سویههای روایی واژه، بازخوانی شعر: 16، برگرفته از مجموعه شعر" مرگ در 31 سالگی این پیراهن"، سرودهٔ محمودحسینی / نشر بوتیمار / 1394
به شکلهای مختلفی
روی این پاها شکلک در آوردهام
در جیب کتم اما هر شب افشا میشوم
برای مبادایی که باد گاهی ممکن است به موهایم بوزد از سمت
خودم
سخت نگیر
همه چیز عادیاش خوب است
من با خودم کنار میآیم
و تو چقدر فرو رفتهای در این بافتنی ساده
گاه از کوتاه دستانم خجالت میکشم
از جنونی که مرا از تو دور میکند به واژه
حالا زمستان نود است
به بخاری بسپار هوای خانه را گرم داشته باشد
من هم قول میدهم عادت کنم به خالی این لیوان
و زخمهایی که هر روز با هم بزرگ میشویم.
...
شعر با بیانی واضح و شفاف به وضعیت بحرانزده و شقه شدهٔ آدمی در جهان معاصر میپردازد. موقعیتی که هر بار در فضاهای وهمی و متناقض رخدادها ذوب میشود، تا وقایع دیگری از درون آن به جهان پیرامون پرتاب شود و مخاطب از طریق این همانی با عناصر و مناسبات درون متنی، بازیهای متناقض این جهانی را دریابد. فضایی پرتنش که در گسترهٔ نوشتار مدام تکثیر میشود تا پس از تلفیق و هماهنگی عینیت و ذهنیت و یکسویی با ادراک حسی- عاطفی مخاطب، او را هم جزیی از وضعیت جهانشمول متن به شمار آورد. شعر اما از همان نخستین اپیزود مخاطب را با جهاننگریهای شاعرانه رو در رو میکند. جهاننگریهایی که در سایهٔ آن وضعیت تراژیک بشر معاصر را در وجههای محسوس، سامان داده، احساسات عاطفیِ انسانی را در چرخهٔ مدور مفاهیم متنی به تصویر میگیرد. به عبارت دیگر واژهها در محور همنشینی با تلفیق شدن در سرشت روایی شعر، زنجیرهای از مفاهیم را به
گونهای در متن میپرورند که هربار با ایجاد چالش در ذهن مخاطب او را به وادی معناهایی میکشانند که در ساختار نحوی شعر فضایی گسترده را به خود اختصاص دادهاند و مفاهیم عاطفی مونولوگها را از طریق کاربرد ضمایر شخصی، قیدهای زمانی و مکانی در سطرها میپراکنند. اگر چه به نظر میرسد شاعر – راوی به قصد ارتباطی فراگیر با مخاطب مکالمهای جدی را در متن آغاز کرده است. مکالمهای که در آن کلمات با هماهنگ شدن با ابژههای متنی خواستار آنند تا مفاهیم متوسعتری را به ذهن مخاطب متبادرکنند. با این حال مخاطب با هر بار خوانش این شعر قرائتی متعارف را از ساحت معنایی نوشتار اخذ مینماید. از دیگر سو زبان این شعر نیز زبانی صمیمانه و به دور از تعقید و پیچیدگی است. گویی شاعر – راوی با تأکید بر زبان گفتار و بهرهگرفتن از انرژی زبان معیار اما به دور از اجراهای زبانی و تأخیر و تعلیقهای ناگهانی، ضمن خنثی کردن گسستهای معنایی در محور عمودی شعر، خواستار آن است تا مخاطب هر چه صریحتر در جریان روایت منتشر شده در متن قرار گیرد. اگرچه گزارههای سلبی گاه با آشناییزدایی از وجوه شعری، برشهای روایی خود را به سمت اجراهای کمرنگ زبانی، سوق میدهند تا با اختلال در برداشت متعارف مخاطب از محتوای مضامین، نقشی ویژه در به تعویق انداختن معناهای متنی بیابند. اما همچنان توجه شاعر به برجستهنمایی روایت از طریق توجه به زبان معیار، و همنشینی مفردات و ترکیبات در جهت بازنمایی رخدادهاست که نقشی اساسی را در گسترش دایرهٔ معنایی شعر به عهده دارند.
به شکلهای مختلفی
روی این پاها شکلک در آوردهام
در جیب کتم اما هر شب افشا میشوم
شعر اما از همان نخستین مونولوگ تصویری گویا از رفتارهای آدمی را در مواجهه با رویدادهای متناقضنمای جهان پیرامون به نمود گرفته است، و پس از آن در محور عمودی متن، زنجیروار ساختمانی یکپارچه را از تصاویر متناسب و هماهنگ با مفاهیمِ محوری شعر دنبال میکند، شمایلی کلی از وضعیت شیزوفرن و روانپریش وقایع که در قالب دلالتهای مستقیم و یا ضمنی نوشتار شکل گرفتهاند. فضایی سراسر تراژیک که با همسوئی زندگی با شکلک در آوردن، تضادی گروتسکواره مییابد تا وضعیت متناقضنمای رخدادها در گسترهٔ نوشتار بازسازی شوند. تا آن جا که گویی شاعر – انسان در مواجهه با جهان هستی، زندگی نکرده، بلکه ادای زندگی کردن را در آورده است. در سطر سوم اما مفاهیم با زمینهٔ عاطفی شعر ارتباطی پیوسته و زنجیرواره مییابند، چرا که شاعر هر شب با تمام وجود چهرهٔ پر از تضاد رخدادهای زندگی را لمس میکند. درک تصاویر شعر اما به دور از دقت در تجارب زیستی شاعرانه ممکن نیست، به بیان دیگر هر تصویر با وضوحی روشن و شفاف به بازتاب رویدادهایی میپردازد که آدمی بارها در تجارب زیستیاش در جهان پیرامون با آن رو در رو شده است. تصاویری که موافق و هماهنگ با فضای عاطفی شعر، در نمای واضحی از یأس و افسردگی بر لبهٔ رویدادها راه میروند تا به نمود شرایط زیستی مردمانی بپردازند که در جهانی مملو از تضاد و تناقض درگیر زندگی روزمرهاند. گویی هر سطر در این شعر نمای مصور اندوهی است که در زمینهٔ عاطفی سطرها موج میزند و اگر به مثابه موتیف محوری، به کانون اصلی معنایی شعر بدل شده، تا رنجی ازلی- ابدی را در مونولوگهای متنی پوشش دهد و وضعیت سرگیجهآوری را به نمایش بگیرد که بشر معاصر با آن روبروست. رویدادهایی که انگیزهٔ پدید آمدن حوادث ذهنی – عینی ناشی از عواطف و اندیشههای شاعرانه را در متن طراحی نموده، سبب شدهاند تا حوادث ذهنی با همراهی اجزاء و عناصر همگون متنی، به انعکاس وضعیت آدمی در جهان پیرامون بدل شوند.
برای مبادایی که باد گاهی ممکن است به موهایم بوزد از سمت خودم از سوی دیگر هرگزاره بازنمای فضاهای مغشوشی است که در چشماندازی اجتماعی، مبین مصائب انسانها در جهان معاصراند. همسوئی دالها، مدلولها و موضوع نوشتار اما با افزایش ظرفیت روایی شعر، در هر مونولوگ نگرش مخاطب را نسبت به رخدادهای جهان پیرامون به چالش میگیرد. به بیان دیگر شاعر میکوشد با زاویهٔ دیدی جامعهنگار، تجارب عینی و ذهنی خود را در فضای اپیزودیک نوشتار سامان داده، با انتقال حالات روحی و تجارب شخصی خود از طریق تصاویر به کارگرفته، مونولوگهای شعر را جو عاطفی بیشتری ببخشد. وضعیتی که نه تنها در تارو پود مفاهیم این شعر که در تمامی مجموعه شعر" مرگ در 31 سالگی این پیراهن" موج میزند.
سخت نگیر
همه چیز عادیاش خوب است
من با خودم کنار میآیم
و تو چقدر فرو رفتهای در این بافتنی ساده
با این حال شاعر مدام به خودش نهیب میزند تا با کنار آمدن با وضعیت متناقضنمای جهان پیرامون، فشارهای روحی – عاطفی رخدادها را از خود دور نماید. اگرچه در کمال ناباوری شاهد است که آدمی هر بار در برخورد با تنشهای متناقض و تجارب غمناک و ملال آور مصائب زندگی در جهان مدرن، چگونه با فرو رفتن یا کز کردن در ژاکت بافتنی خود، درد ورنجها را درون خود میریزد. رخدادهایی که انگیزههای پدید آمدن حوادث ذهنی منبعث از عواطف و اندیشههای شاعرانه را در سطر سطر شعر رقم زده، با تلفیق شدن به حوادث عینی، اجزاء و عناصر همگون متنی را به نمایشی شیزوفرن از وضعیت بشر معاصر در جهان پیرامون بدل مینمایند.
