خونِ نیما در رگِ رباعی
مجموعه شعر "به این زودیها" (رباعی و دوبیتی) اثر شرف الدین امیرپور، نشر نیلوفران، چاپ اول 95
شرفالدین امین پور متولد 1359 است و از قضا شمارهٔ شناسنا مه اش نیز 598 است و قطعنامه آتش بس را به ذهن متبادر میکند او اهل جنوب است، خوزستان، گتوند. بی شک با دیدن شمارهٔ شناسنامهاش هم شده، جنگ به ذهنش متبادر شده و احتمالاً خاطرات بدی هم از جنگ دارد که مینویسد:
او از دل شعلههای رنج آمده است
با آیینههای نکته سنج آمده است
در جبهه
به جا گذاشت پاهایش را
مردی که
ز کربلای پنج آمده است ص 17
قالب رباعی در ادبیات کلاسیک ما همیشه محل اندیشه و فلسفه بوده و خیام را به عنوان سرآمد شاعرانی که در این قالب کار کردهاند میتوان مثال زد. قالب رباعی و دوبیتی شاید به دلیل آن که از کوتاهترین قالبهای شعری هستند، توسط اکثر شاعران حداقل کلاسیک سرای ادبیات ما مورد امتحان قرار گرفته است و در اکثر دیوانها در کنار دیگر قالبها این دو قالب نیز مشاهده میشوند. اما جز عدهٔ معدودی از شاعران، کسی این قالب را جدی نگرفته است. رباعی را میتوان یکی از ساختمند ترین قالبهای شعر فارسی به حساب آورد. اگر چه مسئلهای به نام ساخت در شعر، در قدیم آن گونه که امروزه مطرح است، مطرح نبوده است. این قالب به همراه دوبیتی بعد از سالها بعد از انقلاب 57 توسط شاعران حوزهٔ هنری (قیصر امین پور، حسن حسینی...) به نوعی دوباره زنده شد و بعدتر به عنوان یک قالب مستقل مورد استقبال شاعران زیادی قرار گرفت. اما نگاه به رباعی و دوبیتی کاملاً عوض شد و به دلیل سادگی در سرودن و موجز بودن به یکی از شعاریترین و دم دستیترین قالبها تبدیل شد.
از طرف دیگر میتوان گفت رباعی و دوبیتی ناب در عین سادگی میتوانند از مشکلترین قالبها هم باشند. یکی از دلایل این سختی، کوتاهی آن میباشد و شاعر میبایست با کمترین واژه مضمون را بیان کند. و درست در همین نقطه
است که شاعران جدی و غیر جدی این قالبها از هم جدا میشوند. امروزه انگشت شمارند شاعرانی که مجموعه مستقل و موفقی در این قالبها داشته باشند، اگر چه میتوان به راحتی گفت تقریباً تمام شاعران به گونهای تفننی این قالبها را مورد آزمایش و امتحان قرار دادهاند. عدهای هنوز بر این عقیدهاند که سرمشق رباعی گفتن میبایست خیام باشد و مضمون و محتوای رباعی نیز جز کلام حکمت و فلسفه نمیتواند باشد. این نگاه نگاهی کاملاً کلاسیک به شعر است که در دیگر قالبهای کلاسیک شعری نیز دیده میشود. مثلن غزل نمیتواند مضمونهای اجتماعی را در بر بگیرد. از طرفی عدهای دیگر با بهره گیری از پیشنهادهای نیما به شعر امروز خود را به چار چوبهای از پیش تعیین شده محدود نکرده و پای مضمونهای دیگر غیر از مضمونهای مشخص در چار چوب قالبها را به شعر کشاندهاند. البته ناگفته نماند که شاید یکی از دلایل دم دستی شدن قالبی مثل رباعی و به تولید انبوه رسیدن این گونه شعر با کیفیتی نازل نیز همین باشد. اما همیشه تفاوت شاعران جدی و غیر جدی را گذر زمان مشخص کرده است. از دیگر مسایلی که در مورد قالب رباعی باید به آن اشاره شود شیوهٔ سرایش آن است. سنتیترین شیوه معمولاً بر اساس ضربهٔ نهایی در مصرع چهارم است. به این صورت که ابتدا مصرع چهارم که مهمترین حرف را در بر میگیرد سروده میشود وبعد سه مصرع دیگر، اما این شیوه باعث میشود سه مصرع تحت شعاع یک مصرع قرار گیرند و به نوعی میتوان گفت قربانی شوند. این مسئله میتواند ساخت کلی شعر را نیز دچار خلل و آسیب جدی کند. اما شیوهٔ دیگر و مدرنتر سرایش رباعی به این گونه است که هر چهار مصرع برای شاعر از اهمیت یکسانی بر خوردار میباشند و شاعر دنبال گفتن جملهٔ قصار نیست بلکه به رباعی به عنوان یک ساخت کلی نگاه میکند و با نگاهی تقریبن میشود گفت هایکو گونه همچون دوربینی مجهز و حرفهای به ثبت تصاویری ناب از صحنههایی ناب میپردازد. در این نگاه شاعر درگیری بیشتری با محیط و اشیا دارد و جایی برای کلی گویی نیست.
در مجموعه "به این زودیها" اثر شرف الدین امیرپور، مخاطب با مکثی لازم روی شعرها هر دو شیوهٔ سرایش را مشاهده خواهد کرد. به اعتقاد من اما موفقیت امیرپور در این مجموعه جایی رخ میدهد که به شیوهٔ دوم عمل میکند. به این نمونه دقت کنید:
با هر وزش سرد به خود میپیچم
برگم
شدهام زرد
به خود میپیچم
در زایش بی نهایت ثانیهها
من ساعتم
از درد به خود میپیچم. ص 7
***
انگار که زیپ ساک را میبستند
زخمِ تن چاک چاک را
میبستند
خواندند به روی گور ما فاتحهای
وقتی
که دهان خاک را میبستند. ص 15
***
بر میز نشست
استکانی تشنه
حس کرد که هست
استکانی تشنه
از تشنگیاش کسی خبر دار نشد
افتاد و شکست
استکانی تشنه ص 34
***
بیهوش و حواس
در اتاقی خلوت
افتاده قِناس
در اتاقی خلوت
شد ساعت رفتنش به جایی که شلوغ
تعویض لباس
در اتاقی خلوت ص 39
در شعر امروز دوران کلی گویی و کلی بافی به سر آمده است. شاعر امروز زاویه دیدش را تغییر داده و به جای نگریستن وَهم گونه به اشیا، در اشیا رسوخ میکند و آنها را تا حد امکان میشکند و با نگاهی ریز بینانه به اطراف خود، کوچکترین حرکت اشیا را هم از نظر دور نمیدارد.
روییده زِ شاخهها
دو پایِ گنجشک
در لانه شکفت جوجههای گنجشک
صبح آمده است و خندهای نورانی
فریادِ درخت
با صدای گنجشگ. ص 35
***
پیراهن خاک را زده چاک
درخت
بیرون زده از خاک
-چه چالاک-
درخت
تصویر قشنگی ست که ثابت مانده
فوارهٔ دانه از دلِ خاک...
-درخت- ص 20
***
رویِ لبِ گل
خندهٔ شیکی در باد
از شاخه پرید
جیک جیکی در باد
میخواند و میرقصد و
بی خود از خود
دیوانه شده
پلاستیکی در باد ص 33
بی آن که شاعر مدعی شده باشد یا مانیفستی صادر کرده باشد، در شعرهای بالا نمونههای موفقی از شعر کوتاه را در قدیمیترین قالب شعر فارسی ارائه داده است. اگر خوب دقت کنیم میبینیم که در نمونههای بالا که در این مجموعه کم هم نیستند، نوعی نگاه هایکو مانند وجود دارد. یعنی کل شعر در یک ساخت منسجم تصویری ناب را به مخاطب ارائه میکند. حتا تقطیع نیمایی بعضی از شعرهای این مجموعه که اگرچه میتوان گفت چیز بی سابقهای نیست، اما کم سابقه است، حکایت از نگاه جدید امیرپور به قالبهای کلاسیکی چون رباعی و دوبیتی ست که تنها در صورت و رو ساخت شعر اتفاق نیفتاده و ریشه در تغییر نگاه و زاویهٔ دید او دارد.
در بخش دوم کتاب 33 دوبیتی آمده است که به نظر میرسد اگر شاعر با گزینش سخت گیرانه تری عمل میکرد به راحتی میتوانستند از لحاظ فخامت، نگاه تازه و شیوهٔ سرایش مدرن با بخش اول کتاب برابری کنند و به یک دستی و انسجام
کتاب کمک بیشتری کنند. اما به جرأت میتوان گفت بیش از پنجاه درصد از این دوبیتیها نیز نگاهی کاملن نو به قالب دوبیتی ست و حرفهای جدیدی را به مخاطب ارائه میکنند.
قدیمی بود
پیراهنی زرد
نمیچرخید دیگر بالش از درد
خودش را از سؤال سقف آویخت
همین دیروز
پنکه خودکشی کرد. ص 58
***
به روی لب چنان لبخند
گنجشک
نشسته روی شاخه چند گنجشک
تو گویی کاشفِ کشفی جدیدند
دو کودک یک صدا گفتند:
گنجشک!! ص 60
***
عبور لحظهها سرعت گرفته
وجودم را غم و وحشت گرفته
فرار از دستِ وقت
امکان ندارد
مُچِ دست مرا ساعت گرفته ص 60
در کل میتوان گفت مجموعههایی چون " به این زودیها" تنها از دو مشکل اساسی رنج میبرند، اول این که شاعر آنچنان شناخته شده نیست و به دلیل شهرستانی بودنش تریبونی در اختیار ندارد تا شعرش دهان به دهان و دست به دست بچرخد و حقانیتش را اثبات کند. و دوم این که چاپ و پخش مریض احوال و نابه سامان این روزهای شعر مستقل ما چون خیلی از مجموعههای دیگر گریبانگیر این مجموعه هم شده و عدم تبلیغ و پخش صحیح آن متاسفانه حقانیت این مجموعه را برای اهلش آن گونه که باید و شاید اثبات نخواهد کرد.
با این همه من شک ندارم اگر روزی داوری منصفانهای انجام شود، این مجموعه چند سر و گردن بالاتر از مجموعههایی توخالی در این قالبها که به واسطهٔ زد و بندهای غیر شعری، سالانه به چاپ چندم میرسند، خواهد ایستاد.
"کاشکی کاشکی
داوری داوری داوری
در کار درکار درکار درکار... " (در آستانه، شاملو).■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک