• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «آبی، خاکستری، سیاه» سروده «حمید مصدق»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «آبی، خاکستری، سیاه» سروده «حمید مصدق»؛ «غزال مرادی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

بررسی عناصر روایی در مجموعه شعر «آبی، خاکستری، سیاه» سروده «حمید مصدق»؛ «غزال مرادی»

حمید مصدق شاعر و حقوقدان ایرانی بود که از او شش دفتر به یاد گار مانده است او دردر دهة چهل، همگام با بسیاری از اهـل ادب بـه سـرودن اشـعار سیاسـی - اجتماعی روی آورد و دو منظومـة «درفـش کاویـان» (1341) و «آبـی، خاکـستری، سیاه» (1343) را سرود. منظومة دوم که درونمایه ای سیاسی- عـاطفی دارد، رواج و شهرت گسترده‌ای یافت. منظومة بعدی مصدق که «در رهگذار بـاد» (1347) نـام دارد نیـز بازتـاب اوضـاع سیاسی- اجتماعی کشور در دهة چهل است. حسرت آرزوها و امیـدهای بربادرفتـه و گذشتة دورِ پرافتخار، در عصری که فریب و دروغ و سیاهی بر کشور چیـره شـده، در این منظومه برجسته است.

در سال 1358، مجموعة «از جدایی‌ها» منتـشر شـد؛ اثـری رمانتیـک و عاشـقانه همراه با گریز و گله از جفای روزگار. در این اثر، رگه‌هایی از تعهد اجتماعی نیز دیده می‌شود. اثر دیگر مصدق با عنوان «سال‌های صبوری» (1369)(محتـوایی سیاسـی و عاشقانه دارد. آخرین مجموعة شعر این شاعر، «شیر سرخ» (1376) نیـز درونمایـة سیاسی-. اجتماعی دارد.

در شعر مـصدق هـم رمانتیـسمِ تغزلـی و هـم رمانتیسمِ سیاسی- اجتماعی حضوری برجسته دارد. در واقع، «عـشق» و «سیاسـت» دو درونمایة اصلی شعر مصدق است که در غالب سرودههای او در تلفیق با یکـدیگر دیده می‌شود. برخی منتقدان، منظومة «آبی، خاکستری، سـیاه» را «تلفیـق عـاطفی شگفت عشق و سیاست» می‌دانند (لنگـرودی، 1370:32)

در منظومه آبی خاکستری سیاه بیش از هر عنصر دیگری روایت جریان دارد. روایتی که در خلال روایت بزرگ‌تری نقل شده است. وشیوه‌های به‌کاررفته برای برقراری ارتباط در آن استفاده از نمادها و دیالوگ‌ها و تصویر سازی و تمهیدات را می‌توان به عنوان یک عملکردیا روایت‌گری در نظر گرفت. هر چند که شعر او در بنیان خودُ استوار به استعاره وتشبیه است همینطور که در نمونه زیر (بخش نخست منظومه آبی، خاکستری سیاه) مشاهده می‌شود. فضاسازی یا تمهید صورت گرفته است و این فضا سازی با بهره مندی از آرایه‌گری صورت گرفته است. در سطر نخست شاعر به تعریف کاراکتری که شعر از زبان او روایت می‌شود پرداخته و در می‌یابیم که حسابمان با عاشقی است که در حسرت روزهای گذشته است

«در شبان غم تنهایی خویش

عابد چشم سخنگوی توام

من در این تاریکی

من در این تیره شب جانفرسا

زائر ظلمت گیسوی توام

گیسوان تو پریشان‌تر از اندیشه من

گیسوان تو شب بی‌پایان

جنگل عطرآلود

شکن گیسوی تو

موج دریای خیال

کاش با زورق اندیشه شبی

از شط گیسوی مواج تو من

بوسه زن بر سر هر موج گذر می‌کردم

کاش بر این شط مواج سیاه

همه عمر سفر می‌کردم»

بسیاری از جمله ضیا موحد معتقدند که ویژگی شعرهای مصدق، زبان و نحو سادهٔ اوست که برخلاف بعضی شاعران، بازی‌های زبانی خاصی ندارد. و شهرت او هم به‌دلیل همین زبان ساده و خالی از فن و شگردهای سطح بالاست. اما استفاده از روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است. معمولاً تعداد زیادی از المان‌های زیبایی‌شناسانه در شعر وارد عمل می‌شوند. این المان‌ها شامل ایده‌های ضروری ساختار روایت هستند

چه کسی خواهد دید

مردنم را بی تو؟

بی تو مردم، مردم

گاه می‌اندیشم

خبر مرگ مرا با تو چه کس می‌گوید؟

آن زمان که خبر مرگ مرا

از کسی می‌شنوی، روی تو را

کاشکی می‌دیدم

شانه بالازدنت را

بی‌قید

و تکان دادن دستت که

مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر را که

عجیب! عاقبت مرد؟

ترکیب عشق و سیاست از ویژگی‌های اصلی شعر مـصدق اسـت. شـاعری کـه هـم رمانتیسم تغزلی و هم رمانتیسم اجتماعی در شعرش نمودی بارز دارد. یاد از گذشته، همراه با حسرت و دل تنگی (نوستالژی)، از مضامین رایج در مکتب رمانتیـسم اسـت یاکوبسن نکته اصلی ویکهٔ شاعری، جهت گری ان به سوی بیان می‌داند شاعری چیزی نیست جز گزاره‌ای که سمت وسوی بیان می‌گیرد بویژه در نمونه شعر زیر که اگر آن را پیکر منظومه جدا کنیم کاملاً بیانی دیالوگ محور است.

«راستی شعر مرا می‌خوانی؟

نه، دریغا، هرگز

باورم نیست که خوانندهٔ شعرم باشی

کاشکی شعر مرا می‌خواندی

بی تو من چیستم؟ ابر اندوه

بی تو سرگردانتر، از پژواکم

در کوه

گرد بادم در دشت

برگ پاییزم، در پنجهٔ باد

بی تو سرگردانتر

از نسیم سحرم

از نسیم سحر سرگردان

بی سرو سامان

بی تو اشکم

دردم

آهم»

او حس آمیزی را هم وارد روایت خود کرده است عناصر طبیعت با او دیالوگ میگویند درواقع او برای هر عنصری در شعرش دیالوگی تعریف کرده است که با بیان آن، افزون بر جذاب‌تر شدن روایت شخصیت پردازی نیز انجام شده است. بدین منظور گاهی از زبان عامیانه استفاده کرده است که افزون بر نقش خبری به زیبایی متن و قوام روایت می‌افزاید

این عناصر با بهره گیری از شگردهای خاص ادبی و ساختهای غیرمتعارف در زبان معیار، موجب آراستگی زبان شعر هم. است ایجاد موسیقی و کاربرد آرایه‌هایی مثل تلمیح، استعاره، تناسب و ... از جمله نقشهای هنری مورد نظر مصدق است.

باد با برگ درختان می‌گفت

باد با من می‌گفت:

” چه تهیدستی مرد “

ابر باور می‌کرد

من در آیینه رخ خود دیدم

و به تو حق دادم

آدرنو معتقد است که رنج بیان هنر است وبه شکل آن محتوا می‌بخشد محتوای انسانی هنر رنج است و نه جنبهٔ اثباتی، مـصدق نیز، شاعری متعهد است در واقع با بیان غم واندوه، آرزوها و ترسهای خویش به شکلی نمادین به روایتی اجتماعی می‌پردازد.

«سینه‌ام آینه‌ای ست

با غباری از غم

تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار

آشیان تهی دست مرا

مرغ دستان تو پر می‌سازند

آه مگذار، که دستان من آن

اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد

آه مگذار که مرغان سپید دستت

دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد

بسیاری از نشانه‌شناسان معتقدندکه همه متن‌ها چه نوشتاری و چه گفتاری همسان‌اند، مگر آن که برخی نویسندگان متن‌های خود را با خصوصیات مشخص ادبی کد گذاری کنند تا از دیگر فرم‌های بیان مشخص باشند. با این حال یک تمایل روشن به تشخیص فرم روایت ادبی به صورت مستقل از دیگر فرم‌های روایت وجود دارد شیوه‌های بیان احساسات و عواطف فردی، میراث اجتماعی ما را تشکیل می‌دهند. این شیوه‌های بیان نیاز مستمر به تغییر و نوآوری دارند و همین مسئله باعث پویایی یک فرهنگ می‌شود. در یک فرهنگ واقعی اشیا و کنش‌ها نمادهای زندگی می‌شوند و این نمادها باعث خلق هنرها می‌گردند و بدین ترتیب هنرطلایه دار تکامل انسان چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی می‌گردد

با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها

با تو اکنون چه فراموشی‌هاست

چه کسی می‌خواهد

من و تو ما نشویم

خانه‌اش ویران باد

من اگر ما نشوم، تنهایم

تو اگر ما نشوی

خویشتنی

از کجا که من و تو

شور یکپارچگی را در شرق

باز برپا نکنیم

از کجا که من و تو

مشت رسوایان را وا نکنیم

من اگر برخیزم

تو اگر برخیزی

همه برمی‌خیزند

مصدق از جمله شاعران نوگرای معاصر است که روانی و سادگی زبان شعرش از جمله ویژگیهای سبکی وی به شمار می‌آید ساده نویسی را شاید باید از او آموخت که می‌تواند در نهایت سادگی زبان روایت و شعر را با هم پیش ببرد.

منابع:

1-        نجمه نظری و فاطمه کولیوند، بررسی نوستالژی در شعر حمید مصدق، فصلنامه زبان و ادب پارسی، شمارة 46، زمستان 1389

2-            منظومه هاو سروده‌ها حمید مصدق، تهران انتشارات


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان                    

www.chouk.ir/honarmandan.html

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692