نگاهی به مجموعه شعر «دنیا گناه دارد» سرودهٔ «مهدی شادخواست» «صدیقه (نسیم) محمدجانی»/ اختصاصی چوک

چاپ تاریخ انتشار:

نگاهی به مجموعه شعر «دنیا گناه دارد» سرودهٔ «مهدی شادخواست» «صدیقه (نسیم) محمدجانی»

پیوستگی کلمات و انسجام تصویر

مجموعه شعر دنیا گناه دارد پنجمین مجموعه شعر مهدی شادخواست - شاعر و منتقد- است که 40 شعر سپید را در برمی‌گیرد؛ به همراه 8 شعر پایانی کتاب که با سرفصل «سه‌گانی‌ها» درج شده‌اند. این کتاب توسط انتشارات شاملو در سال 1394 منتشر و در بهار 1395 تجدید چاپ شد.

 

در عصر حاضر، جمع کثیری از شاعران به سپیدسرایی روی آوردند و ظاهراً سپیدهای کوتاه نسبت به سپیدهای بلند از اقبال بیشتری برخوردار بوده‌اند. دکتر شمیسا در کتاب «بیان و معانی» نوشته است: «شعر سپید هرچند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیه‌ها در آن مشخص نیست.» (شمیسا 1342، ص 346)

از جمله گزینه‌هایی که به آهنگین شدن شعر سپید کمک می‌کند، ردیف و قافیه، واج‌آرایی، تکرار واژه یا عبارت، جناس، مراعات‌النظیر و تناسب است و جناب شادخواست از این عناصر، به وفور در مجموعه شعر خود برای ریتم بخشیدن و آهنگین کردن شعرهایش بهره برده است.

واج‌آرایی (واج‌آرایی حرف ب):

گفتی می‌مانم

کوه

همیشه ایستاده است

اما ناگهان

صدایت را باد با خود برد

حالا دیگر

تنها باد عاشق می‌شود. (ص 20)

جناس (با، باد؛ بید):

   برگ‌ها

دلنوشته‌های پاییزند

با باد بیگانه

درخت روی می‌پوشد

مجنون اما

بیدی نیست

از این بادها

بلرزد. (ص 14)

تکرار واژه یا عبارت:

چه سخت دل دادی،

چه آسان دل بریدی

گفتم عشق است زندگی

گفتی زندگی را عشق است...

تا حکم دل چه باشد. (ص 16)

مراعات‌النظیر و تناسب:

بهار را

به دست باد بده

تابستان را

به آفتاب بسپار

پاییز

قدم‌هایت را

مرور می‌کند

باران که می‌آید

خیس رؤیا می‌شوم. (ص 31)

      

شادخواست در این شعر کوتاه از چند شبکه معنایی، بسیار هنرمندانه استفاده کرده است.

قافیه:

شادخواست به‌ندرت از قافیه در شعرهایش استفاده می‌کند:

زنی در حصار نگاه‌ها

سنگی که می‌بارد

دنیا گناه دارد. (ص 49)

و بیشتر از «قافیه‌واره‌ها» برای آهنگین نمودن شعرهایش استفاده کرده است:

می‌گذرد،

برمی‌گردد

برگ برگ می‌شود

زندگی. (ص 45)

از تکنیک‌های جذاب‌سازی شعر به ویژه در قالب سپید، پیوستگی کلمات است و این یعنی انسجام تصویر و فضاسازی حساب‌شده و سردرگم نشدن خواننده که در بیشتر شعرهای این مجموعه به چشم می‌خورد:

پرستوها

به مهمانی پنجره می‌روند

برگ‌ها اما

بازیچهٔ بادند

سخاوت آسمان است این

یا نفرین زمین؟

باران که می‌آید

به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شوم!(ص 30)

و این پیوستگی واژه‌ها در محور همنشینی (چه افقی و چه عمودی) از آغاز تا انجام شعر باعث می‌شود شعر، خواننده را در یک خط مستقیم نگه دارد برای انتقال پیامی که مد نظر دارد:

صدایت

برگریزان خورشید است

خنده‌ات

ترنم باران...

باران که می‌آید

زمین زیباتر می‌شود. (ص 32)

یکی از ویژگی‌های بارز شعر شادخواست، استفاده هنرمندانه از اصطلاحات روزمره و کنایات عامیانه است که معمولاً با تکرار واژه‌ها همراه است:

حرف‌ها

رهایم نمی‌کنند ‌

می‌خواهم

به زبانی حرف بزنم

که اصلاً حرف ندارد؛

بوسه!(ص 8‌)

یا:

وقتش که برسد

می‌بارد از زمین و آسمان

چه گره‌هایی که با پا...

چه راه‌هایی که با دست...

و چه دل‌هایی که

بسته نمی‌شوند!(ص 25)

ببینید، شادخواست با درهم‌آمیزی چندین تناقض و کنایه در کنار تکرار، جناس، مراعات‌النظیر و تضاد، جذابیت خاصی به این شعر بخشیده است.

یکی از گونه‌های ادبی ادبیات معاصر، «شعر تصویری» است که در شعر سپید کاربرد بیشتری دارد و برای برجسته‌سازی پیام مورد نظر در شکل نوشتاری شعر نشان داده می‌شود. شادخواست از این تکنیک هرچند محتاطانه در شعرهایش بهره گرفته است؛ بدینگونه که شکل نوشتاری آنها غالباً حالتی زیگزاگی دارد و گاه از سه‌نقطه برای نشان دادن قطره‌های باران، رد قدم‌ها و یا امتداد داشتن چیزی استفاده شده است:

وقتی نگاه بر صدا

لغزید

دیوارها

پنجره شدند،

کوچه‌ها بن‌بست...

تکرار می‌کرد خانه‌ها را

باران...

و شب

از سراشیبش

به تو می‌رسید!(ص 27)

درونمایه شعرهای شادخواست، محتوایی کاملاً انسانی، اجتماعی و واقع‌گرایانه دارد؛ در لایه‌های پنهانی شعرها می‌توان به مسائل ملموس زندگی امروز دست یافت؛ کاربرد واژه‌هایی مانند «تاکسی»‌، «سیگار»، «روزنامه»‌، «پیاده‌رو» و... نیز مؤید این سخن است:

پنجره‌ای بسته

سیگاری خاموش

و صدایی که

آب می‌شود

با نگاه تو

تاکسی‌ها

خاطرات رهگذران را

با خود می‌برند...(ص 38)

در همین راستا، «من» و «تو» در سروده‌های این مجموعه از لباس فردیت بیرون آمده و شامل «من‌ها» و «توها» ی بسیار زیادی می‌شود:

می‌آید،

پیش از اینکه ببینی،

حسش کنی،

در آغوشش بکشی

زندگی،

یک بوسهٔ ناگهانی‌ست. (ص 28)

و گاه شعرها رنگ حکمتی ناب به خود می‌گیرد:

چه معادلهٔ زیبایی‌ست

گل می‌خورند

اما نمی‌بازند

نیش می‌زنند و

می‌میرند. (ص 35)

شادخواست به پیچیده‌گویی علاقه‌ای ندارد؛ شعرهای مجموعه دنیا گناه دارد درنهایت سادگی، با تصاویر اتفاقی و پویا و فضاسازی‌های سیّال، لایه‌های معنایی فراوانی دارند و با هربار خوانش لایهای از آن رخ می‌نماید و خود را می‌شناساند:

صدایت

برگریزان خورشید است

خنده‌ات

ترنم باران...

باران که می‌آید

زمین زیباتر می‌شود. (ص 32)

در این سپید، شاعر با صمیمیت زبانی بسیار و با صغری کبرایی شاعرانه، به استحاله‌ای زیبا می‌رسد؛ «باران «در سطر پنجم، استحاله از «خنده» است و این کشف و اتفاق شاعرانه باعث التذاذ ادبی وافر و ماندگاری در ذهن خواننده می‌شود.

در پایان کتاب، 8 سپید با عنوان «سه‌گانی‌ها» مشخص شده‌اند. سه‌گانی، قالب شعری است با پیشینه‌ای اصیل و کاملاً ایرانی با سه شاخهٔ کلاسیک و نیمایی و سپید، که نخستین‌بار توسط عضو هیأت علمی دانشگاه کاشان و شاعر و پژوهشگر معاصر، جناب دکتر علیرضا فولادی، ابداع و در خرداد سال 1389 با بوطیقایی جامع و کامل به جامعهٔ ادبی معرفی شد. در کتاب بوطیقای سه‌گانی و مسائل آن آمده است: «نوعی شعر با فرم بیرونی- کلی «کوتاه» و «سه‌لختی» و فرم درونی- کلی «بسته» و «کوبشی» است. از میان ویژگی‌های بنیادین سه‌گانی، دو ویژگی «کوتاه» بودن و «سه‌لختی» بودن، به ترتیب، کمّیت هندسی و عددی سه‌گانی را می‌سازند و با یکدیگر، بنیاد «فرم مکانیک» آن را تشکیل می‌دهند؛ همچنین دو ویژگی «بسته» بودن و «کوبشی» بودن، به‌ترتیب، کیفیت هارمونیک [1] و ریتمیک [2] سه‌گانی را می‌سازند و با هم، بنیاد «فرم ارگانیک» آن را تشکیل می‌دهند. در یک سه‌گانی، وجود همه این چهار ویژگی به طور همزمان، ضرورت دارد و این بدان معناست که تنها وجود ویژگی «سه‌لختی» بودن، سه‌گانی پدید نمی‌آورد.» (فولادی، 1394، ص 17)

سه‌گانی‌های این مجموعه از لطافت خاصی برخوردارند و دارای تصویرپردازی‌های زیبایی هستند:

مشق بوسه می‌کنم

تا رؤیاهایم را

خط بزنی. (ص 53)

که تناقض زیبایی در مفهوم «خط بزنی» با توجه به دو سطر اول وجود دارد و پیام «دیدن» و «پذیرفتن» از آن استنباط می‌شود.

یا سه‌گانی:

لب می‌گشاید پنجره،

از رنگ سرد آسمان؛

از آه گرم عاشقان. (ص 46)

این سه‌گانی از سه‌گانی‌های موفق شادخواست به شمار می‌رود؛ «تشخیص»، «واج‌آرایی»، «حسامیزی» و «تضاد» از مایه‌های ادبی این سه‌گانی است که با خوانش اولیه، باعث التذاذ ادبی می‌گردد. در هر مصراع این شعر، تصویری ارائه شده است که درنهایت، با امتزاج هم، پرده از پیامی پرحکمت - با اندکی تأمل و تعمق- برمی‌دارد. پنجرهٔ باز می‌تواند نماد انسان روشن‌بینی باشد که «هوای تازه» را به ارمغان می‌آورد.

پی‌نوشت‌ها:

___________

1. هماهنگ‌سازانه

2. ضرباهنگ‌سازانه

منابع:

1. شمیسا، سیروس. بیان و معانی. تهران: فردوس 1342.

فولادی، علیرضا. بوطیقای سه‌گانی و مسائل آن. اصفهان (خمینی شهر): گفتمان اندیشه معاصر 1394. 2.