مقاله «تمثیل در ادبیات نمایشی» نویسنده «حانیه رضوی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

مقاله «تمثیل در ادبیات نمایشی» نویسنده «حانیه رضوی»

«تمثیل» روایتی است که دو معنا دارد؛ معنای لفظی یا ظاهری که خودِ قصه است و معنای استعاری که شامل کردارها، اشخاص و یا حتی موضوع‌هایی که معادلی تک به تک با آن روایت لفظی دارند، می‌شود. تمثیل غالباً دلالت‌های اخلاقی، فلسفی و سیاسی مشخص و متمایزی دارد که در پیکرهٔ نمادهایش جای داده شده است. روایتی که در لایهٔ ظاهری بیان می‌شود، همان معنایی نیست که راوی قصد دارد القاء کند. این معنا در لایهٔ دیگر پنهان است. پس می‌توان لایه دوم را «داستان حقیقی» نامید. ارزش تمثیل و در واقع بنیاد آن نیز در همین لایه قرار دارد.

کشف لایهٔ دوم زیرکی و خبرگی می‌خواهد زیرا لایهٔ ظاهری روایت، همان قدر می‌تواند پنهان‌کنندهٔ معنا باشد که آشکارکنندهٔ آن. در بن هر تمثیلی، تشبیه یا استعاره‏ای وجود دارد و تمثیل برحسب مقتضیات آنها به صورتی یکپارچه پرورانده می‌شود. تمثیل در بلاغت معاصر بیشتر در حوزهٔ ادبیات روایی (داستان، حماسه و نمایشنامه) کاربرد دارد.تمثیل همچنین از ارکان مهم ادبیات است زیرا بستر مناسب برای روایت‌های متفاوت و در کنار هم قراردادن اندیشه‌های متضاد را فراهم می‌آورد. در تمثیل این توانایی نهفته است که می‌تواند موضوع اندیشه‌های دشوار و چند لایه را نازل و همه فهم کند و مفهوم آن را در دسترس عموم قرار دهد. تمثیل در ادبیات نمایشی ایران مورد توجه نویسندگان بزرگی قرار گرفته است. دو نمونه از نمایشنامه‌های تمثیلی ایرانی (نمایشنامه چهارصندوقِ بهرام بیضایی به عنوان نمونهٔ عالی تمثیلی و نمایشنامهٔ شهر قصهٔ بیژن مفید به عنوان نمونه‌ای متوسط) را باهم مقایسه می‌کنیم.

خلاصه نمایشنامه چهارصندوق: چهار رنگ سرخ، زرد، سیاه و سبز که هر یک نمادی از اقشار و گروه‌های مختلف جامعه هستند، تصمیم می‌گیرند برای حفظ امنیت، آرامش و جلوگیری از حملات دشمن مترسکی بسازند. هر چهار رنگ با ساختن مترسک موافقت می‌کنند و هر کدام وسیله‌ای برای ساخت مترسک می‌آورد. بلاخره مترسک تکمیل و آماده می‌شود. آن‌ها فکر می‌کنند که مترسک قرار است از آن‌ها مراقبت کند و تکیه‌گاهشان در برابر مشکلات و سختی‌ها باشد اما نتیجه کاملاً عکس است. مترسکی که هر چهار رنگ

خودشان با دست خودشان ساخته‌اند، علیه رنگ‌ها قیام کرده، به آن‌ها ظلم و ستم می‌کند و از آن‌ها خواسته‌های بی‌جا دارد.

خلاصه نمایشنامه شهر قصه:داستان فیلی است که به عنوان جانوری غریبه وارد شهر قصه می‌شود و توجه همهٔ حیوان‌ها را به خود معطوف می‌کند. روباه، میمون، خر، شتر، بز و سگ با طرح نقشه‌ای، در اندازه و جای خرطوم، عاج و سایر اعضای بدن فیل تغییراتی می‌دهند و سرانجام برای حفظ زیبایی و تعادل، آن‌ها را به تاراج می‌برند. فیل متوجه می‌شود که با خوش باوری، ظاهر و حتی هویت خود را از دست داده است. برای بیان مقایسه این دو اثر، از عنوان دو نمایش‌نامه شروع می‌کنم. نام نمایش‌نامه بیضایی، چهارصندوق است. این نام، خود ابهامی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که این چهار صندوق یعنی چه؟ آیا داستان حول محور این 4 صندوق است؟ اصلاً چرا تعداد صندوق‌ها 4 تا است و ... . شهرقصه نیز نام نمایش‌نامه بیژن مفید است که از نامش پیداست می‌خواهد شهری به‌ظاهر خیالی را پیش‌روی مخاطب به‌نمایش درآورد. این نمایش‌نامه مربوط به یک‌شهر است که نام آن‌را شهر قصه گذاشته‌اند. انگار که این وقایع همه در یک‌شهر خیالی اتفاق می‌افتد ولی منظور از این نامِ به‌ظاهر ساده، شهری خیالی و اوهامی که فقط در داستان‌ها و قصه‌ها وجود دارد نیست. شهرقصه، شهری واقعی است که همهٔ ما در آن زندگی می‌کنیم.

