گزارش مراسم نکوداشت آقای «محمدرضا محمودزاده» در ساری «ناهید گرامیان»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

گزارش مراسم نکوداشت آقای «محمدرضا محمودزاده» در ساری «ناهید گرامیان»

روز پنجشنبه 16 مهر 94 کارگاه نقد داستان"‌هم نگر" ساری، مراسم نکو داشت آقای "‌محمدرضا محمودزاده‌" شاعر، پژوهشگر، و اسطوره شناس را برگزار کرد. حضور شماری از اهالی قلم ومشتاقان ادبیات و فرهنگ دوستان که از ساری و همچنین شهرهائی چون خرم آباد تهران- بابل قائم شهر و... آمده بودند، بسیار چشمگیر بود.

نخست، مجری برنامه مختصری از زندگی آقای محمودزاده را برای حاضران خواند و سپس آقای "ایرج عرب‌" به نمایندگی از کارگاه نقد داستان" هم نگر" ساری، پیام کارگاه را خواند که به این شرح است

:

با سلام و درود حضور همه سروران گرامی، خوش آمدید. از تمامی عزیزان حاضر در این نکو‌داشت به خاطر حضور گرمشان صمیمانه تقدیر می‌کنیم، به ویژه از دوستان عزیزی که از سرزمین کوه پر صلابت اشترانکوه و قلعه همیشه پایدار فلک الافلاک، تشریف آوردند و همچنین تقدیر و تشکر از مهمان عزیزی که امروز نزد ماست و بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین اسطوره‌شناسان دوره معاصر ماست، جناب آقای دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور. یاد‌آوری کنیم که این نشست، پنجمین نشست کارگاه در جهت نکو‌داشت بزرگان است. امیدوار هستیم که در فرصت‌های آینده بتوانیم از بزرگان دیگری هم قدر‌دانی کنیم. هدف از برپائی این نکو‌داشت‌ها، رونق بخشیدن به گستره‌ی فرهنگ و ادب است که بتوانیم با حمایت همه‌ی بزرگان و اندیشمندان به این نتیجه مطلوب دست پیدا کنیم تا در ادامه شاهد اثر گذاری‌های مثبت آن در زمینه‌ها و عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی باشیم. تجلیل از بزرگان در حوزه‌های شعر داستان و به طور کلی در حوزه فرهنگی به منظور قدر دانی از تلاش و کوشش عزیزانی ست که سال‌های سال در این را مجال گذاشتند. از طرف دیگر می‌تواند تشویق کننده جوانان و آینده سازانی باشد که در این را گام نهادند. و همچنین موجب آشنائی بیشتر آن‌ها با پیش کسوتان این حوزه شود. کارگاه نقد داستان "هم نگر" ساری، همواره از این تلاش‌های فرهنگی و هنری استقبال کرده و با حمایت مادی و معنوی، پشتیبان خواهد بود. چنانچه مستحضرید این نشست تجلیل از دوست فرهیخته مان، استاد عزیز محمد‌رضا محمودزاده است. ایشان در زمینه‌های شعر، نقد ادبی، اسطوره‌شناسی و همچنین برپائی کلاس‌های شاهنامه‌خوانی، گام‌های اساسی و موثری برداشته است. جناب محمودزاده به سبب عمق دانسته‌های خودش به این بینش درست دست یافتند که باید دانش عمومی را گسترش داد تا سطح شناخت افراد جامعه فزونی یابد. با پشت سر نهادن این فرآیند است که می‌توان امید دست یابی به دیدگاه‌های علمی و نیز درک و شناخت دقیق تر از پدیده‌های سیاسی اجتماعی فرهنگی را به دست آورد. ایشان به خاطر دهه‌ها تلاش در زمینه‌های یاد شده، آثار قابل ملاحظه ای از خود به جا گذاشتند. کارگاه نقد داستان "‌هم نگر‌" ساری، آرزوی سلامتی و تندرستی برای ایشان دارد و امیدوارانه به تداوم قلم ایشان چشم دوخته تا شاهد آثار ماندگارتری از ایشان باشد.

در ادامه، مجری برنامه پس از خواندن غزل‌واره‌ای از اقای محمودزاده، حاضران را دعوت به دیدن کلیپ کرد. این کلیپ که توسط فرزند آقای محمودزاده، فرزین محمودزاده تهیه شده بود، گوشه هائی از فعالیت‌های فرهنگی و ادبی ایشان را به تصویر کشیده بود.

پس از تماشای کلیپ، خانم منیژه معصومی مجری محترم برنامه، مختصری از زندگی نامه آقای دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور را برای شرکت کنندگاه این نشست خواند و در ادامه با تشویق همگان، آقای دکتر اسماعیل پور به پشت تریبون رفتند. ایشان از آشنائی خود با آقای محمودزاده که به دو دهه قبل برمی گردد گفتند و در رابطه با روز 16 مهر بیان کردند: می دانیم که امروز 16 مهر روز جشن مهرگان است. چه روز خوبی را برگزیدند برای نکو داشت نویسنده و اسطوره شناس ارجمندی که همه صفاتی که برای من گفته شد، لایق ایشان است. پیش از اسلام روزهای شنبه، یکشنبه و... نداشتیم. این واژگان عبری‌ست. در آن زمان، برای هر روزی از ماه، نام یک فرشته را نهادند. مثلاً شانزدهم هر ماه را مهر روز که همان ایزد میترا بود می‌نامیدند. از نظر من آقای محمودزاده آئینه‌ی مهر است و در نگاه ایشان شراره مهر که خیلی نایاب شده را می‌توان دید. آنچه که من و ایشان را به هم نزدیک کرد و تبدیل به یک دوستی پربار شد، شعر بود. نه اسطوره. بعد ها البته به اسطوره‌شناسی هم کشیده شد. حقیقت این است که بسیاری از شعرهای ایشان چاپ نشده، ولی این اشعار نمودار یک شعر واقعی عصر ماست. اگر قرار باشد که نقد بی غرضانه داشته باشیم، باید گفت شعر ایشان، شعر ویژه است. شعر تکرار نیست. مثل صدها کتابی که چاپ می‌شود نیست. زاده و تراویده قلب پاکشان است. مدتی پس از آشنا ئی مان، در جلسات متعدد اسطوره‌شناسی و اسطوره کاوی، دوستی مان پایدارتر شد. از این همکاری، این توفیق نصیب من شد که در چاپ کتاب افراسیاب با ایشان همراهی داشته باشم. ناشر ببسیار معتبری این کتاب را چاپ کرد و از این جا کار اسطوره شناسی و اسطوره پژوهی‌شان، در سطح ایران مطرح شد. و همین طور ادامه یافت تا با کتاب فروردین که واقعاً یکی از مجلات و فصل‌نامه‌هائی ست که بسیار ارزشمند است و من تا جائی که توانستم با ایشان همکاری داشتم.

دکتر اسماعیل پور در گوشه‌هائی از سخنرانی‌اش به کارگاه نقد داستان "‌هم نگر‌" اشاره کرد و گفت: میزبان این نکو داشت کارگاه نقد داستان است و یقیناً دانشجویان و دانشورانی در این کارگاه هستند که علاقه‌مند‌ند در رابطه با نزدیکی اسطوره و شعر مطالبی بدانند. و یا در نقد داستان گاهی با مفاهیم اسطوره ای مواجه شوند، از این رو توضیحاتی پیرامون اساطیر می‌دهم. بدون شک اسطوره و شعر دو روی یک سکه‌اند. چرا که بیشتر اساطیر جهان با شعر آغاز شدند. کهن‌ترین اسطوره بشری همان اسطوره "‌گیل گمش‌" که به صورت حماسه منظوم بوده است. همان طوری که به درستی گفته شد شاهنامه اصلاً اسطوره نیست. شاهنامه، حماسه است. یک اثر شگرف حماسی ست با مضامین اساطیری. و قسمت‌هایی همچون بخش سوم شاهنامه که کاملاً تاریخی ست. بنا براین شعر و اسطوره از هم جدائی ناپذیرند. اشعار کهن ما توجه بیشتری به اسطوره دارد تا اشعار معاصر ما. به همین دلیل شعر معاصر ما کمتر در سطح جهان مطرح شده است. شعر معاصر ما از مضامین اسطوره‌ای دور شد. حال آن که در شعر کلاسیک یعنی شاهنامه فردوسی، منطق‌الطیر عطار... مضامین اسطوره‌ای وجود دارد. این مقدمه را گفتم تا به این جا برسم که توضیح دهم در عصر ما که عصر تکنولوژی و اینترنت و.. است کمتر کسی فرصت می‌کند که شاهنامه را از ابتدا تا انتها بخواهد بخواند که حدود شصت هزار بیت است. البته کار یک محقق و پژوهشگر است ولی کار هر کسی نیست. من به دوره‌بندی قدیمی اشاره نمی‌کنم. که می‌گفت دوره اساطیر حماسی تاریخی. چرا که دیگر این دوره بندی منسوخ شده است. ما با سه هزاره سروکار داریم. هزاره اول از کیومرث شروع می‌شود که شامل تهمورث وجمشید و شخصیت‌های دیگر می‌شود تا اول ضحاک که کلاً می‌شود هزار سال. در این هزاره کیومرث و تهمورث، تمدن را آوردند. هوشنگ، خانه‌سازی را به مردم آموخت و تهمورث خط و نگارش را. جمشید هم نوروز و آبادانی را آورد. در یک کلام تمام عناصر مدنی را به این دوره نسبت می‌دهند. در هزاره دوم ضحاک حمله می‌کند و هزار سال ظلمت و جنگ و تباهی و نابودی همراه با انهدام فرهنگ ایران را با خود دارد. هزاره سوم از فریدون آغاز می‌شود تا کیخسرو که آن‌هم هزار سال است. این هزاره عصر شکست ظلمت است. هزاره رهائی و رستگاری‌ست. در راس هر هزاره یک نجات بخش می‌آید. اگر با دید تاریخی نگاه کنیم، ما در عصر آمیزش خیر و شر به سر می‌بریم. بنا بر اساطیر ایرانی این مسئله حل نشده است. در اساطیر مانوی هم همین‌طور است. حالا اگر بخواهیم یک تحلیل جامعه‌شناختی از اسطوره داشته باشیم به این‌جا می‌رسیم که همیشه منتظر یک منجی هستیم. یک فرد یا یک قهرمان مثل رستم باید بیاید و ما را از دست تورانیان نجات دهد. چرا پشت قهرمان هیچ وقت به خاک نمی‌نشیند؟ حتی رستم هم ایستاده می‌میرد. این‌ها الگوهای رفتاری ما هستند که در اسطوره‌های شاهنامه و در اسطوره‌های ایران و در زندگی و تفکر مدرن ما تجلی پیدا کردند. همیشه منتظر یک منجی هستیم که بیاید و ما را نجات دهد. در اساطیر زرتشتی این منجی، سوشیانس است که می‌آید و برای مردم رستگاری به ارمغان می‌آورد. در شاهنامه این نقش را کیخسرو ایفا می‌کند. ما نمی‌دانیم که پایان کیخسرو کجاست. نه می‌میرد و نه می‌دانیم که کجا می‌رود. فقط می‌دانیم که به اصطلاح ناپدید می‌شود. این خلاصه ای بود از کل دوران حماسه ای و اساطیری شاهنامه. حالا هر فردی بنا بر علاقه ای که دارد یک بخش از شاهنامه از دوران جمشید را می‌تواند مورد مطالعه قرار دهد. و این تفکر ایرانی در این سه هزاره اساطیری را می‌تواند پیدا کند. شاهنامه به این دلیل یک شاهکار جهانی و یک حماسه جهانی‌ست که یک تفکری پشت آن است. فردوسی همچون شکسپیر در تک تک داستان هائی که می‌آورد، رازو رمز و ژرف ساختی انسان‌ها را برملا می‌کند. فردوسی ژرف ساخت‌های روح انسان را بیرون می‌کشد. در آخر هر سوگ نامه‌ای مثل رستم و سهراب یا سیاوش، فردوسی شاهکار فلسفی و فکری شاهنامه را به زیبائی بیان می‌کند. از همان بیت اول شاهنامه، به خرد اشاره می‌شود. خرد نام خداوند است. اهورا مزدا. یعنی سرور دانا. سرور دانش. خرد یک عنصر بسیار ریشه‌دار و باستانی در فرهنگ ماست که سرلوحه شاهنامه فردوسی در واقع همین خرد گرائی و خرد باوری ست. این مقدمه را گفتم برای این که دوستانی که در این کارگاه کار نقد می‌کنند، در نقد اسطوره‌ای از این زاویه هم شاید بخواهند به نقد داستان‌های شاهنامه به شکل مشروح بپردازند. در مورد شاهنامه، خیلی‌ها مطلب نوشتند. انشا نوشتند. کتاب نوشتند. ولی تحلیل شاهنامه نکته ای ست که ما باید جدی بگیریم. این همه شاهنامه‌های نفیس چاپ کردیم که چه شود؟ به تحلیل شاهنامه باید بپردازیم. تحلیل شاهنامه، همان منطبق کردن زوایای پنهان شاهنامه با زندگی امروز انسان است. بله، فردوسی برای انسان امروز هم حرف دارد. تفکر فردوسی کمتر از تفکر هومر و شاهنامه کمتر از ایلیاد و اودیسه نیست. من همین‌جا بار دیگر تقدیر می‌کنم از همه‌ی کسانی که این مجلس فرهنگی و با شکوه را برپا کردند.

در این جا سخنان آقای دکتر اسماعیل‌پور به پایان رسید و با تشویق حاضران جای خود را به سخنران بعدی داد که مجری از او به عنوان پشتیبان علم و ادب یاد کرد. آقای حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه. ایشان ضمن اظهار خوشحالی از این که در این جمع حضور دارد، از دست اندرکاران برپائی این نکو‌داشت تشکر کرد و گفت: سال‌های درازی‌ست که در کشور ما فقط برای از دست رفتگان چنین مراسمی برپا می‌شد. ولی خوشبختانه مدتی‌ست که به همت دوستان برای پر بار کردن فرهنگ این مرزو بوم در بود هنرمندان و پژوهشگران و... پاس داشت برگزار می‌شود. من این افتخار را داشته‌ام که یکی از آثار آقای محمودزاده "‌بازخوانی تصویری بوف کور‌" را چاپ کنم. بودن آقای محمودزاده و امثال ایشان در هر شهری می‌تواند بارقه‌ی امیدی باشد مبنی بر این که ریشه‌ها همچنان هستند و امید هم هست. در ساری، سال‌هاست آقای حسین اعتمادزاده و دوستان‌شان تحت عنوان کارگاه نقد "هم نگر " فعالیت می‌کنند و این امر نشان دهنده این است که زیر پوست شهرتان، جامعه در حال نفس کشیده است.

مدیر نشر چشمه در ادامه در رابطه با چالش‌ها و مشکلات نشر در ایران گفت: دوستانی را در این جمع می‌بینم که جان شیفته‌ای نسبت به فرهنگ و ادب این مملکت دارند، اما وقتی به بحث تیراژ کتاب در کشورمان می‌رسیم، بسیار غم انگیز است. بعضی از ناشران ما قراردادی که با اهل قلم می‌بندند سیصد تا چهارصد نسخه است. متاسفانه گسستی‌ست که بین افراد جامعه‌ی ما با کتاب و کتاب‌خوانی به وجود آمده است. خیلی خیلی جای تاسف است. چنانچه این روند ادامه دار باشد، در آینده به سمت و سوی جامعه ای خواهیم رفت که حداکثر خواندن‌ها، همان پیامک‌های تلفنی باشد. برای همه‌ی دوستان خدمتگزار ادب و فرهنگ این مرزو بوم آرزوی سلامتی وموفقیت دارم.

پس از سخنرانی آقای کیائیان، اعضای گروه موسیقی که از لرستان آمده بودند با اجرای قطعاتی از موسیقی لری، لحظات بسیار شاد و خاطره انگیزی، برای حاضران آقریدند.

بعد از اجرای موسیقی، نوبت به اقای "‌طیار یزدان پناه‌" نویسنده و محقق رسید که از آثار شعری محمودزاده بگوید و این گونه توضیح داد: محمد‌رضا محمودزاده در وزن خویش شاعری توانا و ادیبی در خور است که شعر را خوب می‌فهمد و ادبیات را چه کلاسیک و چه نو بسیار می‌داند. ضمن آن که برای فرم در شعر، اهمیت فراوان قائل است.

آقای یزدان پناه در ادامه به نقد یکی از اشعار محمودزاده پرداخت و گفت: این گفتار، در میان شعرهایش به طور خاص به موضوعی می‌پردازد که به لحاظ حسی از لطافت ویژه ای برخوردار است و از نظر عاطفی بیانگر پیوند عمیق انسانی او با سوژه است که با درون مایه ای روح انگیز، حجم و بعدی پر کشش، به نام "‌مر‌ثیه‌ای در سوگ دوست‌" به نظم در آمد. دوستی که در آستانه میان سالی طی حادثه تلخی چون پرنده‌ای پر کشید و به سان پروانه‌ای، شمع وجودش خاموش شد. شدت فرو‌ریزی نا بهنگام این آواز، ضربه سخت و سنگینی شد بر ذهنحریرگونه شاعر، که تالم پر رنجی را در جان وجودش بر‌انگیخت تا آن جا که سوز سوختن این واقعه را در فرمی زیبا نقش تذهیب زد. عنصرهای به کار گرفته در این شعر مانند واژه‌ی شب که از لحاظ نماد به مفهوم نیستی محض است، فاصله دارد. شاعر با برداشتی نو آن را به خدمت خیال می‌کشاند تا با مشاطه‌گری، اندیشه را در ارائه تصویری نو، حجمی بایسته دهد که به طور معمول با تکرار بیان معنائی متداول، متفاوت است.

سخنان آقای یزدان پناه به پایان رسید و مجری برنامه شعر "‌آخرین انار جهان‌" از سروده‌های آقای محمود‌زاده را برای مخاطبان خواند و سپس از آقای محمودزاده دعوت کرد که کلامی چند سخن بگوید. با تشویق همگان، آقای محمودزاده پشت تریبون رفت و گفت: با سلام. سپاسگزارم از حضور پر مهر شما. پاس می‌دارم حضور ارجمند اهالی علم و ادب و فرهنگ دوستان را. به ویژه دوستانی که از تهران و لرستان تشریف آوردند. و نیز ممنون از کلیه انجمن‌هائی که پیام فرستادند. و همچنین از مدیریت و اعضای محترم نقد داستان هم نگر ساری تشکر می‌کنم. اجازه می‌خواهم که با درون مایه‌ای اسطوره‌ای شعری به نام "‌آناهیتا‌" از سروده‌های خودم را تقدیم شما عزیزان کنم.

پس از قرائت شعر آناهیتا، هیات اجرائی نکو‌داشت که از اعضای کارگاه نقد داستان "هم نگر" بودند، به جایگاه رفته و هدیه‌ای به رسم یادبود تقدیم آقای محمد‌رضا محمودزاده کردند. ناگفته نماند که خانم منیژه معصومی مجری برنامه در لابه لای سخنرانی‌ها از طرف کارگاه از همه‌ی کسانی که با کمک‌های مادی و معنوی خود به برپایی این نکو داشت کمک کردند با برشمردن نامشان تشکر کرد و نیز از افراد و انجمن هائی که با فرستادن مقاله و پیام به مراسم غنای بیشتری بخشیدند.

مراسم نکو‌داشت با پذیرایی مختصری از دعوت شدگان، به کار خود پایان داد.

نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک

http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html

دانلود نمایش رادیویی داستان چوک

http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك

http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

http://www.chouk.ir/honarmandan.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692