داستان بلند «خط تیره» یک رمان اجتماعی – احساسی – انتقادی – حادثهای است. رمانی که اصولاً با قضایا و مسائلی سر و کار دارد که بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و اجتماعی تمرکز دارد. نویسنده سعی میکند احساسات و هیجانات درونی خود را نسبت به حوادث پیرامون، از زبان علی (شخصیت اصلی رمان) نشان بدهد. داستان بلند «خط تیره»، کمابیش بر محور حوادث گسسته و ناپیوسته میگردد و پیرنگ و شخصیتهای داستان تابع حوادث داستان است. داستان «خط تیره» با صحنهای از یک حادثه تصادف پیکان کهنه آغاز میشود که پلیس و مردم اطراف آن جمع شدهاند و بی تفاوت در حال صحبت کردن با گوشی همراهشان هستند و پول به سوی جسد پرتاب میکنند.
گویی مردم تصمیم دارند او را در دریایی از اسکناس غرق کنند! نویسنده از پیرمرد رانندهای مینویسد که از ماشینش پیاده میشود و علت راه بندان را پیدا کند و زیر لب دشنام میدهد و میگوید: «امروز یک نفر از جمعیت دنیا کم میشود» از بی تفاوتی افسر پلیس مینویسد: «سالی بیست و هفت هزار نفر در تصادف کشته می شَن.» چرا از نگاه نویسنده افسر پلیس، پیرمرد راننده و مردم به «مرگ یک انسان» بی تفاوت شدهاند!؟ نویسنده، داستان را با «نقد اجتماعی» آغاز میکند و به یک طرح مسئله اجتماعی با دید انتقادی میپردازد. او نارواییهای اجتماعی را میبیند و به اعتراض بر میخیزد. در مسیر داستان به سیگار، الکل، اعتیاد و خودکشی اشاره میکند و توجه خواننده را به این واقعیتها جلب میکند. علی، شخصیت اصلی داستانِ «خط تیره» در آستانهٔ ورود به چهارمین دههٔ زندگیاش پس از مدتها تنهایی، عاشق دختری به نام یلدا میشود. پس از یک سال و اندی چت کردن و گپ زدن در اینترنت، با او قرار ملاقات میگذارد. علی دوست داشت یلدا را به عنوان یک دوست، برای مدت طولانی نزد خود نگه دارد. به همین خاطر هرگز عجله نکرده بود که او را ببیند! علی به یاد این جمله جیمز جویس در کتاب معروفش «دوبلینیها» افتاد که: «دوستی بین یک مرد و یک زن ممکن نیست، زیرا رابطه جنسی باید در آن دخالت کند؛ و عشق بین یک مرد و مردی دیگر غیر ممکن است، زیرا رابطه جنسی نباید در آن دخالت داشته باشد». علی اهل مطالعه و اشعار خیام است. به نویسندگی علاقه دارد. داستانهای کوتاه و اشعار زیادی نوشته است. خوش نویسی میکند. در اتاقش نقاشی از ادوارد مونچ، نقاش سبک اکسپرسیونیسم (هیجان نمایی) نصب است. نویسنده در رمانش به تابلوی نقاشی اشاره نمیکند اما میتوان حدس زد زیرا نقاشیهای ادوارد مونچ (یا ادوارد مونک) بر محور درد و بیماری و با موضوع یک زن و مرد شکل گرفتهاند. علی آدمی بود که هیچ وقت عشق را قبول نداشت و روی این اسم وابستگی یا دلبستگی میگذاشت، حالا
خودش وارد یک رابطهٔ یک طرفهٔ عجیب شده و البته شکست خورده است! علی نمیداند این حماقت چرا برایش اتفاق افتاد؟ در این مدت به شدت روی یلدا حساس شده بود و دوست داشت هیچ پسر دیگری به غیر از او در زندگی یلدا نباشد. «حس وحشتناکی قلبم را چنگ زد. نمیدانستم باید چه کار کنم؟ متعجب نگاهش میکردم. دوست داشتم زنجیرش کنم یا دست و پایش را ببندم و برای همیشه پیش خودم نگهش دارم» (صفحه 23 کتاب). رضا، تنها دوست عاقل و صمیمی علی است. آنها رابطهٔ پُر فراز و نشیبی با هم داشتند. همیشه رضا برای دیدن او به خانهاش میآمد. رضا معتقد است که زندگی یک جنگ است. بعضی وقتها ما آدمها می دانیم قطعاً بازندهایم، ولی باز هم به جنگ ادامه میدهیم. او سعی میکند دوست و مشاور خوبی برای علی باشد اما انگار در این مسیر بازنده است. نویسنده مینویسد: «کسانی که برای خود قهرمان ساختهاند، تا موقعی که حقیقت را نفهمند آسوده میخوابند اما اگر بفهمند ...» (صفحه 23 کتاب). زبان داستان با آرامش و بر روی یک خط موازی آغاز و بدون اوج و گره آن چنانی به پایان میرسد. داستان روایت زندگی واقعی مردم جامعهٔ امروز ماست که نویسنده سعی کرده است به درستی به آنها بپردازد. داستان با برشهای کوتاه و زیبا به پایان میرسد و در انتهای داستان نویسنده از زبانِ راننده پیرمرد و افسر پلیس هدفش را از نگارش داستان بیان میکند. در کل ویژهترین بهرهای که با مطالعه این کتاب حاصل میشود، لذت صحنهٔ پایانی داستان است که نویسنده از زبان شخصیتهای داستانش خلق میکند. سعید اسدی، نویسندهٔ جوان کشورمان داستان بلند «خط تیره» رادر سال 1394 توسط انتشارات کیان افراز در 68 صفحه منتشر کرد. او در همان سال مجموعه داستانی با نام «شیوَن» توسط نشر ورجاوند به چاپ رساند.
«شیون»، مجموعهای از 9 داستان کوتاه است که حال و هوایی فلسفی، عرفانی و پندآموز دارد و به زبانی ساده و روان بر روی کاغذ آورده شده است. نویسنده در این مجموعه داستان سعی کرده است به حالات و عواطف پیچیدهٔ ذهنی و ویژگیهای درونی انسانها بپردازد. از این رو نویسنده به تشریح علت و معلول و واکنشها میپردازد. جمال میرصادقی در کتاب «شناخت داستان» به بررسی انواع مختلف داستان پرداخته است. او مینویسد: «معمولاً به آثار خلاقهای که در آنها تاکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و تکوین شخصیتها و آدمهاست، قصه می گویند. اما داستان کوتاه، روایت خلاقهای است به نثر که با چند شخصیت سر و کار دارد و از تأثیر واحد مدد میگیرد و بیشتر بر آفرینش حال و هوا تمرکز مییابد تا پیرنگ.» برای جذابیت شدن این گونه قصهها، چه بهتر بود نویسنده با صفحه آرایی مناسب و شاید نوستالژیک و هماهنگ با فضای درونی داستان به بهتر شدنِ کتاب کمک میکرد.■
با سلام دوست عزيز. شما از این پس از طریق این ایمیل از فعالیت های فرهنگی و هنری و جلسات و همایش های کانون فرهنگی چوک مطلع خواهید شد. اين گروه مهمترين خبرهاي ادبي را براي شما ارسال مي كند و فعاليت و تبليغ غير ادبي ندارد و نهايتا در هفته يك ايميل دريافت خواهيد كرد. درضمن شما نيز مي توانيد خبر فعاليت هاي ادبي خود را براي اين كانون به آدرس ارسال فرماييد تا در خبرگزاري كانون فرهنگي چوك منتشر شود. باتشكر از همراهي شما
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک