• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • گفتگو اختصاصی چوک با «خاویر ارناندز» دانشجوی ادبیات فارسی و مترجم داستان‌های هدایت / «شهناز عرش اکمل»

گفتگو اختصاصی چوک با «خاویر ارناندز» دانشجوی ادبیات فارسی و مترجم داستان‌های هدایت / «شهناز عرش اکمل»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

گفتگو اختصاصی چوک با «خاویر ارناندز» دانشجوی ادبیات فارسی و مترجم داستان‌های هدایت «شهناز عرش اکمل»

«داستان مثل پنجره‌ای است که ایران را از طریق آن می‌بینم»

خاویر ارناندر دیاز جوان اهل اسپانیاست که به ایران و زبان و ادبیات فارسی عشق می‌ورزد. عشق او به فرهنگ و زبان ایران را می‌توان از انبوه کتاب‌های تخصصی ادبیات فارسی دریافت که در کتابخانه خوابگاهش در ایران و نیز کتابخانه شخصی‌اش در شهر بارسلون خوش نشسته‌اند. خاویر در حال حاضر در دوره دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل می‌کند. او کارشناسی ارشد فیزیک خود را سال‌ها پیش از دانشگاه گرانادا کسب کرد و پس از آن به آموختن زبان آلمانی در شهر کلن آلمان پرداخت. خاویر دوره زبان فارسی را نیز در موسسه مطالعات خاورمیانه باستان در دانشگاه بارسلونا زیر نظر استاد غلام پارسانسب گذراند و در کنار آن در مدرسه رسمی زبان این دانشگاه عربی را فراگرفت. علاوه بر آموختن چند زبان دیگر، تدریس در دوره‌های زبان فارسی دانشگاه بارسلونا و نیز موسسه Cálamo از جمله فعالیت‌های اوست.

خاویر ارناندز از اعضای بنیانگذار انجمن اسپانیایی ایران‌شناسی و همین‌طور عضو مشاور انتشارات آثار فارسی زبان The Fascimile Codex Editions است و با نشریه اسپانیایی زبان ایرانشناسی Mundo Iranio همکاری دارد. او در کنار تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در ایران، به کار ترجمه داستان‌های ایرانی به زبان اسپانیایی مشغول است. با او درباره ایران، زبان و ادبیات فارسی و ترجمه داستان گفتگو کرده‌ایم.

***

ابتدا از خودتان بگویید؟ چه شد که به ایران آمدید و اصلاً از چه زمانی به زبان فارسی علاقه‌مند شدید؟

این سؤالی است که بارها از من پرسیده شده. درباره خودم باید بگویم من آدمی هستم که به چیزهای کمتر شناخته شده خیلی علاقه‌مندم. دوست داشتم بدانم طبیعت چگونه کار می‌کند، به همین خاطر تصمیم گرفتم فیزیک هسته‌ای بخوانم. از طرف دیگر به زبان‌های مختلف هم خیلی علاقه داشتم؛ زبان‌هایی مثل آلمانی، فرانسه، کاتالان، بسکی، عربی و غیره. درباره زبان فارسی هم بگویم که این زبان در کشور من

زیاد شناخته شده نیست. یادم هست که یک روز یک ترجمه از اشعار مولانا خواندم و خیلی انگیزه پیدا کردم که این شعر زیبا را به زبان اصلی‌اش بخوانم.

جالب است که شما از رشته‌های علوم پایه به علوم انسانی گرایش پیدا کردید. همچنین چند زبان زنده دنیا را آموختید. چه مساله‌ای این کشش را در شما به وجود آورد؟

من یک ذهنیت رنسانسی دارم. در دوره رنسانس فرقی بین علوم انسانی و علوم طبیعی نبوده. به همین دلیل با اینکه من در دانشگاه فیزیک خوانده بودم، همیشه فکر می‌کردم که انسان باید هم به علوم انسانی و هم به علوم طبیعی گرایش داشته باشد. من به فیزیک، ریاضیات، فلسفه، زبان و زبان شناسی، تاریخ تطبیقی ادیان، هنر، ورزش و غیره علاقه دارم. درباره زبان هم همان طور که به شما گفتم به زبان‌های مختلف خیلی علاقه دارم. این زبان‌ها را در اسپانیا و کشورهای مختلف یاد گرفتم. در حال حاضر به هشت زبان اسپانیایی، فرانسه، آلمانی، انگلیسی، کاتالان، بسکی، عربی و فارسی مسلطم. این تابستان هم شروع کردم زبان اسپرانتو یاد بگیرم. زبان‌هایی دیگری هم خوانده‌ام که البته به آنها مسلط نیستم؛ زبان‌هایی مثل اکدی، عبری، پهلوی، یونان باستان، لاتین، مصری باستان.

ادبیات فارسی رشته‌ای است که خاویر ارناندز به آن عشق می‌ورزد. متون سنگین و پیچیده ادب فارسی آن هم در دوره تخصصی دکتری چیزی است که برای دانشجویان فارسی زبان نیز دشوار است. چگونه از پس آن برمی‌آیید؟

خب، همان‌طور که شما گفتید، متون کلاسیک زبان فارسی حتی برای دانشجویان فارسی زبان هم خیلی دشوار است چه برسد به یک دانشجوی خارجی که فارسی زبان مادری‌اش نیست. بعضی وقت‌ها باید متون را چندین بار بخوانم تا آنها را به طور کامل و درست بفهمم و بارها نیاز دارم به لغتنامه‌هایی مختلفی مراجعه کنم یا اینکه از همکلاسی‌هایم بپرسم. البته کار خیلی سنگینی است اما عشق به زبان فارسی و میراث فرهنگی این کشور باعث می‌شود که بتوانم این مشکلات را برطرف کنم.

ادبیات کلاسیک اسپانیا را تا چه حد به فارسی نزدیک می‌دانید؟ آیا کسانی مثل لوئیس دو گونگورا که صاحب آثار مصنوع آمیخته به صنایع لفظی و معنوی‌اند، در ادبیات ایران مابازا و همانند دارند؟

بل از اینکه به پرسش شما پاسخ بدم باید بگویم که به نظر من آن چیزی که به عنوان شعر در اسپانیا به طور خاص و در کشورهای دیگر به طور عام درک می‌کنند، با آن چیزی که به عنوان شعر (منظورم شعر کلاسیک است نه شعر نو) در ایران وجود دارد، متفاوت است. به نظر من شعر فارسی از نظر استفاده از صنایع ادبی و عناصر عروضی و تکنیک از شعر غربی خیلی پیشرفته‌تر است.

ازمیان شعرای اسپانیایی لورکا در ایران شناخته شده است و افراد بسیاری از جمله مرحوم شاملو به ترجمه اشعارش پرداخته‌اند و حتی اشتراکاتی بین اشعار شاملو و لورکا وجود دارد. می‌خواستم نظر شما را راجع به ترجمه اشعار لورکا بدانم. با توجه به اینکه برخی معتقدند ترجمه اشعار لورکا به فارسی اشتباهات و کژفهمی‌های بسیاری دارد؟

اول باید گفت که ترجمه یک هنر است و ترجمه شعر هم باید شاعرانه باشد. ترجمه آقای شاملو بسیار زیباست اما بیشتر بیانگر پیام خود شاملوست تا پیام لورکا و شاید به همین دلیل ترجمه‌هایش بین ایرانیان آن قدر معروف شده است. به نظر من، مترجم اشعار لورکا باید به زبان لورکا، یعنی اسپانیایی تسلط کامل داشته باشد. آشنایی کامل با زبان اسپانیایی و زمینه‌های فرهنگی این کشور شرط لازمی است برای فهمیدن درست و دقیق اشعار لورکا.

داستان فارسی مقوله‌ای است که شما به آن علاقه‌مندید و تا جایی که می‌دانم داستان را به طور تخصصی دنبال می‌کنید. شما ادبیات داستانی اسپانیا را که مهد نویسندگان بزرگی چون سروانتس، باروخا، مازاراس و بورخس است چگونه می‌بینید؟

اول این را اصلاح کنم که باروخا و مازاراس نویسندگان اسپانیایی نیستند و صرفاً به زبان اسپانیایی می‌نویسند. درباره ادبیات داستانی در اسپانیا هم باید گفت که داستان کوتاه در اسپانیا اهمیت خاصی دارد؛ خصوصاً داستان‌های کوتاه سروانتس که البته بیشتر رمان‌های کوتاه هستند و ارزش تاریخی بسیاری دارند. متاسفانه تا جایی که من می‌دانم هنوز به فارسی ترجمه نشده‌اند. در دوره معاصر نیز داستان‌های کوتاه بورخس و خولیو کورتاز جزء بهترین‌های ادبیات جهان هستند. البته بعضی از این داستان‌ها در ایران از زبان اسپانیایی به فارسی ترجمه نشده‌اند بلکه از یک زبان دیگر ترجمه شده‌اند و این کاری خوبی نیست. من امیدوارم که دانشجویانی که حالا در ایران زبان و ادبیات اسپانیایی می‌خوانند بتوانند در آینده به ترجمه آثار اسپانیایی بپردازند تا تمامی‌فارسی زبانان بتوانند از این داستان‌ها لذت ببرند.

علاقه به داستان فارسی شما را به ترجمه آن به زبان اسپانیایی سوق داده است. کمی درباره ترجمه‌هایتان بگویید و اینکه تا به حال به کدام نویسندگان ایران پرداخته‌اید؟

بله، درست است، من به داستان کوتاه خیلی علاقه دارم و فکر می‌کنم که این داستان‌ها، خصوصاً آنهایی که توسط نسل اول داستان نویسان نوشته شده‌اند، مثل پنجره‌ای هستند که می‌توانم از طریق آنها ایران را ببینیم و آن را بهتر بشناسم. در سال 2011 کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب آقای مهدی آذریزدی را به اسپانیایی ترجمه کردم و در آنجا منتشر کردم. مدتی هم هست که تمام داستان‌های کوتاه صادق هدایت را به اسپانیایی ترجمه کرده‌ام و حالا دنبال ناشری هستم که مسئولیت چاپ را به عهده بگیرد. در حال حاضر هم روی ترجمه یک گزیده از بهترین داستان‌های فارسی کار می‌کنم: داستان‌هایی از جمالزاده، صادق هدایت، جلال آل احمد، بزرگ علوی، سیمین دانشور و... .

حالا که به ترجمه داستان‌های کوتاه هدایت پرداخته‌اید، قصد ندارید بوف کور را هم ترجمه کنید؟ با توجه به اینکه بوف کور یک رمان شدیداً سوررئالیسمی است و در مقایسه با آثار کوتاه ناتورالیسمی هدایت متن دشوارتری است، فکر می‌کنید ترجمه این اثر که آمیزه‌ای از توهم و رؤیا با واقعیت است با یک راوی روان‌پریش که میان رؤیا و واقع در نوسان است، چقدر انرژی از شما بگیرد و آیا اصلاً ترجمه موفقی می‌شود؟

خب، صادق هدایت اولین داستان نویس ایرانی است که توجهم را جلب کرده است. من اولین بار بوف کور را به فرانسوی خواندم و بعد به اسپانیایی. این کتاب خیلی روی من تأثیر گذاشت. من بوف کور را ترجمه نکردم چون که قبلاً به اسپانیایی ترجمه شده است. البته اضافه کنم که از فرانسوی ترجمه شده، نه از فارسی. من بعد از خواندن ویرایش فرانسوی و اصل داستان به فارسی به این نتیجه رسیدم که ترجمه اسپانیایی آن، ترجمه خوبی است. پس از آن بود که تصمیم گرفتم تمامی داستان‌های کوتاه صادق هدایت را ترجمه و در اسپانیا منتشر کنم تا ایران و صادق هدایت در کشورم بیشتر شناخته شوند.

تحصیل در رشته ادبیات فارسی چقدر به کار ترجمه شما می‌کند؟ با توجه به اینکه شما قبل از آمدن به ایران فارسی را آموخته بودید.