نمایشنامه چهار صندوق 5 شخصیت اصلی دارد که این 5 شخصیت به‌خوبی از پس انتقال بار معنایی نمایش‌نامه برآمده‌اند ولی شهر قصه نسبت به چهار صندوق از تعداد شخصیت‌های بیش‌تری برخوردار است. در یک نمایش‌نامهٔ تمثیلی، نه‌تنها تعداد شخصیت‌های زیاد، حُسن‌کار محسوب نمی‌شود بلکه کار را سخت‌تر نیز می‌کند زیرا نمایش‌نامه‌نویس باید در پس هر شخصیت نماد، تمثیل و حرفی بگنجاند. بیژن مفید نتوانسته به خوبیِ بیضایی از پس نمادین‌کردن شخصیت‌هایش بربیاید، طوری که قصه‌گو همان اول نمایشنامه فقط اسامی و شغل بعضی از شخصیت‌ها را به مهمان شهر (خواننده) می‌گوید و دیگر تا آخر نمایش‌نامه قرار نیست آن شخصیت‌ها را ببینیم و یا حضور خیلی کوتاهی داشته و بدون هیچ منطق و شخصیت‌پردازی درستی زود محو می‌شوند. کاراکترهای شهرقصه به‌صورت رک، صریح و مستقیم حرف خود را می‌زنند. مثلاً شخصیت فیل صراحتاً در جای‌جای نمایش‌نامه ـ مخصوصاً آخر نمایشنامه ـ می‌گوید که:

«من قبل از این‌که وارد این شهر بشم فیل بودم ولی از وقتی پام رو داخل این شهر گذاشتم نه عاج برام موند، نه دندان و نه خرطوم. حتی اسمم ازم گرفتند.»

و یا روباه در شهر قصه ملأ است و به بچه‌ها درس می‌دهد. روباه با وجود روحانی بون، به‌وضوح دست به کارهای خلاف عرف می‌زند و فقط در ظاهر ملأ است ولی در باطن روحش از بقیه شیطانی‌تر است و با وجود داشتن زن و فرزند، خاله سوسکه دلش را برده است. اطرافیان ملأ چندین‌بار صراحتاً اعلام می‌کنند که ملأ برخلاف اسمش آدم ناتویی است و حتی در آخر نمایش‌نامه، هنگامی‌که می‌خواهند مردم شهرقصه را برای فیل توصیف کنند به تمسخر می‌گویند:

«ما تو این شهر قصه یه‌دونه ملأ نداریم.»

در صورتی که تمثیل، در لفافه حرف زدن است، اما دیالوگ‌های نمایشنامه و موضوعش چیز دیگری را نشان می‌دهد. بیژن مفید در نمایش‌نامهٔ شهرقصه روی سه شخصیت محوریش یعنی خاله سوسکه، روباه، فیل و تا حدودی میمون و خرس مانور می‌دهد و تقریباً مابقی شخصیت‌ها را به امان خدا رها کرده می‌کند. مهمان ناخواندهٔ شهر قصه که ظاهراً برای دیدن برادرش به این شهر سفر کرده بود، دندانش می‌شکند و درگیر مصیبت‌هایی در این شهر می‌شود. خاله سوسکه در این نمایش‌نامه با مینی‌ژوپش دل همه را می‌بَرَد و طنازی می‌کند. او تمام شهر قصه را عاشق خود کرده؛ تاجایی که موش از خواب و خوراک افتاده و یک‌دل نه صددل عاشق خاله سوسکه شده است. خاله سوسکه خواستگارهای زیادی دارد؛ از خر، روباه و خرس تا تیمور لنگ و آقا محمدخان قاجار. شخصیت خر در این نمایش‌نامه به خر بودنش شدیداً تعصب دارد و همیشه با افتخار تمام می‌گوید: «من خرم نه کس دیگه ای». خرِ داستان هم خراط است. خرس هم رمال است، فال می‌گیرد و سر کتاب باز می‌کند. میمون، رقاص شهر قصه است. همهٔ شهر را از خنده روده‌بر می‌کند. در واقع مردم نادرست را رسوا می‌کند. در شهر قصه شغل پیدا کردن خیلی سخت است، حتی برای کلفتی هم باید از صد جا دیپلم آورد. دانستن زبان انگلیسی از قوانین اصلی این شهر است. این نشان دهندهٔ تسلط زبان بیگانه بر ایران و مردم ایران است، تا جایی که برای استخدام کلفت از او آزمون زبان انگلیسی می‌گیرند. همچنین این نشان می‌دهد که پیدا کردن کار در ایران (حتی کلفتی) و گزینش افراد برای کارها بسیار سخت است و به جای سؤالات تخصصی و مرتبط با کار و حرفه، سوالاتی بی ربط از آنها پرسیده می‌شود. در آخر نیز همه از گزینش رد می‌شوند و آشنایان کار را به دست می‌گیرند.

اشخاص نمایش‌نامه چهار صندوق هدفشان کاملاً مشخص است و قرار است در قالب یک نمایش شاید به ظاهر ساده، مفاهیم عظیمی که هر کسی با آن در زندگی روزمره مواجه می‌شود را بیان کنند. در نمایش‌نامه چهارصندوق بلاخره یک‌نفر خوب و شخصیت سفید پیدا می‌شود ولی تمام شخصیت‌های نمایش‌نامه شهرقصه شخصیت‌های خاکستری و سیاه هستند. برای مثال نقش ملأ در شهر قصه را با نقش رنگ سبز در چهارصندوق مقایسه کنید. هر دو نماد انسان‌های مذهبی‌نما و ریاکار است ولی نمادپردازی و پردازش شخصیت بیضایی کجا و بیژن مفید کجا. بیژن مفید به طور آشکار به قشر روحانی توهین می‌کند. حتی روحانی این داستان هم خود به قالتاقی، شرارت و بی‌دینی خود آگاه است و گاهی اوقات الفاظ زننده و زشتی از دهانش خارج می‌شود ولی در نمایش‌نامه چهارصندوق توهین به گروه خاصی نشده و دین‌داران ظاهری مد نظر هستند که این موضوع زیرکی بهرام بیضایی را می‌رساند.

مخاطبان چهار صندوق به طور قطع قشر بزرگ‌سال جامعه هستند چون مفاهیم عظیم آن فقط برای قشر بزرگ‌سال قابل هضم است، اما اگر بخواهیم مخاطبان شهر قصه را تعیین کنیم به مشکل بر می‌خوریم. از نام این نمایش‌نامه پیداست که مخاطبان اصلی‌اش خردسالان هستند، هم‌چنین زبان ریتمیک و منظوم آن معمولاً برای نمایش‌نامه‌های خردسال استفاده می‌شود ولی در اصل مخاطبان اصلی آن بزرگ‌سالانند و این نمایش حتی می‌تواند تأثیر بدی روی کودکان بگذارد چون پایان آن با یأسی همراه است که در تمام جامعه مشاهده نمی‌شود.

نمایش‌نامه چهارصندوق مانند اشعار حافظ هیچ‌گاه از طراوت و تازگی نمی‌افتد؛ چون موضوع آن هیچ‌گاه و در هیچ زمانی در جامعه کم‌اهمیت نبوده و نیست و همه با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند در صورتی که نمایش‌نامهٔ شهر قصه این‌طور نیست. تعدادکمی از مردم با همچین موضوعاتی گریبان‌گیر باشند. همهٔ مردم ایران که با مهمانان خود این‌طور برخورد نمی‌کنند و همهٔ ملاها که بد نمی‌شوند.

چهار صندوق به طور ضمنی هدف و نتیجه خود را به مخاطب می‌فهماند و آن‌قدر زبانش نمادین است که نشود به آسانی پیام آن را فهمید. باید به‌طور دقیق طی چندین خوانش به معناهای درونی و ضمنی نمایشنامه پی برد اما شهر قصه با زبان صریح و مستقیم حرفش می‌زند و اصلاً اهل سخن در لفافه گفتن نیست که این رک‌گویی مستقیم باعث پس‌زدن بعضی از مخاطبان نیز می‌شود. نمایش‌نامه چهار صندوق انسجامی منطقی دارد و سیر روند رو به رشد داستان را می‌توان در آن مشاهده کرد اما نمایش‌نامه شهر قصه، نمایش‌نامهٔ به‌هم‌ریخته‌ای است که معلوم نیست در پایان نمایش، شخصیت‌ها به کجا رفتند. آشفته بازاری که سرنوشت شخصیت‌ها (غیر از فیل) در آن مشخص نیست و انگار همه دوباره به جریان روال داستان برگشتند و تمام. هیچ اتفاق خاصی هم در طول این داستان نیفتاد. شروع نمایش‌نامه چهار صندوق خوب و پایان‌بندی سنجیده و درستی دارد و مخاطب را تا ساعت‌ها بعد به فکر وا می‌دارد اما شهر قصه محصول همان ساعت و روز است و به‌زودی به فراموشی سپرده می‌شود. پایان‌بندی نمایش‌نامه چهارصندوق در واقع می‌تواند آغاز دیگری باشد. آغازی که ما به خود بیاییم و بدانیم که چه اشتباهاتی در گذشته انجام داده‌ایم اما نمایش‌نامه شهر قصه پایان‌بندی ندارد در واقع باید گفت پایان‌بندی داستان فیل است نه پایان‌بندی شهر قصه. مردم همچنان به قالتاقی خودشان ادامه می‌دهند، ملأ همچنان ریاکار و فریبکار است و با مهمان ناخوانده نیز به صورت بسیار بدی برخورد می‌شود، طوری که خود مهمان هم هویتش را گم می‌کند و فکر می‌کند کس دیگری است.

زبان ریتمیکِ شهرقصه به کشش مخاطب کمک شایانی کرده و اگر این زبان ریتمیک نبود شاید مخاطب از نیمه‌های داستان، داستان را نیمه‌کاره رها می‌کرد اما نمایش‌نامه چهار صندوق از همان ابتدا مخاطب را جادو کرده و نبض مخاطب را درست می‌گیرد. دیالوگ‌های شهر قصه در پشتش هیچ‌فکری نبوده و نمایشنامه نویس فقط با رک‌گویی، سیر داستان را جلو می‌برد اما از کنار دیالوگ‌های چهار صندوق نمی‌توان به‌آسانی گذشت. بیژن مفید در این نمایشنامه می‌خواهد ملاهای ریاکار را نمایان کند، در مورد مهمان‌پذیر نبودن جامعهٔ ما صحبت کند، در مورد خانم‌هایی صحبت کند که با عشوه ریختن یک‌دل نه صددل مردان را عاشق می‌کنند، در مورد جوان‌هایی که شغلشان عاشق‌پیشگی است، در مورد لزوم پول در جامعه امروزی و یا در مورد این‌که مردم را بدبخت می‌کنیم و بعد یادمان نمی‌آید چکارشان کرده‌ایم و... صحبت می‌کند. بین این همه موضوع پراکنده و مهم که هر کدام می‌تواند موضوع نمایشنامه‌ای جدا شود، اگر بیژن مفید داستان «بدون پول هیچ‌کاری را نمی‌توانی پیش ببری» را دنبال می‌کرد و از زبان صریح و بی‌پرده دوری می‌کرد، هم مخاطب با داستان بهتر همذات پنداری می‌کرد و هم یکی از مشکلاتی را بازگو می‌کرد که جامعه امروزی با آن دست و پنجه نرم می‌کند.

شهر قصه داستان سر راستی دارد که از اول روی یک خط و سیر داستانی در حرکت است، بدون اوج، فرود و کشمکش. داستان در مورد آدم‌هایی بود که در یک‌شهر زندگی می‌کنند و اهل دوز، کلک و دغل‌بازی هستند، فیل که مهمان آن‌ها در شهر شده هم حتی نمی‌تواند کشمکش خاصی در نمایش ایجاد کند. اما چهارصندوق دارای اوج و فرود، کشمش، نقطه بحران و ... است و این عناصر به خوبی کنار هم چیده شده است و هر عنصر در سر جای خودش قرار دارد.

شهر قصه با تمام نقص‌هایی که دارد یک برگ‌برنده اساسی دارد و آن این است که گاهی اوقات مزه پرانی‌هایی دارد که در بعضی موارد موجبات خنده و شادی مخاطب را فراهم می‌آورد. یک نمایش‌نامه تاریخ مصرف‌دار که برای عوض‌کردن روحیه تجویز خوبی است. مخصوصاً شخصیت ملأ که به خودی خود بامزه است. در پایان می‌توان گفت با مقایسهٔ دو یا چند اثر که در یک سبک نوشتاری هستند، به‌آسانی می‌توان یک نویسندهٔ خوب را تشخیص داد. یکی از برگ برنده‌های آثار بیضایی چند وجهی بودن و منشوری بودن، تأویل‌پذیر بودن و نداشتن تاریخ مصرف است؛ به‌طوری‌که در هر جامعه‌ای می‌توان آنذرا خواند، از آن لذت برد و ما به‌ازای بیرونی آن را در زندگی روزمره مشاهده کرد.


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان                    

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692