ایتالیا، از رنسانس تا عصر حاضر (3)
ادبیات ایتالیای سدهٔ هفدهم چندان شایستهٔ بحث و بررسی نیست. کمدی شبانی، تقلیدی و تهی از سر زندگی و ابتکار میشود؛ و تراژدی هم مجال ظهور نمییابد. تنها جووانی باتیستا آندرئینی تراژدی نسبتاً با ارزشی به نام آدامو مینویسد که بر میلتون اثر میگذارد.
سدهٔ هجدهم پیشرفتهایی اتفاق میافتد. ادیبان خسته از آثار پر آب و تاب دورهٔ قبل در پی منابع الهام و الگوهای جدید بر میآیند و به سوی آثار کلاسیک و مولفان فرانسوی گرایش مییابند. گولدونی پیشگام کلاسیسم نو میشود و آلفیری اصلاحات مهمی در نمایش به وجود میآورد. رمانتیسیسم، که در حدود سال 1800 ظهوری ضعیف دارد، در برابر واکنشهای محافظهکارانهٔ ناشی از جنگهای ناپلئونی موقتاً به رکود میافتد؛ اما سرانجام شکوفا و تناور میگردد. خوش بینی، میهندوستی و ملیگرایی که از مبارزه در راه استقلال ملی و وحدت سرچشمه میگیرد، نهضت رمانتیک را نیرو میبخشد. در اواخر سدهٔ نوزدهم حرکت اجتنابناپذیر آونگ زمان به سمت واقعگرایی و طبیعتگرایی متمایل میشود. یک گروه افراطی پیرو فوتوریسم، در برابر تمایل رمانتیکها به حفظ ارزشهای کهن، به شدت واکنش نشان میدهد. آنها در برابر نهادها، آئینها، هنر و ادبیات کهن به طغیان برمیخیزند. فوتوریستها تحت تأثیر نیچه و تا حدی والت ویتمن، ثروت، ماشینآلات صنعتی مولد ثروت، حرکت (به عنوان منشاء انرژی) سر و صدا، گرد و خاک، و جنگ را منبع زیبایی و الهام میدانستند.
آلساندرو مانزونی (1785 تا 1873) شاعر غنایی، نمایشنامهنویس و داستانسرا، در خانوادهای اشرافی در میلان دیده به جهان گشود. در سال 1805 همراه مادرش به پاریس رفت و در آنجا به محفل ادبی مشهور مادام دو کوندورسه پیوست. حدود سال 1811 به مذهب کاتولیک رومی گرایید و اندیشههای یانسنی نیرومندی را تکامل بخشید که بعدها تاثیراتشان در آثار او آشکار شد. مانزونی چندی بعد به میلان برگشت و تا پایان عمر دراز خویش در نزدیکی آن شهر به سر برد. او همواره پشتیبان میانهرو اما وفادار مسالهٔ استقلال ایتالیا بود.
رمان نامزدها اثر مانزونی تنها رمان بزرگ ایتالیایی نامیده میشود. در سال 1823 به پایان رسید اما در سال 1827 انتشار یافت. بعدها مانزونی در آن تجدید نظر کرد. زبان توسکانی ناب و مصطلح را جایگزین میلانی لهجهدار ساخت و متن ویراسته به شکل مسلسل در فاصلهٔ سالهای 1840 و 1842 منتشر شد.
داستان رمان، در لکو، دهکدهای نزدیک میلان در نیمهٔ نخست سدهٔ هفدهم در سالهایی که منطقه زیر استیلای اسپانیاییهاست آغاز میشود. دون رودریگو، خیالات زشتی برای لوچیا دخترک روستایی که نامزد روستازادهٔ دیگری به نام لورنزوست در سر میپروراند. طرح رمان عمدتاً به فرار این دو از دست رودریگو میپردازد.
این رمان چند ضعف آشکار دارد. مانزونی که وسواس دارد داستان با حقایق تاریخی منطبق باشد، مدارک تاریخی را با سلسله وقایع داستان در هم میآمیزد. بخشی از توصیفها بیش از حد بلند است؛ و شماری از منتقدان قهرمان مرد و زن داستان را خشک و بیفروغ یافتهاند. از سوی دیگر محاسن رمان، به مراتب بیشتر از معایب آن است. طرح داستان هیجانانگیز است. شخصیتپردازی، به ویژه ترسیم روستائیان لومبارد، شگفت انگیز مینماید. مضمون کتاب هم گیراست: مبارزهای میان حق و زور، و خداوندی که جانبدار حق است. بسیاری از لحظات داستان با بذلهگوییهای شیرین پر شده است. سبک رمان، یکدست و پیراسته است و اعتلایی در حد آثار کلاسیک به آن میبخشد. و در پایان، رمان نامزدها، با تصاویر ماهیت انسان، دور از تعرض منتقدان قرار میگیرد. اسکات، گوته و شاتو بریان، از ستایشگران این رمان هستند.
گابریله دانونتسیو (1863 تا 1938) شاعر، رماننویس، نمایشنامهنویس و هوانورد اهل پسکاراست. در پراتو تحصیل کرد. در جوانی، مدت کوتاهی در مؤسسات انتشاراتی به کار پرداخت و بعد در صدد برآمد تا نویسندگی را پیشهٔ خود سازد. مشخصهٔ بخش اعظم زندگی او، جسارت، لجام گسیختگی،
احساساتیگری و بینظمی بود. در جنگ جهانی اول با وجود سالخوردگی، در نیروی هوایی جنگید و یک چشم خود را در نبرد از دست داد. در سال 1919، بر خلاف پیمان ورسای، به فیوم لشکر کشید و آنجا را اشغال کرد.
دانونتسیو نخست به عنوان شاعر شهرت یافت. کاردوچی، فلوبر، موپاسان، رمبو، وایلد، ورلن، نیچه، بودلر، رمانتیکهای انگلیسی، و رماننویسهای روس معاصرِ او، همه بر شعرهایش تأثیر نهادهاند. شعری که به آمیزهای از بدویت و انحطاط شهرت یافته است. تندی و خشونت این اشعار آنها را کهنه و بدوی جلوه میدهد. هدف او کلاً زیبایی شناسی است. تمایل او بیشتر به جلوهگر ساختن زیبایی است تا توصیف زندگی. زیبایی اما در نظر دانونتسیو، زیبایی نفسانی است و او را به عمق احساس یا اندیشه راهی نیست. وصفهای او پر آب و تاب است با شکوهی خیرهکننده و عطری سکر آور اما این شکوه، همواره تا حد اشباع، خستهکننده است. دانونتسیو گاهی به جانب زشتیها، هرزگی و شرارت، نادرستی و پستی،
گرایش مییابد. این ضعفها مخصوصاً در اشعار اولیهٔ او نمایان است. معایب شعر او را در نثرهایش نیز میتوان یافت. در بسیاری از رمانهایش فلسفهٔ نیچه را تبیین میکند و قهرمانی شبیه به خود دانونتسیو را به تصویر میکشد. آدمیلذت طلب با حس جمال دوستی نیرومند، سرکش و قهرمان گونه. مشهورترین رمانهای او عبارتند از: کودک لذت (1889)، بیگناه (1892)، پیروزی مرگ (1894)، باکرههای صخرهها (1895)، و آتش (1900). که بی تردید به رابطهٔ نامشروع نویسنده با بانوی هنرپیشهٔ ایتالیایی به نام الئونورا دوزه، میپردازد.
امروزه، شهرت دانونتسیو رنگ باخته است. از او تنها به عنوان نمونهای از شاعران دوران بلوغ ملت ایتالیای نو یاد میشود. ملتی که دانونتسیو با فرا انسانگرایی و نفس پرستیِ خود، با خشونت، شور و هیجان خود در او پناه میجست.■
گردآوری و تنظیم: مریم ایلخان
منبع: تاریخ ادبیات جهان- باکنر تراویک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک