بیائیم نهاد آموزش و پرورش را در سراسر جهان منحل کنیم.
"فیلم کاپیتان فوق العاده بر انگیزاننده آرزوی افلاطون در عصر مدرن اما اینبار در کانون خانواده هستی است"
فیلم با ظاهری وحشیانه شروع میشود مانند سری فیلمهای وحشتناک، خانوادههایی که با رویکردی غیر متمدنانه در دل جنگل زندگی کرده و رهگذران را به طرز فجیهی میکشند. اما در ادامه با آزمایش بزرگ شدن یک نوجوان رو به رو میشویم. سراسر این فیلم آموزش و نحوه برخورد با مسئله بسیار بزرگ و مهم نگهداری و بزرگ کردن فرزندان میباشد. هنوز در اینکه انسان چه موقع دوران نوجوانی خارج شده و وارد مسیری جوانی میشود از مسائل مبهم در عالم روانشناسی است.
اما در فرهنگهای مختلف مانند قبایل سرخ پوستی قبل از آنکه توسط تمدن بیگانه و وحشی غرب نابود شوند این روند براحتی قابل تشخیص بوده است. فرزند پسر باید بوفالوی شکار کند و جگر آن را خام خورده و گوشت آن را به قبیله انتقال دهد. فیلم با اعلام اینکه (پسر بچه مرد و یک مرد جای آن را گرفت) شروع میشود و این شروع بلوغ نه تنها در (بوداون) بلکه با مرگ مادر در کل خانواده نمود پیدا میکند. بحث فقط فرهنگ سرخ پوستی و روش بزرگ شدن توسط آن فرهنگ نیست بلکه بزرگ شدن با تمامی فرهنگهای اصیل و مفید است. فرزندان در اولین اجتماع خود یعنی خانواده آداب و رسوم و نقش پذیری مخصوص به یک قوم و نژاد را فرا میگیرند که این خود سرچشمه بسیاری از جنگهای خونین در سراسر تاریخ بود چرا که قومداری همراه با تعصبات همواره در اجتماع آدمی وجود داشته است. اما در عصر مدرن و رسانه قدرتمند و تبدیل شدن جهان به اجتماعی قابل دسترس به تمامی فرهنگها، نهادها و قوانین اجتماعی حالتی همگانی پیدا کرده است. بزرگ شدن این کودکان در فرهنگهایی همچون سرخ پوستی و یا بودائی و غیره ...در واقع مهمترین مسئله در بحث از بین رفتن هر چه بیشتر این قومداری و البته پیامدهای بعدی آن همچون نژاد پرستی است. همچنین از آنجا که هر فرهنگ اصیل و معتبری راهکاری برای رستگاری انسان دارد با بزرگ شدن در قالب همه آنها میتوان از هرکدام آداب و معرفتی کسب کرد. اما وقتی به سیستم آموزش و پرورش حاکمیت اکثر کشورهای جهان نگاه میکنیم اغلب هر ملتی به کودکان خود در فضای رسمی آموزشی و در اوج اجتماعی شدن آنها فرهنگهای غیر از خود را پست و غیر انسانی جلوه میدهند و این روند حتی در مدارس عالی و دانشگاههای معتبر جهان نیز وجود دارد. درواقع علت این امر را میتوان چنین توجیه کرد که نهاد آموزشی و رسوم اخلاقی کاملاً در قالب سیاست اداره میشوند و سیاست هیچ وقت راهی برای رستگاری افراد اجتماع ارائه نمیدهد، سیاست صرفاً علم اداره کردن اجتماع است. ساخت فیلم (کاپیتان فوق العاده) در واقع این امر را ثابت میکند که حتی غرب نیز با تمامی روشهای نو و ابزار قدرتمند آموزشی هنوز راهکار مناسبی برای تربیت و آموزش ندارد. اما در مورد مدرسه بن (پدر خانواده) میتوان گفت این یک کانون فلسفی است و برانگیزاننده آکادموس افلاطون در یونان باستان است. آموزش کودکان که شامل مطالعهٔ ادبیات، ریاضیات، علوم وتاریخ میشود و حتی فعالیتهای سخت و طاقت فرسا هم در بر میگیرد در واقع همان آموزشهایی افلاطون در آکادموس است. برخی عقیدهها در نقد نظام فلسفی و رابطه آن با نهادها اجتماعی غیر قابل تحمل است در واقع این عقاید حاکی از آن است نظام فلسفی همیشه در عالم تئوری و فارغ از هرگونه عملگرائی است. وقتی به تاریخ نگاه میکنیم میبینیم افرادی همچون ارسطوی شگفت انگیز در دل همین کانون فلسفی مانند آکادموس بیرون آمده و نظریاتش همواره سرچشمه علوم مختلف تا به امروز بوده است. اما همیشه این نظام فلسفی و استفاده از آن در تاریخ بدرستی و از لحاظ انسانی مورد استفاده قرار نگرفته، چرا که دوره قرون وسطا و دوره سیاهی که بمدت هزار سال تمامی جنبههای زندگی انسانی به نابودی کشاند، طبق نظام فلسفی افلاطون و در قالب جمهوری او البته با تغییراتی بانجام رسیده است. چرا که در جمهوری افلاطون حکومت واقعی توسط فلاسفه فارغ از هرگونه روابط خونی اداره میشود اما در به اجرا درآمدن این جمهوری توسط قدرتمندان کاملاً بر مبنای روابط خونی است (مانند رئیس جمهورهای آمریکا که روابط عمو زادگی با یکدیگر دارند)
اما نگرش بن در به اجرا در آمدن این کانون فلسفی کاملاً نو و منحصر به فرد است. فضای تربیتی کودکانش را بین دنیای مدرن و زندگی اصیل بعضاً ابتدایی انسانی نگه داشته و از مدرنیته و ابزارش برای ساخت وسائل ضروری استفاده میکند و نمیگذارد جامعه کوچکش اسیر تکنولوژی گردد. در جمهوری افلاطون به مرحلهای که دانش آموزان فلسفه مدتی را نیز در دل اجتماعی انسانی زندگی میکنند، اشاره میشود. و مرگ همسر بن در واقع شروع این مسئله و مقایسه این روش با روش معمول در خانوادهها به اثبات رساندن نظریه (Matt Ross) نویسنده و کارگردان فیلم است. معمولاً عمل اجتماعی شدن فرزندان از طریق مدرسه انجام میشود و فرد به مرور نیازهایی پیدا میکند که دیگر خانواده قادر به رفع آنها نیست و فرد برای بر طرف کردن آنان وارد اجتماع خود میشود. پایگاه اجتماعی خود را انتخاب و نقشهای محول شده را انجام میدهد. البته با توجه باینکه در عصر مدرن پایگاههای اجتماعی بیشماری با رویکردهای متفاوت وجود دارد فرد در اکثر موارد در فرآیند نقش پذیری دچار بحران، فشار و دلسری از نقش خودمی شود. حرکت فرزندان بن به سمت اجتماع در حالی اجرا میشود که صدای استقلال طلبی برخی از آنان به گوش میرسد و آمادهاند تا عمل انتخاب پایگاه اجتماعی و عمل نقش پذیری را انجام دهند. چراکه ما با خانوادهای که از مریخ آماده و کاملاً تخیلی است رو به رو نیستیم بلکه اتفاقات و روابطی که در آن حاکم است دقیقاً با خانوادههای دیگر برابر است اما طریقه برخورد بن با این مسائل معمول مانند استقلال طلبی و مخالفت فرزندان مهم است. روش تربیتی بن در طول داستان فیلم دچار تغییر و تحول میشود و در نهایت به کمال میرسد. او از تابو شدن مسائل مهم مانند مسائل جنسی و غیره ... جلوگیری میکند. او با گفتمان حقیقت فرزندانش را در مسیر شناخت قرار میدهد آنها را به سمتی هدایت میکند که در موقع رو به رو شدن با مسائل مهم روند شناختی را در پیش گیرند. تابو شدن یک مسئله و پیامدهای مخرب بعد ازآن در اثر عدم شناخت افراد در مورد راههای اجرای رسوم اخلاقی است. سیستم خانواده همیشه به شکل ایجاد محرومیت بوده و فرزندان در ادامه زندگی و با مواجه شدن با این مسائل سردگم وحالتی نابهنجار دارند. این مسائل را میتوان در اندیشههای سیاستهای اجتماعی نیز مشاهد کرد سادهترین مباحث روانشناسی اجتماعی به این اصل اشاره میکند که اگر میخواهید افراد یک اجتماع به سمت مسئله خاصی (مورد نظر سیاست) حرکت کنند کافی است مسئله مورد نظر را از آن اجتماع سلب و در مورد آن از طریق رسانه نفرت پراکنی کنید. در واقع نحوه برخورد و کنترل رسوم اخلاقی در اجتماع توسط سیاست بدین شکل است. در ادامه برخورد فرزندان بن با مسائل معمول و سطحی زندگی اجتماعی باعث میشود آنها تفاوت خود را احساس کنند چرا که آنها جهان را از طریق کتاب به طریق آرمانی آن شناختهاند و وقتی با فرهنگ واقعی مواجه میشوند دچار بحران میشوند و کشش و جذابیت زندگی سطحی آنان را وارد آزمایشات مختلف شخصیتی میکند. در پایان آزمایش نهایی فرا میرسد بن آنها را کامل رها میکند تا بین زندگی سطحی و زندگی بر مبنای تفکر یکی را انتخاب کنند. رفتن (بو) فرزند ارشد در واقع همان روند زندگی دانش آموزان جمهوری افلاطون در زندگی روزمره همراه با سختیهای آن است. همچنین تصمیم بن در خصوص زندگی در اجتماع از نظر روند تربیتی و هم از نظر انتخاب مکان زندگی مثل برخود گذشته او کاملاً میانرو میباشد. او به طور کامل در زندگی شهری نیست بلکه در کنار آن زندگی میکند و مراقب است توسط زندگی شهری و بی هویت تسخیر نشود و تماشای فرزندانش که سر میز غذا در حال مطالعه هستند در واقع نگاه پیروزمندان این شیوه تعلیم و تربیت است. بزرگترین درسی که این فیلم به ما میدهد ایجاد تغییر نه در سطح اجتماعی و بیهوده بلکه در سطح خانواده هستهای امروز است. در کل میتوان کاپیتان فوق العاده را فیلمی مؤثر در روند تعلیم و تربیت و فرار از ساختاری پیچیده و بی هدف سیاسی دانست. روشهای تربیتی که بن بکار میبرد نوع اعلام جنگ علیه عادات و رسوم بی فایدهای است که با آمیختن آنها با ابزار و زندگی مدرن روندی غیر قابل تحمل را ایجاد کرده است. او به ما یاد میدهد که نه تنها اسیر ابزار مهم نشویم بلکه آن را تحت سلطه خود بگیریم برای ساختن زندگی آمیخته با رستگاری از آن استفاده کنیم.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک