• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر«بزرگراه مسدود است» سرودهٔ «رزا جمالی»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر«بزرگراه مسدود است» سرودهٔ «رزا جمالی»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

مجموعه شعر "بزرگراه مسدود است" شامل گزیده‌ای از مجموعه شعرهای پیشین رزا جمالی که توسط نشر بوتیمار منتشر شده است. از عمده‌ترین ویژگی‌های شعرهای او می‌توان به روایت سورئال درآن‌ها اشاره کرد. شعرهای اوبیشتر تصویری هستند و می‌توان حرکت را در مسیر سطرها مشاهده کردو شاعر در پی پیوند و برقرار کردن ارتباط منطقی و زبانی میان عناصر شعر خود نیست. همانطور که درشعر او پرتقال هم می‌تواند کاراکتری باشد.

 

«روسری‌اش که سپید بود به تو گفت مراقب شرجی بشقاب‌ها باشی

پیراهن من بوی تو را ادامه داد تا پرتقال

این تنها پرتقالی ست که پنجاه سالگی‌ام را تبریک گفت.» شعر دو قسمت از پیراهن زنی که پاراگراف نداشت صفحه3)

شاعر در شعر زیر از ظرفیت‌های زبانی و شباهت‌های نوشتاری کلمات استفاده کرده است او روایت را در عین معنا گریزی به کار می‌گیرد. پدیده‌ها در شعر او ناهمگون هستند و حتی درخلال روایت هم سعی ندارد به آنها معنایی ببخشد. شاید همین معنا گریزی بیشترین نمود را درشعر او داشته باشد البته رزا جمالی به خوبی از شباهت خانوادگی میان کلمات به لحاظ معنایی و لحاظ ظاهری سود می‌جوید مانند نمونه زیر:

«ازین به بعد سه چاهار بار در روز سر بکشید

دوغ را در هر دروغ

گریه را پهن کنید وسط سرتان سرریز

سر بزنید به سرفه‌های نیامده!

من چرا فکر می‌کنم این خودکارهاِی آبی آبزیند

از پله‌ها که سرازیر می‌شوم

دستهایم را لنگه به لنگه می‌پوشم

و دسته کلید آبزی می‌شود.»

لسینگ می‌گوید که شعر و نقاشی هردو سازندهٔ توهم حضور چیزهای غائب‌اند هر دو آفرینندهٔ زیبایی هستند اما نقاشی در لحظه درک می‌شود و شعر در طول زمان. نقاشی ایستاست و شعر پویا و وابسته به حرکت. شعر را باید از راه حرکت شناخت. در شعر زیر حرکت وجود دارد و شاعر با بیانی استعاری وتصویری مفهوم مورد نظرش را می‌سازد.

«بهتنگیآویخته می‌مانم

آبازسر مجارینمی‌شود

طبیعی ستکمکمکرختشوم

گوشماهیِکلهشق

اینآسمانِلافمثللنگریسنگینافتادهرویپاهام

اینآسمانگیج!

ماهراجرمگیریکرده‌اند

سایه ایستکهدنبالممی‌آید

وتوپا برهنهتویخوابمدویده‌ای

خب

کیفمی‌کنی؟

یکرگمازینزمینجدانیستکهلکبزنم!

بهتنگیآویختهمی‌مانم

دلخوشآسمانیکهروزینهنگیبزرگبلعیدش

ووقتیکهدیگرخیلیدیرشدهبودتودرخلیجبرایمدستتکاندادی

بهتنگیآویختهمی‌مانم

وسادهاست:

منباختم (شعر " بهتنگیآویختهمی‌مانم"صفحه 117)»:

از منظر نشانه شناسی و تئوری ادبی هم بسیاری از شعرهای او را می‌توان روایت دانست چون آثار او فرم روایت و حضور راوی وجود دارد و حتی جاهایی از خود متن می‌توان تمایل شاعر به روایت کردن را به وضوح دید مانند نمونه زیر

«خون را به رگهایت تزریق کردم تهران

(با هندهٔ جگر خوار نسبتی دارد این زن

به انتقام خو ِن شما آمده است)

.. راوی‌ای که پیش از این خودکشی کرده بود، این شعر را می‌نویسد و در می‌رود... ِ

سرنخ ما را باد برد

ادامه‌اش معلوم نیست

روی جاپاهایش برف بارید

دیگربه ندرت پیدایش می‌کنند

او کاغذهایش را فراموش کرده و سخت در گیر است - به خدا قسم فکرم کار نمی‌کرد

دلم برای آن راوی تنگ شد که مرگ مرا می‌نوشت.»(شعر برداشت دوم صفحه 73)

هایدگر معنا را را رسیدن به جایی دانسته که از پیش وجود دارد، جایی که نمی‌تواند یکسر دستاورد ساختن معنا باشد» از منظری متداول در نشانه‌شناسی و تئوری ادبی، روایت یک داستان یا بخشی از یک داستان است. ممکن است به زبان آورده، نوشته یا تصور شود و یک یا چند زاویه‌دید را برای برخی نقش‌ها و ناظرها یا همهٔ آنان ارائه دهد.

«کنار عقربه‌ها

ها

ها

به لحظه‌ای ته آن عکسم و سنجاق می‌شود

یا در ته آینه‌ای وارونه التماسم کنی

به خدا به ساعتی لم داده‌ام

که قایقی می‌بردم به ریشه‌اش یا

... در لحظه‌ای که می‌مرد

آخرین سطرها بوی ماهی کهنه می‌دهد (بخشی از شعر "کوتاه‌تر"صفحه 19)

در واقع هر متن کنشی روایی است گونه‌ای بیان زبان شناسیک واقعیت وبنابراین ساحتی داستان گونه دارند. مجموعه‌ای از تمایلات و خواسته‌ها که می‌توان در متن به شکل‌های استعاری یا نمادین جلوه‌گر شود. چیدمان سطرها و اتفاق‌ها به‌گونه‌ای است در روایتی حقیقی به چشم می‌خورد

فضاسازی آگاهانه شاعر است که این چیدمان روایی را به

شکلی سورئال سوق می‌دهد. تخیلی است که با برهم زدن ظرافت‌های بصری و خلق ایماژهای عینی روایت می‌نماید. او مجموعه‌ای از اشیا، موقعیت‌ها برای ایجاد فضایی سورئال تصویر می‌نماید.

من جابجا شده‌ام

در ته دره

شبیه سوسکی به پشت دست ُو پا می‌زنم

در آب شبیه مارمولکی دراز

تمام می‌شوم در نُک بینی‌ات

در عطسه‌ای که نمی‌آمد

از حاال که پشت و رو شوم

زبان درازی می‌کنی تفم می‌کنی هی

اگر ادامه دهم آنقدر عاشق نمی‌شوم که اضلاعم پاره خواهد شد!

خط‌کشی‌ات هم که می‌کنم

هشت پرنده که شکل هفت بودند و احتمالاً کبوتر بودند (شعر احتمالاً کبوتر بودند صفحه 24)

به‌طورکلی در مجموعه شعر " بزرگراه مسدوداست " پارامترهای پسامدرنیستی به وفور ده می‌شود: مرکز زدائی، در هم شکستن تقابل‌های دو گونه، سیلان معنا و چند معنایی از خصیصه‌های مهم شعر این شاعر است.

منابع:1-رزاجمالی، بزگراه مسدود است انتشارات بوتیمار مشهد 1392


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692