• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نگاهی به داستان «عزاداران بَیَل» نویسنده «غلامحسین ساعدی»؛ «بابک ابراهیم‌پور»/ اختصاصی چوک

نگاهی به داستان «عزاداران بَیَل» نویسنده «غلامحسین ساعدی»؛ «بابک ابراهیم‌پور»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

نگاهی به داستان «عزاداران بَیَل» نویسنده «غلامحسین ساعدی»؛ «بابک ابراهیم‌پور»

غلامحسین ساعدی در «عزاداران بَیَل» چه چیزی برای مخاطب به ارث گذاشته است؟

"گاهی باید ضربِ محکمِ مشت را بخوری تا به خود آیی که کجا زندگی می‌کنی" غلامحسین ساعدی.

عزادارن بَیَل را شاید بتوان مهم‌ترین اثر ادبی غلامحسین ساعدی دانست. این کتاب از هشت قصهٔ بهم پیوسته تشکیل شده که در عین یگانگی فضا و مکان، دارای مضمون‌های کم و بیش متنوعی است و در هرکدام از این قصه‌ها اتفاقات جدیدی رقم می‌خورد. تمامی این هشت قصه حول محور مردم بیل رقم می‌خورد. ساعدی در این اثرِ ادبی چه چیزی برای مخاطب به ارث گذاشته است؟ چه مفاهیمی از این قصه‌ها برداشت می‌شود؟ پس از خواندن تمام این هشت قصه متوجه وجوه مشترکی بین شخصیت‌های قصه و جامعهٔ اطرافمان می‌شویم. مردم بیل، مردمی بدبخت و تیره روز هستند که مدام در حال زیر آب زنی و موش دوانی‌اند و با دزدی و راهزنی روزگار خود را می‌گذرانند.

مردمی که سنت و خرافه و مذهب بر آنان چیره است. و درون این سنت ریشه دوانده‌اند. مردمی بیمار و منفعل که بلایای طبیعی را قضا و قدر الهی می‌دانند و بجای پیدا کردن راه حل به عَلَم ساختگی پناه می‌برند و توی سر خودشان می‌کوبند. یک روز مشدی جبار که دارد از شهر برمیگردد صندوقچه‌ای در کوره راه می‌بیند و آن را به کمک مردم بیل به روستا می‌آورد. مردم جاهل که سر از چیزی در نمی‌آورند و به هویت این صندوقچه پی نبرده بودند، به پیشنهاد مشدی اسلام (ریش سپید روستا) آن را امامزاده می‌خوانند و برایش شمع روشن می‌کنند و در کنارش گریه و عزاداری می‌کنند و برایش دخیل می‌بندند! چند روز بعد سربازان آمریکایی می‌آیند و آن صندوقچه را می‌برند. باز مردم می‌زنند در سر خودشان و عزاداری می‌کنند که وای امامزادهٔ ما را بردند! یکی از ویژگی‌های مردم بیل این است که به تمام چیزها نگاه ابزاری دارند. عباس در راه برگشت به بیل سگی را می‌بیند که ناتوان و زخمی است. دلش می‌سوزد و تصمیم می‌گیرد او را به بیل بیاورد و از او نگهداری کند. اما مردم بیل که می‌بینند سگ

مردنی و پیر و بلا استفاده و به درد نخور است آن را نون خور اضافی تلقی می‌کنند و به دور از چشم عباس در خلوت سگ را به فجیع‌ترین شکل ممکن می‌کشند! یا در یکی از قصه‌ها جوانی به نام موسرخه دچار یک نوع بیماری خاص می‌شود. یعنی سیری ناپذیری. این شخص همیشه باید غذا بخورد و دهانش پر باشد. موسرخه جوانی شاد و شوخ بود که قبل از بیماری مایهٔ شادی و خوشحالی مردم بیل بود و همیشه آن‌ها را می‌خنداند. اما همین مردم ابتدا او را در صحرا رها می‌کنند و بعد که باز می‌گردد او را می‌کشند. این مردم به همه چیز نگاه ابزاری و مصرفی دارند و وقتی کسی یا چیزی دیگر سودی برایشان نداشته باشد، کلکش را می‌کنند. تنها سرمایه بیلی‌ها این است که در مواقع قحطی و بیماری، گدایی می‌کنند: مشدی جبار گفت با هیچکس نمی تونم برم، بیلی‌ها همشون گدایی می‌کنند، صدقه می گیرن، از دزدی هم که دست نمی‌کشند!

خرافات هم جزء جداناپذیر زندگی مردم است. آن‌ها همیشه در حال ورد خواندن و دخیل بستن و نوحه خواندن هستند. وقتی کسی بیمار می‌شود بجای اینکه او را نزد طبیب ببرند، آب تربت در گلویش می‌ریزند! این جامعه می‌تواند در نگاهی کلی‌تر مجازی از جامعهٔ ایران باشد که با این مشکلات در حال مبارزه است. نثر روشن و سلیس از ویژگی بارز این هشت قصه است. دیالوگ‌های کوتاه باعث کشش بیشتر و سرعت یافتن ضرب آهنگ قصه‌ها می‌شود. راوی دانای کل قضاوتی در طول داستان نمی‌کند و با نگاهی بی طرفانه قصه‌ها را روایت می‌کند. در این مجموعه، مرگ اثر پررنگی دارد. در پنج قصه از این کتاب، انسان یا حیوانی می‌میرد. حیوانات در این قصه‌ها رویکردی انسانی دارند. سگ‌ها به همراه مردم در عزاداری‌ها شرکت می‌کنند یا مثلاً واکنش پاپاخ (سگ اسلام) به سگ تازه وارد، یک واکنش کاملاً انسانی است. زنان تأثیر چندانی در پیشبرد قصه‌ها ندارند و بیشتر منفعل هستند، که نماد از جامعه سنتی با زنان سنتی و یک فرهنگ مردسالار است. به نظر بسیاری از منتقدین، کتاب عزادارن بیل شاهکار ذهن خلاق ساعدی و درواقع اوج آفرینش‌های ادبی‌اش تلقی می‌شود. ساعدی ایستاده بر دروازه مدرنیسم، عزادارن بیل را در توصیف روانکاوانه و ژرف نگرانه جامعهٔ ایران در دوران حکومت گذشته به نگارش در می‌آورد.

شخصیت‌های بیل را با مردم همین جامعه مقایسه کنید. آیا شباهتی نمی‌بینید؟ ساعدی با قلمش عقب ماندگی فکری و فرهنگی مردمش را نشان داد و چه رنجی کشید بابت نوشتن این اثر. ساعدی در دانشگاه روانپزشکی خواند. با درک خاصی از شخصیت‌های روان پریش و آشفته ذهن و کشف دردها و آسیب‌های روحی آنان، توانست به خوبی از این کاراکترها در داستان‌های خود بهره بگیرد. فضای نوشته‌هایش آکنده از درهم آمیختگی کابوس و واقعیت است که فضایی وهمناک به آثارش می‌دهد. شاملو گفته است: ((رئالیسمِ جادویی با غلامحسین ساعدی وارد ایران شد)). بخش‌هایی از این رئالیسم جادویی را در کتاب می‌بینیم. جایی که موسرخه در حین بیماری استحاله وار تبدیل به موجود درنده‌ای می‌شود. ساعدی در دوران دانشجویی‌اش با صمد بهرنگی آشنا شد و در همین زمان بود که نوشتن داستان کوتاه را با جدیت

بیشتری ادامه داد. ساعدی در سال 1346 یکی از پایه گذاران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. او در سال 1353 توسط ساواک دستگیر می‌شود و یک سال به زندان می افتد. احمد شاملو دربارهٔ تجربه زندان ساعدی و احوالات او نوشت: ((آنچه از او زندان شاه را ترک گفت، جنازه نیم جانی بیش نبود. آن مرد با آن خلاقیت جوشانش پس از شکنجه‌های جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقاً زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. وقتی درختی را در حال بالندگی اره می‌کنید، با این کار در نیروی بالندگی او دست نبرده‌اید، بلکه خیلی ساده او را کشته‌اید. ساعدی مسائل را درک می‌کرد و می‌کوشید عکس العمل نشان بدهد. اما دیگر نمی‌توانست. او را اره کرده بودند.

ساعدی با وجود اینکه ترک زبان بود، راجع به زبان پارسی اینگونه می‌گفت: ((زبان فارسی، ستون فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم بارش بیاورم. هرچه از بین برود، این زبان باید بماند.))


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان                    

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692