فرجام شمس تبریز (2)/ محمد بینش

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

فرجام شمس تبریز (2)

آموزش های شمس

عاشقی بر من؟ پریشانت کنم !
کم عمارت کن، که ویرانت کنم !
ور تو افلاطون و لقمانی به علم
من به یک دیدار نادانت کنم !

با غور در مثنوی و مقایسۀ مطالب آن با "مقالات شمس" تاثیر مستقیم تعالیم آن پیر تبریزی که از مولانای زاهد عارفی الهی ساخت آشکار می گردد : "پیش ما، کسی یک بار مسلمان نتوان شدن؛ مسلمان می شود و کافر می شود و باز مسلمان می شود،و هرباری از او چیزی بیرون می آید،تا آن وقت که کامل شود"(1) راه شمس همچون روش سقراط است .سقراطی ست ؛ پرورشی است، نه آموزشی . همانطور که در ابیات بالا آمده است بیشتر "دیداری" ست تا گفتاری . حتی قابل ثبت و نوشتن هم نیست . شمس در جایی از مقالات، خود بر این نکته تاکید می کند که عادت به نوشتن ندارد،چرا که وقتی معنی با نوشتن در جایی جامد و ثابت نگردد هر بار متناسب با موقعیت شنونده و حال گوینده دگرگون می شوند. ــ چیزی که در هرمنوتیک مورد توجه فراوان پژهشگران زبان قرار دارد . آموزه های شمس یکسره از عرفان عملی برمی خیزد . ــ اگرچه آن طور که از پاره نوشته های "مقالات "بر می آید، در مناظراتی که شمس با دیگر مشایخ زمانش داشته اطلاع وسیع او از مسایل کلامی و فلسفی آشکار می گردد ــ .

بر آیند سخن آن که آموزش های شمس از راه جذب عاشقانۀ مریدی به مراد خویش است. شهودی ست نه تقلیدی . تنها به اقرار نیست که شهادتین را بر زبان رانند . باید ازمیان جان به وجود آفتاب ایمان آورد .و آن وقتی ست که آدمی آفتاب را با چشمان خود ببیند و در یابد نه از راه تعریف دیگران . خدا را باید چشید و احساس کرد . آن ذوق را پیر در دل و ضمیر پی رو بیدار می کند . از راه جذبه و عشق . شش دفتر مثنوی معنوی و بسیاری از غزلیات دیوان کبیر آیینۀ تمام نمای تجربۀ عشق اند .می بایست در خلوت حضور و مراقبه معانی آن ها را ادراک کرد. به برکت وجود مقالات است که تفاوت راه شمس با آموزه های پیچیده و فلسفی عرفان نظری آشکار می گردد:

" ..افلاکی گوید روزی در حضور مولانا از "فتوحات مکیه" سخن می گفتند،که کتابی عجیب است، چنانکه مقصود گوینده نا معلوم است و سّر ِ حکمت آن نا مفهوم. از ناگاه زکّی قوال در آمد . مولانا فرمود: "حالیا فتوحات زکی بهتر از فتوحات مکی ست " و به سماع شروع فرمود ..... (4) البته لازم به تذکر است که هم شمس وهم خود مولوی از چارچوب عرفان نظری ابن عربی آگاهی داشتند. شمس، خود با وی مناظرات فراوانی داشت می گفت: "نیکو همدرد بود، نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمد، اما در متابعت نبود"(5) "در سخن شیخ محمد این بسیار آمدی که فلان خطا کرد ... آنگاه او را دیدمی خطاکردی وقت ها به او بنمودمی، سر فرو انداختی ، گفتی: "فرزند تازیانه می زنی قوی" .....بعد
خنده اش می گرفت یعنی چه جای فرزند است !! (6)

مولانا نیز در بستر مرگ پسر خوانده و شارع افکار ابن عربی "صدرالدین قونیوی" را برای اقامۀ نماز میت برگزید، که خود نشان وجود آشنایی و دوستی میان ایشان بود، هرچند زمانی در پاسخی دندان شکن به یاران قونیوی که راه و رسم طریقت عملی مولوی را نمی پسندیدند و به چشم حقارت در مثنوی معنوی می نگریستند سروده بود :

خربطی «ابله» ناگاه از خرخانه ای
سر برون آورد چون طعّانه ای
کین سخن پست است، یعنی مثنوی
قصۀ پیغمبر است و پیروی .... 3/4233

حاصل آنکه پس از مولانا شارحان کهن مثنوی عمدا یا سهوا سعی در تاویل آن بر اساس آموزش های عرفان نظری ابن عربی کرده اند . نه می توان این تاویلات را یکسره مردود و یاوه شمرد و نه می توان آنها را تنها تفسیر حکایات اغلب رمز آلود مثنوی دانست . شاید راه درک حکایات مثنوی و فهم منظور مولانا روبروشدن شهودی و بی واسطه با معانی آنهاست. یعنی پس از آشنایی با نظر مفسران و پژوهشی درون متنی، می بایست در مراقبه های دراز و در خلوت حضور، این معانی را سنجید.بر آیند سخن آن که رعایت شرع و مناجات و ذکر خفی و جلی و تزکیه نفس و اظهار نیاز به معشوق الهی و سماع و سرور،جملگی با تجربه و عمل سرو کار دارند و چندان بستگی به دانش فلسفی که ابن عربی سامان دهنده آن بوده است ــ و البته پیش از وی نیز در اقوال عارفان دیگر اشاراتی به آن شده بود ــ ندارد. ــ هر چند استعداد شگرف مولانا در آمیختن و تطبیق این گونه تعالیم عرفان عملی با دیگر مسائل مطروحه در عرفان نظری و حکمت یونانی وکلام اسلامی بی مانند است ــ . شمس تبریزی را نه خرقه ای رسمی بود و نه طریقتی خاص . در زمان او ــ و امروزه نیز ــ غالبا چنین مرسوم بوده که مرید می بایست دست ارادت به پیری داده بر طریقت خاص او در آید. خود پیر هم سند خرقه اش را ــ راست یا دروغ ــ به ابوبکر صدیق و مرتضی علی می رساند . پیران اویسی هم به تبعیت از اویس قرنی که دورادور بر پیامبر اسلام عشق و ارادت می ورزید، بدون سند خرقه، خود را پیر طریقتی می دانند .شمس تبریزی اعلام کرد خرقه اش را در خواب از دست رسول الله دریافته است . (7) او خود نیز به هیچکسی خرقۀ ارشاد نمی داد و می گفت:
" .. خرقه نیست قاعدۀ من؛ خرقۀ من صحبت من است و انچه تو از من حاصل کنی." (8) آموزش دیگر شمس که تاکید فراوان بر آن داشت سماع " بود . سماع در لغت به معنای شنیدن است و گروه های مختلف صوفیه با آداب خاصی آن را بجا می آورند . بعضی با ذکر در آمیخته اند ، گروهی با نوای آلات موسیقی ، عده ای با حرکات موزون بدن، دسته ای با خواندن شعر و غزل و امثال آن. هرچه باشد اصل همان معنی ست که شمس تبریزی بیان می کند :"این تجلی و رویت خدا، مردان خدا را در سماع بیشتر باشر. ایشان از عالم هستی خود بیرون آمده اند،از عالم های دیگر بیرون آردشان سماع و لقای حق پیوندد" (9) از نوشته ای در مقالات هم چنین بر می آید که شمس تبریزی سماع را در همان دوران بلوغ ونوجوانی تجربه کرده بود . وی حکایت می کند، با وجود عشق فراوانش به ملاقات با حضرت حق، معلمش وی را هنوز مستعد آن نمی دانست، چرا که ذوق سماع نداشت. " ...با چنین عشق ، در سماع ، آن یار گرم حال مرا بگرفت، چو مرغکی می گردانید . چنانکه مرد ِ کرَتَل جوان، [درشت اندام و قوی] که سه روز چیزی نخورده باشد، نانی بدست افتدش، چگونه در رباید و پاره کند،چست و سبک و زود، من در دست او چنان بودم . مرا می گردا ید، دو چشم همچون دو طاس پرخون، آواز آمد که هنوز خام است به گوشه ای رها کن تا بر خود می سوزد" (10)

و مولانا هم سماع را به فرمان اوبر گردن گرفت :
ای آسمان این چرخ من زآن ماهرو آموختم
خورشید او را ذره ام این رقص از او آموختم
ادامه گفتار در بخش سوم

محمد بینش (م ــ زیبا روز)
https://maheshifteh.wordpress.com/
زیرنویس
1 : مقالات شمس تبریزی ، به تصحیح محمد عالی موحد . ج1، ص226
2 : همان ص 134
3 : همان ص 224
4 : نک، عبدالباقی گلپینارلی ــ شرح مثنوی معنوی ، دفتر نخست ، ص 435
5 : مقالات شمس ص 299به اختصار
6 : همان ص 240 به اختصار
7 : همان 134
8 : همان ص224
9 : همان ص 72
10 : همان ، ص 677

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692