می‌برد. با این همه، در کتاب «ماجراهای اوگی مارچ» (1953) به عنوان نخستین اثر «برجسته» او و رمانی جالب و سرگرم کننده، روح سرزنده و ماجراجوی خود بلو نمود می‌یافت، روحیه یی که شاید متأثر از سپری شدن دوران کودکی این نویسنده در شهر شیکاگو بود: شهری که خود بلو از آن به دنیایی کوچک و مجموعه یی از بدترین و بهترین شهرهای مدرن و صنعتی امریکا تعبیر کرد. در سال‌های بعد، او در کسوت یکی از اساتید دانشگاه شیکاگو، کشور را با دیدی نقادانه زیر نظر گرفت و حس ترس و ناراحتی ناشی از مشاهده افزایش تعداد بزهکاران برخاسته از طبقات پایین اجتماعی، افت ضوابط علمی و آنچه خود از آن به شکست گرایی نهاد آزادیخواه یاد می‌کرد را در رمان‌های بعدی خود همچون «دسامبر رئیس دانشکده» (1982) نشان داد.

او در سال 1953 بنا به وعده یی که به خوانندگان آثارش داده بود نگارش داستان «ماجراهای اوگی مارچ» را به پایان رساند: داستانی مفصل در مورد ماجراهای یک هاکلبری فین مدرن در راه رسیدن به ویندی سیتی. خود در این باره گفت: «من یک شیکاگویی هستم - اهل همان شیکاگوی غمگین- ولی خودم را طوری بار آورده‌ام که دیدگاهم نسبت به همه چیز متفاوت باشد و به تعاریف موجود کاری نداشته باشم.» وی در دوران اقامت موقتش در اروپا- تا پایان دهه 1940- روی داستان «ماجراهای اوگی مارچ» کار کرد و با وجود زندگی در پاریس و برخورداری از فضای دلفریب آن، این تجربه را چندان بی عیب و نقص ندانست: «فرهنگ دوستی پاریسی‌ها همیشه هم خوشایند نیست. وقتی دندانپزشکم در مورد یکی از سنگین‌ترین نمایشنامه‌های «کامو» حرف می زند، من واقعاً کم می‌آورم.» بلو که دیگر در دنیای ادبیات اسم و رسمی کسب کرده بود در عین ادامه کار نویسندگی کرسی استادی را نیز رها نکرد و به دانشگاه شیکاگو بازگشت و عضو کمیته «افکار اجتماعی» شد.

او در سال 1956 «دم را دریاب» و سه سال بعد «هندرسن سلطان باران» را نوشت. در سال1964 کتاب «هرتزوگ» بلو در کمال ناباوری همگان توانست عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال را کسب کند که در واقع یکی از بهترین و موفق‌ترین آثار او به شمار می‌رود. به زعم خیلی‌ها این کتاب براساس زندگی بلو و همسر دومش الکساندرا چاکباسوف نوشته شده بود. اما خود نویسنده ادعا می‌کرد: «کتاب هرتزوگ یک رمان فکاهی است. آن را در زمانی نوشتم که از دست انداختن امریکایی‌های تحصیلکرده لذت می‌بردم.» بعدها اضافه کرد: «با نوشتن این رمان می‌خواستم عدم کاربرد «آموزش عالی» در زندگی یک آدم بدبخت را نشان بدهم که سرانجام می‌فهمد سوادش به درد مسائل روزمره نمی‌خورد.» وی به عنوان یکی از نخستین نویسندگان فصلنامه ادبی- اجتماعی «پارتیزان ریویو» انزجار از جنبش‌های ضدفرهنگی را در کتاب «سیاره آقای ساملرز» (1970) نشان داد. قهرمان کم روی کتاب، مردی یک چشم و تنها بازمانده اردوگاه کار اجباری نازی‌ها، با دیدی سرشار از تحقیر و ناباوری، زوال رو به رشد ارزش‌های اخلاقی شهر نیویورک را نظاره می‌کرد: «از این منظر، حتی بخش مرفه نشین شهر، مثل یک شهر آسیایی یا آفریقایی بود.

رمان «هدیه هامبالت» در سال 1975 اندکی پس از ازدواجش با یک ریاضیدان رومانیایی تبار به نام« الکساندرا آیانسکو تولیکا» منتشر می‌شود. او در این کتاب اثر انحطاط رنج آور شاعر رؤیاپردازی را باز می‌گوید که در واقع تصویر یکی از دوستان فقید شاعر و منتقد خودش به نام دلمور شوارتزبود.

هرچند بسیاری از منتقدان، آثار بلو را فارغ از تبعیض‌های نژادی می‌پنداشتند. برخی او را متهم به زن ستیزی می‌کردند. ازدواج سوم وی با «سوزان گلاس من» در همین ایام به جدایی ختم شد. دنیای داستانی سال سرشار از قهرمانان مردی بود که از دست خواسته‌های زنانشان به تنگ آمده بودند. اما مسائل حاشیه یی زندگی خصوصی بلو بیش از اینها بود. وی و تعدادی از چپگرایان قدیمی ، مثل نورمن پودهورتز سردبیر ستیزه جوی مجله ماهانه فرهنگی و روشنفکری «کامنتری» با بدگمانی نسبت به جنبش‌های افراطی دهه شصت قرن بیستم، خط مشی نومحافظه کارانه یی را در پیش گرفتند. در سال 1969سال بلو در پی اهانت‌های دانشجویان تندرو دانشگاه سان فرانسیسکو صحن دانشگاه را ترک کرد و سرخوردگی خود از محیط‌های آموزشی و فرهنگی را با نوشتن دیباچه یی بر کتاب دوستش آلن بلوم - انتهای ذهن امریکایی- در سال1987 علنی کرد. بلو بعدها به عنوان یکی از منتقدان تند و تیز مقوله «درستی اصول سیاسی»، فقر فرهنگی موجود در بافت آموزشی آن دوران و طرح سؤال «تولستوی افراد قبیله زولوی آفریقا کجاست؟» مورد نکوهش جامعه قرار گرفت.

او در سال 1989 با همسر پنجمش «جنیس فریدمن»، یکی از شاگردان جلسات بحث و تحقیق خود در شیکاگو ازدواج کرد. «تمامش باهم معنی می‌دهد» مجموعه داستان کوتاهی بود که در سال 1994 چاپ شد. بلو یک سال بعد در اثر مسمومیت غذایی شدیدی که طی یک سفر تفریحی به جزایر کارائیب روی داد، به سختی بیمار شد. در سال 1997 و در زمان بستری بودن در بیمارستان، رمان کوتاه «واقعی» را نوشت که با واکنش‌های مختلفی از جانب منتقدان مواجه شد. او در دهه هشتم زندگی‌اش همچنان به نوشتن ادامه داد. در سال 2000 رمان «راولشتاین» را چاپ کرد که در آن به تجربه مسمومیت غذایی‌اش اشاره کرده بود و یک سال بعد مجموعه داستان‌هایش را روانه بازار کرد. اگرچه بلو در نظر عموم فردی منزوی می‌نمود به گفته دوستانش در جمع‌های خودمانی‌تر فردی شوخ طبع بود.

سال بلو در تاریخ 5 آوریل 2005 در منزل شخصی‌اش واقع در بروکلاین ماساچوست درگذشت.او در گورستان یهودیان براتلبورو ایالت ورمونت به خاک سپرده شد.

آثار:

مرد آویزان

قربانی

ماجراهای اوگی مارچ

امروز را دریاب

هندرسن پادشاه باران

هرتزوگ

هدیه هامبالت

سیاره آقای زاملر و...

منابع:روزنامه اعتماد، شماره1634 به تاریخ 20/12/86، ترجمه نشمیل مشتاق، نگاهی به آثار و زندگی سال بلو نوشته محمد جواد جزینی

سایت کتابیسم، ویکی پدیا.


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692