از آنجايي كه هر علم و فني اصول خاص خود را دارد و در بيشتر مواقع براي كارشناسي يك مطلب استاد آن فن بايد نظر كارشناسي بدهد ترجمه هم به عنوان يك علم و يك هنر داراي اصول خاص خود مي باشد و اينكه يك ترجمه خوب با يك ترجمه بد چه تفاوتهايي دارد از جزئياتي كه يك ترجمه را تشكيل مي دهد تشخيص داده مي شود. علم ترجمه هم مانند علوم دیگر اصول و فنونی دارد که یک کارشناس ترجمه با معیار قرار دادن آنها می تواند با خواندن یک ترجمه در نهایت اظهار نظر کند که آن ترجمه ، ترجمه خوب و قابل قبولی هست و یا کار ضعیفی ست و همچنین تشخیص دهد که مترجم آن مترجم وارد و کار بلدی ست یا مترجمی ناوارد و تازه کار است.یکی از این اصول دانستن زبان در ترجمه است. دانستن زبان در ترجمه، معني خاصي دارد و هركس كه زبان خارجي بداند و بتواند به اين زبان بنويسد نميتواند ترجمه كند. دانستن زبان براي ترجمه ادبي به اين معني است كه آن متني را كه ميخواهي ترجمه كني، خوب بفهمي. اين موضوع متاسفانه در كشورما خيلي كمرنگ جلوه داده ميشود وغالبا تسلط به زبان مقصد را مهمتر ميدانند درحالي كه اصلا اينطور نيست. فهميدن متن ادبي خودش يك هنر است كه پشت سر آن، امروز يك تئوري است.
فهميدن متن ادبي يعني چه؟
رولان بارت در نظريه معروف خود، متنهاي ادبي را به 2 دسته تقسيمبندي ميكند: متنهايي كه در آنها خواننده تقريبا فقط نقش خواننده را دارد و دسته دوم آنهايي كه تخيل و ذهنيت خواننده در شكلگيري نهايي متن دخالت دارد. بنابراين همه خوانندهها نميتوانند همه متنهاي ادبي را بفهمند. فهميدن بسياري از اينگونه متنها انديشه و ذوق ميخواهد.
در بيشتر متنهاي ادبي، ظرافتهايي وجود دارد كه فهميدن آنها براي هر مترجمي مقدور نيست حتي مترجماني كه به عنوان مترجمان خوب و توانا شهرت پيدا ميكنند.بنابراين تسلط به زبان مبدا درترجمه ادبي معناي خاصي پيدا ميكند و اگر مترجم ظرافتهاي متن را درك نكرده باشد بعيد است ترجمه، به معناي واقعي آن اتفاق بيفتد.
فقط چيزي كه هست اگر مترجم به زبان مقصد مسلط باشد بسياري از مواردي را كه معناي آنها را در متن اصلي متوجه نشده است به شكلي مينويسد كه خيلي مشخص نباشد؛ هر چند بالاخره ردپاهايي هم از خودش باقي ميگذارد و از روي همان متن فارسي هم ميشود فهميد كه مترجم نتوانسته است برخي مفاهيم را بفهمد. هرچقدرهم كه مترجم روي متن فارسي كاركند و بخواهد به آن مواردي كه آنها را نفهميده، صورتهاي منطقي بدهد معمولا بازهم رد پاهايي ازخودش برجاي ميگذارد.
سوالی که پیش می آید این است که این تسلط چگونه به دست ميآيد؟
يكي اين كه زبان مبدا خوب ياد گرفته شده باشد و ديگر اینکه استعداد ذاتي هم دخیل است.
همچنین احساس مي شودترجمه حتي درهمان فهميدن متن اصلي هم خودش يك نوع هنر است و ذوق خاصي ميخواهد. واقعا نبايد انتظار داشت كه تعداد مترجمان خوب هم مانند تعداد نويسندگان خوب خيلي زياد باشد. در حقیقت يعني يك ترجمه خوب از يك متن ادبي، فقط كار آن مترجمي است كه مشخصاتي از يك نويسنده هم در وجود او باشد. او بايد خواننده انديشمند و منتقد خوب هم باشد. برخي منتقدها را ديدهايد كه وقتي اثري را ميخوانند آن اثر درواقع شكوفا ميشود؟ اينها چيزهايي را ميبينند كه در آن متن بوده است اما بسياري از خوانندگان نتوانستهاند آنها را ببينند.
مترجم ادبي هم بايد چنين موجودي باشد. او بايد بتواند ظرافتهايي را كه در متن هست ببيند و چون كار مترجم جمله به جمله و حتي كلمه به كلمه پيش ميرود، او بايد حوصله و دقت زيادي هم به خرج دهد تا بتواند همه ظرافتهايي را كه در متن اصلي هست، در هرجمله آن كشف بكند، اما اينكه چگونه اينها را به زبان فارسي برگرداند هم بحث ديگري است.
مترجم بايد تكليف خودش را با خودش مشخص كند. مترجم خوب كسي است كه ميفهمد اين متني كه قرار است ترجمه كند تا چه حد ترجمهپذير است و او چقدر ميتواند از عهده آن برآيد. مترجمان خوب اين را ميفهمند. بيشتر كساني كه به سراغ متنهايي ميروند كه ترجمه آنها سخت است، شايد نميدانند فهميدن متن اصلي يعني چه و اصلا ترجمه يعني چه.اين تشخيص كه آيا حريف آن متن هستي يا نيستي، بخش مهمي از ترجمه ادبي است و اگر اين را بفهمي، مترجم موفقي خواهي بود. آنچه پس از اين مرحله ميماند مقداري كوشش و تحقيق است و مقداري دقت كه اين هم واقعا براي ترجمه خوب از يك متن ادبي لازم است.بعضي از مترجمان مشهور و صاحبنام هستند كه بعضي از كتابها را خوب ترجمه كردهاند اما بعضي كتابهاي ديگر را نه.
در هر حال هرچقدر هم كه ناشران و مترجمان كوشش كنند، نباید انتظار داشت تعداد ترجمههاي عالي خيلي زياد باشد. البته منظورم ترجمههايي است كه همسنگ متن اصلي خود محسوب ميشوند. ترجمه اصلا كارراحتي نيست. ترجمه ضعيف و بد البته كار راحتي است و خيليها هم آن را ميتوانند انجام دهند و ميدهند. ترجمه متوسط را هم خيليها ميتوانند انجام دهند ولی در آخر باید اذعان داشت ترجمه خوب و ممتازخيلي خيلي كم است و كاري است فوقالعاده سخت و مستلزم استعداد زياد و سواد بالا.