جزیره تنهایی
"زندگی یعنی همین
که عقربهها هی بچرخند و ما تنهاپیرشویم."
«مرگ در سی و یک سالگی این پیراهن» دومین مجموعه شعر محمود حسینی است. این مجموعه 21 قطعه شعر در 48 صفحه میباشد. که توسط نشر بوتیمار در فروردین 94 به چاپ رسیده است. این مجموعه را با شاخصهای زیر میتوان در دایره تجسم آورد.
الف) استفاده از واژگان محاورهای، واژگانی همانند: بلانسبت، مثلن، مهم نیست، بگذریم، پچ پچ و....
ب) استفاده از ضرب المثلها همانند: آب از آسیاب، مته به خشخاش و...
ج) میل به روایتگری توامان بادست بردن در روایت نظیر این بندها: گاهی سخت نمیگذرد زندگی/گاهی هم نه! باز هم نمیگذرد / بگذریم ص 11/ این گلوله لعنتی اما دارد شلیک نمیشود ص 35 / که خیالم از خودم راحت از تو راحت از او راحت/از آنها که همیشه دستهای مشکوکی در عرض ماجرا دارند نه راحت نیست ص 12 اول با هم قدم میزنیم/ و بعد هم که حتمن من من.../ من بگویم چه میشود شاید البته /حتمن...ص 23 گاهی آنقدر دلت میگیرد که خیلی که خیلیها.... بگذریم ص 25 دنیا دارد ازعصب هایم رد نمیشود که بشود ص 10
د) توجه به زبان و فرم از طریق تکرار واژگان و با کار کشیدن از واژه به اشکال گوناگون همانند این بندها: نمیفهمد چقدر در من ریشه دوانیدهای/ نمیفهمد/ نمیفهمند نمیفهمم.../ دست بردار از سرم اصلن/ من تنها به خودم مربوطم ص 29 پرده اگر پایش را از ماجرا کنار بکشد اگر ص 30
ه) توجه به موسیقی مطابق با طبیعت گفتار و نیز نغمهی حروف همانند این بندها: چه دلهرهها که هری روی دلم دستم/برای که و چه نمیدانمهای مجهولی ص 11 درپیچ پیچ پچ پچ برانگیز دستخط آقای دکتر ص 8
ح) دست بردن در شگردهای معمول شاعری با بر هم زدن قواعد مراعات نظیر همانند به کار بردن «تیغ» به جای «تیر» و «کمان ابرو» به «کمان واقعی» همانند این بند. (اما نه مژههایت تیغ میکشند و نه ابروهایت کمان ص)24 و یا با تشخص و جان بخشی به اشیایی نظیر «آینه» و «شانه» به شکلی دیگرگونه (به ژولیدگی موهایم کاری نداشته باش شانه/ این همه مرا برای خودم نمایش نده آینه! ص 29)
اینها شماری از شاخصههای مجموعه «در سی و یک سالگی این پیراهن» است. بیتردید محمود حسینی در قیاس با مجموعه اولش پیشرفت داشته، پرش داشته، جلو رفته. او در این مجموعه زبانش پخته تر شده، به فرم تسلط بیشتری پیدا کرده و به تعبیری بر شعرش سوار است. او این توان را یافته که برای لحظاتی هرچند کوتاه و گذرا حقیقت زندگی را به شکلی ناب به یادمان آورد و ما با خوانش اشعار او آن دم خیلی خیلی خصوصی و شاعرانه را در خود حس و تجربه کنیم، او توانسته دغدغههای بنیادین انسان نظیر بی تکیه گاهی، روزمرگی، تنهایی را برای ما تصویر کند، کم نیستند بندهایی از این دست در شعر او:
(در لباسهای من/ هر روز جنازهای به خیابان میرود/ جنازهای برمیگردد ص 15 زندگی یعنی /همین که عقربهها هی بچرخند و ما تنها پیر شویم.) شاعر این مجموعه توانایی فرارفتن و پیشرفت بیشتر را برای خود مسلم میسازد زمانی که از خود فاصله میگیرد، زمانی که خود را به جهان آن دیگری پیوند میدهد، برای نمونه زمستان خود را با زمستان اخوان پیوند میدهد (.... حالا زمستان نود است/ به بخاری بسپار هوای خانه را گرم داشته باشد/ من هم قول میدهم عادت کنم به خالی این لیوان/ و زخمهایی که هر روز با هم بزرگتر میشویم 39) زمانی که آگاهانه یا ناآگاهانه با جهان ذهنی فروغ خود را سهیم میسازد، همانند این پاره شعر (/ادامهی شب است/و ما ادامهی زخمی عمیق در تکرار چند حرف ساده-زندگی 40)
با این حال به این مجموعه برغم نقاط قوت آن سه ایراد میتوان گرفت. اول اینکه شعر عمدتاً حرفی و گزارشی است و از فقر تصویر رنج میبرد. دوم اینکه شعر فراز و فرود چندانی ندارد. سوم و مهمتر از همه اینکه شاعر خودبین است. او دیگران را در شعرش نمیبیند، نمییابد، نگاه نمیکند و این چنین مخاطب را از گشتن و گردیدن و تماشا کردن و نگاه کردن به دنیای پیرامونی تهی میماند. محمود حسینی در این مجموعه سرش پایین است و بیش از اندازه از خودش حرف می زند، او شبیه راوی بوف کور است که به دیگران و دنیای دیگران پشت نموده، روبروی دیوار نشسته و میخواهد با سایهاش حرف بزند. او میگوید:
خلاصه میشوم در خودم ص 2/ حس میکنم زمین به بند کفشهایم آویزان است.../ چقدر هر روز پشت سر هم هر روز/باید از جایی به جای دیگر خودم را جابجا کنم/ لای شلوار و پیراهنی معمولی...باد من هستم/ که آشفتگی روزی چندبار در پیراهنم تکثیر میشود 11..... من هنوز آن قدر مرد نشدهام/که از درگیری با این پیچ به گریه نیفتم 13... سالهاست در خودم معلق ماندهام/در لباسهای من/هر روز جنازه ای به خیابان میرود/جنازه ای به خانه برمی گردد... فرو میروم در خودم/ و ترس برم میدارد و میگذارد گوشهی همین اتاق/ بعد همه چیز دور سرم چرخ میخورد/ چرخ میخورد چرخ میخورم چرخ میخوریم/ و سر از اغلبی در میآورم که همیشه غمگینم.... تا یادم هست/ شکست پشت شکست را خالی نکرده/ پشت مرا چرا خیلیها خیلی وقتها 28.... دلی بود اگر به همین کارون خودمان میزدم 30)
در این مجموعه از واژه «من» به عنوان یک کلید واژه 48 بار استفاده شده، یعنی هر صفحهای حداقل یکبار که اگر ضمیرهای متصل را هم در نظر بگیریم، من و منیت شاعر بسی حجیمتر و سنگینتر میشود و همین عامل شعر را به منولوگی کسل کننده تبدیل میکند. هرچندکه نمیتوان برای شعر فتوا صادر کرد اما اصل ترکیب را در شعر نمیتوان دور از نظر داشت، ترکیبی از عوامل انسانی و طبیعی در شعر، ترکیبی از سازها و آهنگها و اجراهای زبانیهای مختلف که بایستی در یک ارکست سمفونیک شاعرانه بکار گرفته شوند. اشکال عمده کار محمود حسینی این است که گویی او در ارکست سمفونیک شاعرانهاش ازیک ساز استفاده میکند که آن هم با وجود اجراهای خوب زبانی و در مواردی اجرای کاملاً شخصی، به خاطر این تک آهنگی و یکنواختی این آهنگ شعر، مخاطب بعد از خوانش چند شعر احساس خستگی میکند. به نظر محمود حسینی به جای رفتن به سمت تکلف و رعایت آداب و موازین در شعر باید روحش را آزادتر کند، او بایستی تمامی سازهایش را به کار اندازد و هر سازی را در مقام خودش برجسته و بارز نماید، وجهی که با توجه به بینش و دانش شاعر چندان دور از دسترس نمینماید. ■
منتشر شده در فصلنامه ادبیات دااستانی چوک فصلنامه پاییز، ویژه نامه عمران صلاحی، سال 94
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html