«آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن میرسد میبیند هنوز همان دخترک پانزدهساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.» (ص ۲۵و ۲۶)
ناهید طباطبایی، متولد ۱۳۳۷ تهران است. ایشان کودکی و نوجوانی خود را در جنوب ایران گذرانید و دانشآموخته رشته ادبیات دراماتیک و نمایشنامهنویسی است. او که از نوجوانی آغاز به نوشتن کرده، اولین مجموعه داستان خود را در سال ۱۳۷۱بهچاپ رساند و تاکنون کار داستاننویسی و ترجمه از زبانهای فرانسه و انگلیسی را ادامه داده است. او اغلب با نگاهی طنز به زندگی دنیای زنان را بیان میکند. رمان چهلسالگی او توسط مصطفی رستگارپور به یک فیلمنامه سینمائی تبدیل شد و فیلم چهل سالگیتوسط علیرضا رئیسیان ساخته شد.
رمان «چهلسالگی» دغدغههای زنی چهلساله بهنام آلاله را به تصویر میکشد که در مواجه با شرایطی خاص، دچار سردرگمی میشود. چند خط ابتدایی رمان بهخوبی وضعیت آلاله را توصیف میکنند: «شده بود یک انار یک انار خشکیده که پشت یک مشت خرت و پرت گوشهٔ یک انبار زیر شیروانی افتاده بود و اگر کسی برش میداشت و تکانش میداد میتوانست صدای بههم خوردن دانههای خشکش را بشنود. بوی ماندگی را در بینیاش احساس میکرد. بوئی ترش و شیرین که برهوا میماسید آنرا سنگین میکرد و
مانند لایهای از عرق بر پوست او مینشست. دلش میخواست از جایش برخیزد و بگریزد. اما فقط توانست یکی از انگشتهای دست چپش را تکان بدهد و با همان حرکت احساس کرد که یکی از دانههای انار پر از آب شد. ... بیداری خود را بر او تحمیل میکرد. دیگر انار نبود. دختری بود جوان که باید برمیخاست و روزی نو را آغاز میکرد. خندید. شاد بود. شاد از جوانی و شادتر از عاشق بودن.»
چهلسالگی سنی است که بهنظر میرسد کمال فکری و رفتاری انسان در آن رخ میدهد، اما در عین حال نقطهای مرزی در زندگی اغلب آدمهاست. زمانیکه دیگر جوان نیستیم و مسیر باقیمانده راهی بهسوی پیر شدن است. دچار چه باید کردها و درگیر پاسخ به سوالاتی میشویم که تابحال تجربهاش نکردهایم و در عین حال زمان گذار کوتاهی است که برای گذراندن آن، نیاز به تعمق، همدلی و امید است.
آلاله تا چند ماه دیگر پا به چهلسالگی میگذارد و اکنون در کنار همسر بسیار منطقی و مهربانش فرهاد و دختر شاد و سرحالش شقایق زندگی میکند. او مسئول برنامهریزی کنسرت رهبر ارکستری است که قرار است از اروپا به ایران بیاید ولی این فرد کسی نیست بهجز عشق دوران جوانی آلاله. آمدن عشق دوران جوانی بههمراه دلهرهها و ترس و نزدیک شدن دوران پیری آلاله را گیج کرده و فرهاد و شقایق به او کمک میکنند...
«همه ما در جوانی عاشق بودهایم، عشقهایی که یکییکی رفتند و تکهای از دل ما را با خود بردند.» (ص ۲۹)
نوشته: ناهید طباطبایی، ناشر: چشمه، تعداد صفحات: 90، قیمت پشت جلد: 22000 ریال■