«امیل زولا» در دو کتاب تاثیرگذار خود با عنوان «رمان تجربی و مقالات دیگر» (1880) و «ناتورالیسم در تئاتر» (1882) استدلال کرد که انگیزهها و رفتار شخصیتهای داستانی بر اثر وراثت و محیط زندگیشان شکل میگیرد و نویسنده، مانند جانورشناسی که در آزمایشگاه حیوانات را مورد آزمایش قرار میدهد، باید شخصیتهای داستانهایش را در شرایط مختلف قرار دهد و واکنش آنها را بسنجد تا از این راه به کشف خصلتهای آنان و زمینههای مادی آن خصلتها نائل شود. این رویکرد به شخصیتهای داستانی، باید نشان دهد که وراثت و محیط زندگی، دو عامل تعیین کننده در شکل گیری ویژگیهای فردی و مَنِشِ هر فرد است.
ناتورالیستها دیدگاهی بسیار جبرگرایانه دربارهٔ ساختمان شخصیت افراد دارند. به اعتقاد آنان، هر فرد از بدو تولد و بی آن که خود بخواهد، مجموعهای از غرایز را به ارث میبرد که مهمترینشان عبارتاند از غریزهٔ رفع گرسنگی و غریزهٔ جنسی. در مراحل بعدی رشد، فرد تحت انقیاد نیروهای اجتماعی و اقتصادی محیطِ خود قرار میگیرد. خانواده و طبقهٔ اجتماعیِ هر فرد، نحوهٔ تفکر و رفتار او را رقم می زند. اگر مطابق با این دیدگاه جبرگرایانه بپذیریم چهار چوب خلق و خوی هر کسی در نتیجهٔ محیطی که در آن پرورش یافته و نیز به طور ژنتیک از والدین و کلاً نیاکانش به او ارث رسیده است، پس فرد نمیتواند با نیروی اراده، راه و روشی متفاوت با اجدادش در پیش گیرد و دیگر گونه عمل کند.
این دیدگاه که فرد تحت سیطرهٔ نیروهایی به مراتب قویتری از نیروی اراده خود قرار دارد، یکی از وجوه تمایز جنبش ناتورالیسم از رئالیسم است.
آدمی مسبب یا بانی رخدادها نیست؛ رویدادها بر او حادث میشوند. از دیدگاه ناتورالیستها اشخاص نمیتوانند نقصانهای منشیِ خود (اشکالات رفتارشان) را به میل خودشان یا با تلاش فردی برطرف کنند. آنان قربانی وضعیتی هستند که خود هیچ نقشی در به وجود آوردنش نداشتهاند.
شخصیتهای داستانهای ناتورالیستی، معمولاً اسیر رانههای حیوانیِ خود هستند و نمیتوانند طمع ورزی یا امیال جنسیِ پایان پذیرشان را مهار کنند. پدر ناتوالیسم در ادبیات
داستانی، «امیل زولا» است. در مقدمه رمان «ترز راکن» دربارهٔ شخصیتهایی که برای داستانش برگزیده است مینویسد: «آنها مردمی هستند ... تحت انقیاد خون و عصبهای بدنشان، عاری از ارادهٔ آزاد، که بر اثر ... قوانینِ تغییر ناپذیرِ طبیعتِ جسمانیشان ... به عمل واداشته میشوند ... حیوانهایی در هیئت انساناند و نه بیش از آن» (داستان کوتاه در ایران / حسین پاینده / جلد اول)
از منظر داستاننویسِ ناتورالیسم (طبیعت گرا)، هیچ واقیعتی فراتر از طبیعت وجود ندارد و انسان هم صرفاً در مراتب طبیعت قابل فهم است. هر آنچه واقعی است، لزوماً ماهیتی طبیعی دارد.
شخصیتهای داستانی ناتورالیسم، عمدتاً ذات حیوانی خویش را بر ملأ میکنند لذا از زندگی احساس رضایت نمیکنند.
ناتورالیسم نیز همچون رئالیسم به دنیای معاصر میپردازد، نه به گذشتههای پُر شکوه یا آیندهٔ خیالی.
دکتر حسین پاینده در کتاب «داستان کوتاه در ایران، جلد اول» درونمایه های متداول در داستانهای ناتورالیستی را در پنج مورد تقسیم میکند:
دشواری بقا، حیوانی بودنِ طبع انسان، جبر زیست شناختی، ناکامی در اعمال کردن ارادهٔ فردی و تأثیر ناگزیرِ خصلتهای ارثی و ویژگیهای محیطی در نگرش و رفتار انسان.
مجموعه داستان «برف و سمفونی ابری» نوشتهٔ پیمان اسماعیلی شامل هفت داستان کوتاه است. نویسنده در تمام داستانهایش خواسته یا ناخواسته اسیر دنیای وحشت میشوند. طبیعتی آکنده از خشونت و وحشت ناتورالیستی که بشر را به آغوش مرگ رهسپار میکند.
نویسنده هوشمندانه در تمام داستانهایش به جزئیات نمیپردازد و با استفاده از عنصر خیال به خوبی توانسته خواننده را بین واقعیت و خیال قرار دهد. دنیایی که برای خواننده باورنکردنی و رمزآلود است.
در داستانهای این کتاب، انسان اسیر طبیعت میشود. ادامهٔ زندگی در داستانهای پیمان اسماعیلی برابر است با تداوم رنج و عذاب مفرط جسمی. نویسنده در داستانهایش
نشان میدهد که انسان بیهوده تصور میکند که میتواند به خواست و ارادهٔ خود با ساز و کار طبیعی جهان پیرامونش بستیزد.
«پوزهاش را روی صورت و لبهایم میمالید. آخرش آن قدر رفت و آمد تا منظورش ا فهمیدم. فهمیدم چه میخواهد. میخواست من هم گلوی اصولی را بچسبم. قبول کردنش سخت است. ولی مطمئنم همین را میخواست. فهمیده بود اگر تشنه بمانم، کارم تمام است. نمیدانم، شاید هم میخواست زنده نگهم دار برای فردا شبش... به هر جا کندنی بود خودم را رساندم کنار اصولی. بعد هم گلویش را چسبیدم. خونش هنوز گرم بود، مثل آب ولرم.» (صفحه 29 کتاب).
«برای یک لحظه فکر میکنم جانوری چیزی کمرم را گار گرفته. دستم را روی پشتم میکشم و میمالم. حس میکنم سرم گیج میرود. به خودم فشار میآورم، حرفی بزنم، ول نمیشود. صدا مثل چنگک گیر کرده توی گلوم. دستهای خونیام را جلوِ چشمها میگیرم» (صفحه 73 کتاب).
مضامین داستان مانند ترس، اضطراب، مرگ، مرض و ...، اشاره به تصویر سازی و تسلیم شدن انسان در برابر طبیعت با کلیه جزئیات از نمونههای داستانهای کوتاه ناتورالیستی محسوب میشود.
شخصیت تمام داستانهای این کتاب مشخص میشود که گویی مشخصه انسان رنج بردن و درد کشیدن است. گویی که اصلاً زندگی یعنی دست و پا زدن اجباری در باتلاق یا گودالی از انواع گرفتاریها و بیماریها.
«هر دوتایمان افتادیم توی یکی از همین گودالها. پای هر دوتایمان شکست.» (صفحه 26 کتاب).
شخصیتهای اصلی داستان ناتورالیستی غالباً همان خصلتی را دارند که از نیاکانش به او منتقل کردهاند: «مثلاً اگر کسی چیزی بخورد که قبلش حیوانی از آن خورده، مرض حیوان میگیرد. بسته به این که حیوان چه خصلتی داشته باشد همان خصلت را میگیرد» (صفحه 24 کتاب).
مجموعه داستان «برف و سمفونی ابری» جوایز متعددی از جمله جایزه بنیاد گلشیری و مهرگان در سال 87 را کسب کرده است. نثر و زبان داستان ساده و روان است و تکنیکهای اصول داستان نویسی در داستانهای این کتاب رعایت شده است تا جایی که خواننده را مجبور میکند داستان را تا پایان بخواند و آن را رها نکند.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html