چنان که قبلاً هم گفتم، یکی از ملزومات یک مترجم این است که با فرهنگ زبان مبدأ آشنایی داشته باشد. من قبل از آمدن به ایران، فارسی صحبت می‌کردم. در بارسلون همیشه با ایرانیان مقیم آنجا ارتباط داشتم تا فارسی را تمرین کنم تا اینکه یک روز تصمیم گرفتم فارسی و ایران شناسی به طور رسمی یاد بگیرم و چه جایی بهتر از ایران. من قبلاً یک بورسیه گرفته بودم تا بروم آلمان و در آنجا ایران شناسی بخوانم اما آن بورسیه را رد کردم و با وجود اینکه هزینه بورسیه ایران از بورسیه آلمان خیلی کمتر است، ترجیح دادم بیایم ایران تا در میان ایرانی‌ها فارسی‌ام پخته بشود و از محضر بهترین استادها استفاده کنم.

گویا در‌حال حاضر مشغول ترجمه آثار سعدی هستید و قصد دارید در تطبیق سعدی با شکسپیر هم کاری انجام دهید؟ تطبیق این دو وزنه ادبیات فارسی و انگلیسی کار جالبی به نظر می‌رسد.

بله، درست است. در این تابستان، موقعی که در اسپانیا کنار خانواده‌ام بودم، تصمیم گرفتم که غزلیات سعدی را به صورت منظوم ترجمه کنم. برای اسپانیایی‌ها خواندن غزلیات سعدی خیلی هیجان‌انگیز است چون فضای عاشقانه آن اشتراکات زیادی بین اسپانیایی‌ها و ایرانیان دارد. در مقدمه این ترجمه در مورد اشتراکات بین سعدی و سونت‌های* شکسپیر مفصل خواهم نوشت. به نظر من، معشوقی که در غزلیات سعدی مشاهده می‌شود همان fairyouth است که در سونت‌های شکسپیر دیده می‌شود.

آیا در حوزه داستان ایران به غیر از نویسندگانی که کارشان را ترجمه کرده‌اید، کارهای افراد دیگر را خوانده‌اید؟ منظورم نویسندگان جدید است.

بله، در میان نویسندگان معاصر به نظرم رضا قاسمی یکی از برجسته‌ترین‌هاست، ترجمه‌ای از رمان او یعنی همنوایی شبانهٔ ارکستر چوب‌ها را تمام کرده‌ام و فکر می‌کنم تکنیکش در داستان نویسی خیلی بالاست و کارش باید در اسپانیا شناخته بشود. زویا پیرزاد و پیمان اسماعیلی از نویسندگان دیگری هستند که آثارشان را خوانده‌ام.

به‌عنوان سؤال آخرم از خاویر اسپانیایی که به ایران عشق می‌ورزد و یک پایش در میدان انقلاب و بازار کتاب است و یک پایش در کتابخانه دانشگاه علامه طباطبایی، اگر بخواهد یک توصیف جامع از وضعیت ادبیات ایران ارائه کند، آن چیست؟ با توجه به اینکه در خود ایران اعتقاد بر این است که ادبیات خصوصاً در عرصه داستان دچار رخوت و نوعی فترت شده است و آثار خلاقه‌ای تولید نمی‌شود.

فکر نکنم بتوانم یک توصیف جامع از ادبیات ایران بدهم اما من همیشه می‌گویم که ادبیات ایران چیزی است که تمامی ندارد. من فکر نمی‌کنم که فقط ادبیات ایران دچار رخوت باشد، بلکه کل انسان‌ها دچار رخوتند. متاسفانه هم در اسپانیا و هم در ایران و به طور کلی در تمامی دنیا، در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که مردم بیشتر دنبال چیزهایی مثل فوتبال هستند و وجوه ادبی را فراموش کرده‌اند. امیدوارم که انتشار این ترجمه‌ها و این آثار ایرانی باعث شود که اسپانیایی زبانان با یک کشور، با یک فرهنگ و مردمان ایران بیشتر آشنا بشوند.

*سونت یا غزل‌واره در ادبیات انگلیسی قطعه شعری است که 14 مصرع دارد، در 5 بحر سروده می‌شود و ساختاری شبیه به غزل فارسی دارد. شکسپیر از جمله برترین‌های این سبک به شمار می‌رود.


 

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك

www.chouk.ir/download-mahnameh.html

دانلود فصلنامه‌های پژوهشی شعر چوک

www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

دانلود نمایش‌های رادیویی داستان چوک                                            

www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک                            

www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان                    

www.chouk.ir/honarmandan.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک                                                         

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک                                              

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر                                          

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک

www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692