گاه از کوتاه دستانم خجالت میکشم
از جنونی که مرا از تو دور میکند به واژه
هنجارگزیزیهای نحوی و تغییر در ارکان و اجزاء جملات یکی دیگر از تمهیداتی است که شاعر با بهرهگرفتن از آنها، توجه مخاطب را از دلالتهای حقیقی به سمت دلالتهای مجازی جلب میکند. اگرچه شگردهای زبانی گاه در لایههای سطحی زبان گسترش مییابند اما توان حرکت به سمت لایههای عمیق و بنیادین نوشتار را پیدا نمیکنند و قادر نیستند در روند خوانش متعارف نوشتار اختلالی اساسی را بوجود آورند. با این حال حسینی کوشیده است تا در هر نما، ضمن به چالش کشیدن ذهنیت مخاطب، جهتدهی دقت و تأمل او را در خوانش شعر نیز در دست بگیرد. از سوی دیگر هماهنگی عناصرتصویرساز، فضاسازی و صحنههای روایت با مضمون منتشر شده در سطرها یکی دیگر از کارکردهایی است که حسینی از آنها در جهت ارتباط عاطفی مخاطب با مفاهیم شعر بهره برده است. به بیان دیگر هر مونولوگ در این شعر در ارتباطی معنوی با کلیت تصاویر، جهشهای خیال را در جهت عواطف شاعرانه به حرکت در آوردهاند، تا به بازآفرینی تجارب زیستی شاعر پرداخته، مفهوم کلی شعر را به ذهن متبادر نمایند. اتفاقی که به آسانی میتوان با دقت در پیوستگی پارههای شعر و ارتباط ظاهری آنها با یکدیگر دریافت.
حالا زمستان نود است
به بخاری بسپار هوای خانه را گرم داشته باشد
من هم قول میدهم عادت کنم به خالی این لیوان و زخمهایی که هر روز با هم بزرگ میشویم. حرکت تخیل اما در این شعر که سطرهای آن هماهنگ با محور همنشینی واژهها، ساختمانی یکدست را ارائه میدهند، حرکتی متناسب با محتواست. چنان که شاعر – راوی میخواهد با بهرهگرفتن از صنعت تشخیص، متناسب با فضای روحی – عاطفی مونولوگها، بیشترین بهره را بگیرد. بخاری به مثابه شیئی محسوس با گرفتن خصوصیات و صفات انسانی، همچون موجودی زنده میبایست به او یادآوری کنند تا کار گرم کردن خانه را به عهده بگیرد. گرم کردن هوای خانه، کاری که دیگر از دست آدمی در این جهان متناقض که عواطف انسانیاش را از او گرفتهاند، ساخته نیست. فضایی سورئالیستی که با پراکنش رابطهای منطقی میان سطرها با یکدیگر، عینیتی عاطفی را در
نوشتار به وجود میآورد. حسینی اما گاه بیانی طنزآلود را محملی برای نمود موقعیت آدمی در مواجهه با رخدادهای جهان پیرامون قرار میدهد. گویی شاعر با عادت کردن به خالی لیوان، یا در معنای عام آن پذیرفتن مصائب و رنجهای این جهانی و کنار آمدن با آنها، مفهومی انتزاعی را چنان به احساسات و عواطف مخاطب پیوند میدهد که گویی در چشماندازی از رخدادهای این جهانی او را برای تماشا دعوت کرده است. زخم نیز یکی دیگر از مفاهیمی است که در هیئتی انسانی با گره خوردن به تخیل شاعرانه، متناسب با فضای شعر نقشی جاندارپندارنه و انسانی میگیرد تا به گفتهٔ شاعر با او بزرگ شود. و بدین ترتیب روایت منتشر شده در شعر با بهرهگرفتن از ظرفیتهای زبانی، و کارکرد واژگان، رویکرد جهانشمول نوشتار را در فضایی ذهنی- عینی سامان بخشیده، کوشیده است تا با گریز از روایت خطی سویههای معنایی مونولوگها را موضوعیت تازه دهد. اگرچه گاه مخاطب هنگام خوانش مونولوگها، این احتمال که شعر معنایی حتمی و بستهبندی شده را در اجراهای روایی سطرها میپرورد، نمیتواند ندیده بگیرد.
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک