دیدهای آن عنکبوت ِ بیقرار در خیالی میگذارد روزگار
گیرد وَهم ِ دور اندیش را خانهای سازد به کُنجی خویش را
عطار نیشابوری
10 داستان کوتاه به قلم سیامک گلشیری که به سال 1384 توسط انتشارات قصیدهسرا به چاپ رسید.
داستانهایی ساده و معمولی که مستقیماً به متن زندگی افراد توجه دارد و از گفتگوهای ساده و روزمره خالی نیست گفتگوهایی که متأثر از طرز فکر عموم مردم شهری است. برشهایی از زندگیکه هیچکس قادر نیست بگوید که برای من تا بحال اتفاق نیفتاده است زیرا پیرامون زندگی، پر از همین اتفاقات و رخدادهای ساده است که ازآنها غافل شدهایم.
روایتهای چند ساعته یا چند روزه از زندگیهای مشترک زنان و مردانی که شکافی پنهان در روابط خود دارندآنهم بدون اینکه شخصیتهای خیلی خاص یا زمینه احساسی شدید داشته باشند. داستانهایی که گاهی با یک صحنه و گاهی با چند صحنه روایت میشوند.
محور داستانها چیزی نیست جز روابط انسانها؛ در واقع داستانها بخشی از واقعیتهایی است که در بین آدمها میگذرد و نویسنده سعی دارد در راستای معناسازی واقعیتهای زندگی آنها را روایت کند!! روابط انسانهایی که در عین با هم بودن منزوی و تنها به نظر میآیند.
راویها اول شخص و «مرد» هستند، اما انگاری هیچ نقشی در شکلگیری و تغییر موقعیتها و شرایط ندارند. اول شخصی که در گفتوگوها یک پاسخگوی بیتأثیر و خنثی است و نقشی غیر از روایت کننده ندارد. عنصر اصلی در داستان یا بهتر است بگوئیم بدنه را «زنها» تشکیل میدهند حتی در داستان «بوی خاک» که مرد «منفعل» به نظر نمیآید باز «زن» عنصر اصلی داستان محسوب میشود.
زمان و مکان داستانها در چهار چوبی به نام خانه اتفاق می افتد. همان جایی که آدمی بیشترین «خودش» را به نمایش میگذارد و هیچ تعدد شخصیتی را بر دوش نمیکشد.
داستانها اگرچه روان و خوشخوان هستند اما پر از ذکر جزئیات میباشند (توصیفات اضافه و حرفهای غیرضروری و حوصله سر بر آنقدری که گاهی مخاطب را خسته میکند) جزئیاتی که هیچ نقشی در پیشرفت داستان ندارند. البته بعضی از جزئیات چنان توصیف شدهاند که خواننده در انتظار واقعهای؛ کنجکاوانه جزئیات ریز را از چشم نمیاندازد اما، در انتها رازی گشوده نمیشود و حادثهای اتفاق نمیافتد.
سیامک گلشیری، رابطهها را در زندگیهای مشترک و اتفاقات درون آدمها را به گونهای روایت کرده است تا تصویری از روابط دوستانه اما سطحی و شاید تهی میان زنها و مردها به خوبی در ذهن خواننده نقش ببندد تا در «انتهای باز» داستانها به شکی از «بیوفایی» و «خیانت» برسد.
داستانها با هر نوع و گونهٔ روایتی؛ شروعی دارند که بالطبع بیپایان هم نباید باشند. شروع داستانها در این مجموعه اگر عالی نباشد اما باید اذعان داشت که کشش کافی برای کنجکاو شدن را دارا هستند اما نوع ونحوهٔ پایان داستانها گاهی مخاطب را دچار سردرگمی میکند زیرا داستانها با حالت مبهم و تردیدآمیز به انتها میرسند.
داستانها بیشباهت بهم نیستند و بدون راز و رمز هم روایت نشدند. موضوعهای ساده؛ روایتشان به گونهای است که خواننده تصور میکند پایان یک داستان را باید در آغاز داستان دیگر دنبال کند.
سیامک گلشیری مجموعه داستان کوتاهش را با نثری ساده قلم زده است اما خواننده را در داستان؛ با داستانی در درونش روبرو میکند، که هرکدام کم و بیش خالی از اضطراب و تعلیق نیستند.10 داستان که داستانهای تو در تویی در خود دارندکه خیلی پیچیده نیستند زیرا روایتی خطی از یک ساعت یا چند ساعت یا چند روز زندگی همین آدمهای اطرافمان و شاید روایتی از زندگی خود ما باشد.
کتاب مجموعه داستانی است از زندگی «زن و مرد» که در «شب آخر» با «روژ سرخ» «عنکبوت» را به «سایهای پشت پنجره» نقش زدند و با «خودنویس» بر دیوار «موزه مادام توسو» حک کردند کهای «کاش باران بند میامد» و «ابرهای سیاه «بار سفر میبستند تا سرمست از «بوی خاک»، زندگی را جان دوباره میبخشیدند.■
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک