میلان، شهر معماری و موسیقی/زهرا ناطقیان

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

عصر روز یکشنبه اول آذر ماه یکهزار و سیصد و نود و چهار ، با آغاز هفته زبان ایتالیایی در ایران ، مجله با بخارا با همکاری مدرسه ایتالیایی " پیترو دلا واله " و بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت ، مجله شب موسیقی میلان را برگزار کرد . با توجه به استقبال شرکت کنندگان از نشست های قبلی ، یک شب از شب های هفته زبان ایتالیایی به یکی از شهرهای این کشور و فرهنگ و هنر آن منطقه اختصاص پیدا کرد و شهر میلان و معماری و موسیقی آن به این منظور انتخاب شد.

در آغاز جلسه علی دهباشی ضمن عرض خیر مقدم به حاضرین جلسه و اشاره کوتاهی به هفته زبان ایتالیایی از مائورو کنچاتوری ، سفیر فرانسه در ایران دعوت می کند تا از معماری، موسیقی میلان و دلیل انتخاب این شهر بگوید و حانیه اینانلو این سخنان را به فارسی ترجمه کرد.

مائورو کنچاتوری ضمن عرض خیرمقدم به حاضرین ، از سبک موسیقی که در میلان آفریده شد و از سرگذشت آفرینندگان این سبک چنین می گویید :

ما تصمیم گرفتیم برای برگزاری هفته ادبیات ، زبان و فرهنگ ایتالیایی از موضوعی که چند ماه پیش را به آن اختصاص داده بودیم الهام بگیریم و این هفته را نیز با همان موضوع ادامه دهیم . در برنامه ای که در گذشته داشتیم تصمیم گرفتیم راجع به تاریخ ، موسیقی و هنر معماری ایتالیا صحبت کنیم و برای این کار از شهر ایتالیا جنووا آغاز کردیم و با توجه به اینکه این موضوع بسیار مورد توجه و اقبال مخاطبین قرار گرفت ، تصمیم گرفتیم امشب را که افتتاحیه هفته ایتالیاست مجدداً به یکی دیگر از شهرهای آن اختصاص دهیم

بهترین شهری که می توانستیم انتخاب کنیم به طوری که به نوعی با معماری در ارتباط باشد و در این ماه نوامبر بتوان از آن صحبت کرد ، شهر میلان بود . علاوه بر این میلان میزبان آخرین نمایشگاه اکسپو در سال 2015 که همین چند روز پیش خاتمه پیدا کرد ، بود . ایران سهم بسیار بسزایی در هر چه زیباتر کردن این نمایشگاه داشت ، و با یک غرفه بسیار زیبا و خاص در این نمایشگاه شرکت کرده بود .

سالن ایران با استقبال زیاد مخاطبین روبه رو شد و بسیاری طرفدار این سالن شدند و از آن بازدید کردند ، بیشترین چیزی که مورد توجه مخاطبین بود بحث معماری این غرفه بود . از نقطه نظر ویژگی های فضایی ، ابعاد ومساحتی و ... سالن ایران با توجه به ویژگی هایی که از خودش بروز داد دومین جایزه نمایشگاه اکسپو را در بین تمام کشورهای حاضر در نمایشگاه به خودش اختصاص داد و فکر می کنم که این اولین باری است که یک غرفه و سالن ایرانی چنین جایگاهی را در یک نمایشگاه بین الملی به خودش اختصاص می دهد .

این دلیلی بود که ما فکر کردیم خوب است که امشب بحث خود را در مورد معماری بگونه ای انجام بدهیم که به شهر میلان ارتباط پیدا کند و فکر کردیم بسیار مناسب است که برای این موضوع از جناب مهندس کامران صفامنش که خالق ، ایده پرداز و سازنده سالن بسیار زیبای ایران در نمایشگاه اکسپو بودند ، دعوت کنیم و ارائه توضیحات بیشتر درباره ویژگی ها و خصوصیات این سالن را من به عهده جناب صفامنش می گذارم تا برای شما توضیح دهند که چگونه در یک فضای معماری که متعلق به کشور ایتالیا و شهر میلان بود ایشان توانستند فضای سنتی ایرانی را در سالن ایجاد و این دو را با هم تلفیق کنند .

همان طور که در شب اختصاصی شهر جنووا ، ما معماری آن شهر را با رویداد موسیقی همراه کردیم ، امشب هم در کنار بحث های معماری ، هم راجع به موسیقی میلان صحبت می کنیم و هم هنرمندان ایرانی که در اینجا داریم برایمان قطعاتی از موسیقی مدرن میلان اجرا می کنند .

و از آنجایی که امشب بحث مربوط به حیطه تخصصی و دانشگاهی ماجرا در زمینه معماری برعهده جناب مهندس صفامنش است ، من سخنان خودم را به توضیحاتی در باب موسیقی شهر میلان معطوف می کنم .

همان طور که در مورد موسیقی مدرن جنووا و از یک سبک موسیقیایی که اصطلاحاً از آن با عنوان موسیقی سبک یاد می کنند ، صحبت کردیم باید اضافه کنیم که شهر میلان هم چنین موسیقی و ژانری دارد که امشب به آن می پردازیم .

شروع این موضوع به دوران کودکی من بر می گردد . سه موزیسین ایتالیایی بودند که یک تریو (سه نوازی ) تشکیل دادند و شروع کردند به نواختن موسیقی به سبک راک اند رول . راک اند رول ژانری بود که نه تنها در ایتالیا بلکه در آن زمان در کل اروپا هنوز کسی با آن آشنایی نداشت و این سه نفر پیشگامان این سبک موسیقی بودند . البته گفته می شود که موسیقی راک اند رول توسط ابداع کنندگان این موسیقی در سال 1954 در آمریکا شکل گرفت و رواج پیدا کرد که بعد از آن خوانندگان دیگری مانند الویس پرسلی 1955 و 1956 این ژانر را بیشتر اشاعه دادند .

البته این سه پسر جوانی که موسیقی راک اند رول را در ایتالیا آغاز کردند بیشتر ترانه هایشان به زبان انگلیسی و تنها برخی از آن ها به ایتالیایی بود . این سه نفر در واقع سه تاریخچه و سرگذشت متفاوت داشتند ، مانند همه گروه های موسیقی این گروه نیز رهبر و لیدر داشت ، کسی که رهبری این گروه را بر عهده داشت به دلیل اینکه از طبقات پائین تر جامعه بود نسبت به بقیه اعضا گروه از تحصیلات کمتری برخوردار بود ، اما استعداد بسیار زیاد و درخشانی در این زمینه داشت و خیلی زود پیشرفت کرد . این شخص " آدریانو چلنتانو " است . کسی که در این گروه نوازندگی گیتار را بر عهده داشت اصلیتش متعلق به شهر تریست و از طبقه بورژوای ایتالیا بود و نامش " گابرشیک " بود که برای سهولت " گابر " صدایش می کردند . نفر بعدی که نوازنده پیانو گروه بود از جوانی آرزو داشت که جراح زبردستی شود و البته این راه را پیش می گیرد و جراح هم می شود ، ولی در نهایت به خاطر تشویق و استقبال مردم از علاقه اش دست می کشد و خواننده می شود ، این شخص " انتزو یاناچی " نام داشت . در ابتدا این سه نفر به صورت یک تریو ( سه نوازی ) با هم همکاری داشتند ولی بعد از مدتی از هم جدا می شوند و هرکس به راه خودش می رود ، ولی هر سه نفر به عنوان سولیست ( تک نواز) در نوع و ژانر خودشان بهترین می شوند .

نکته جالب این است که در سالهای اولی که این سه نفر از هم جدا شده بودند بازهم ویژگی های موسیقیایی که داشتند و موضوعی که در موسیقی الهام بخش آنها بود بسیار به هم شباهت داشت. در واقع چیزی که این سه نفر را بهم ربط می دهد یک منطق اگزیستانسیالیستی و توجه بیشتر به اقشار ضعیف و پائین جامعه بود .

اگر بخواهیم به سرگذشت فرهنگی و اجتماعی این سه نفر برگردیم ، در واقع تنها آدریانا چلونتانو خودش از طبقه پائین جامعه بود و این موضوع را درک و لمس کرده بود . چلونتانو از یک پدر و مادر پولیایی بود ، پولیا استانیست در جنوب ایتالیا . آنها در آن زمان از پولیا مهاجرت و به کلان شهر میلان رفتند . چلونتانو سعی می کرد خودش را با محیط جدید و بافت کلان شهر میلان تطبیق بدهد و با آن خو بگیرد ، به این منظور از ابزارهای مختلفی استفاده کرد که یکی از آنها موسیقی بود ، او با فضاهایی سر و کار داشت که مختص موسیقی و رقص بودند و همچنین یکی دیگر از ابزارهایی که استفاده کرد سینما و دیگری انجمن های مذهبی کاتولیکی بود که این مورد بعدها روی خودش و زندگیش تأثیر گذاشت.

در کنار این موزیسین ها و ترانه سراها عده زیادی از جمعیت روشنفکر آن دوره جمع می شدند و با آنها در زمینه نوشتن موسیقی ترانه ها همکاری می کردند به عنوان مثال شاعری به نام " سیمونتا " اولین ترانه های نوشته شده توسط جورجیو گابر را امضا می کند و همچنین یکی دیگر از نویسندگان بسیار برجسته ایتالیا به نام " داریو فو " که بعدها جایزه نوبل ادبیات را دریافت می کند کسی است که برای انتزو یاناچی ترانه می نویسد . البته چرنتانو مانند دو نفر دیگر ارتباط خودش با روشنفکران ، شعرا و نویسندگان را به این زودی شروع نمی کند و در همین سالهای اخیر ما از او همکاری های اینچنین می بینیم ، از جمله اشخاصی که با او همکاری بسیار کرده است فردیست به نام " وینچنزو چرامی " .

در واقع تمام این ها یک الهام فرهنگی - موسیقیایی میلانی داشتند و چیزی که آثار آنها از آن بسیار ملهم است یک نوع سنت و حرکت کاباره ای در شهر میلان می باشد ، خصوصاً گروهی به نام " جغدها " که بیشتر در این زمینه فعالیت می کردند و به نوعی این سه نفر این سنت را ادامه دادند . بعدها بر همین اساس و بر پایه این الهام اولیه ، جرجیو گابر ژانر جدیدی را وارد هنرایتالیا می کند که ژانر همراهی تئاتر و موسیقی است و نوعی نمایش موسیقیایی که مضمون آن سیاسی - اجتماعی بود و اشعار بسیار عمیق و مفهومی را در آن اجرا می کردند ؛ در واقع در این نوع کارها گابر یک سری تفکرات خیلی والا و مفاهیم عمیق را با ملودی های زیبا تلفیق می کرد که مضامین آن بیشتر درباره طبیعت انسان ، روانشناسی انسان و رابطه فرد با جامعه مصرفی بود . برخی از اینها به نوعی ترانه هایی هستند که در آنها تفکرات فلسفی عمیقی نهفته است ، مانند ترانه هایی به نام های" توده مردم " ، " تعلق " ، " آمریکا " ، " کلیسا نو می شود " و ... . نکته جالب این است که با وجود اینکه مفاهیم عمیق و والایی در ترانه هایش نهفته بود اما نمایش هایش لذت بخش و طنز آمیز نیز بودند .

همانطور که در همه مکاتب هنری اتفاق می افتد قطعاً این سه نفر هم پیروانی داشتند که راه آنها را ادامه دادند . یکی از افرادی که از پیروان این سه نفر بود و راه آنها را ادامه داد شخصی بود به نام " روبرتو وکیونی " که از مدرسین دبیرستان بود ، کار خودش را تعطیل می کند و به یکی از خوانندگان و ترانه سراهای ایتالیا مبدل می شود، به همین دلیل من متمایل بودم که همین جا ، در مدرسه ایتالیایی ها این موضوع را یادآوری کنم که افرادی بوده اند که به خاطر موسیقی کارشان را رها کرده اند و من امیدوارم که مدرسین مدرسه ما هم به موسیقی علاقمند بشوند . شخص دیگری به نام " بیاجو آنتوناچی " که امشب هم ما یک سری از کارهای ایشان را با هم می شنویم از دیگر پیروان این سه نفر بود . بهرحال من فکر می کنم که تا همین جا وظیفه من به پایان رسیده است و مطمئناً حرفی که خود موسیقی به شما خواهد گفت خیلی کامل تر و بهتر از صحبت هایی بود که من برای شما کردم .

در ادامه مهندس کامران صفامنش به شرح پروژه موفق ایران در نمایشگاه اکسپو می پردازد و برای حاضران از چگونگی شکل گیری طرح معماری غرفه ایران در ذهنش به تفصیل می‎گوید. از این که برای طراحی آن سفره ایرانی به خاطرش آمد و با الهام از همین سفره غرفه ایران را طرح ریخت که مورد توجه بسیار قرار گرفت.

حانیه اینانلو گفته‎های آقای صفامنش را به ایتالیایی ترجمه کرد.

سپس در حالی که گروه موسیقی در حال آماده شدن برای اجرا بود ، پروفسور کارلو چرتی مختصراً به دلایل تأخیر برگزاری هفته زبان ایتالیایی و تغییرات برنامه اولیه پرداخت :

چرتی : برنامه اولیه ما برای هفته ایتالیا شامل تغییراتی شد که یک سری عوامل بیرونی آن را به ما تحمیل کردند . اول اینکه هفته ایتالیا که ما امروز در ایران برگزار می کنیم با یک ماه تآخیر نسبت به برگزاری این هفته در دیگر کشورهای جهان است . در واقع از طرف وزارت امور خارجه تاریخی مشخص می شود و در کلیه کشورها در همان تاریخ هفته ایتالیا برگزار می شود ، ولی ما با یک ماه تآخیر برگزار می کنیم و دلیل آن هم بسیار ساده است زیرا موضوعی که امسال برای هفته ایتالیا در نظر گرفته شده بود زبان در موسیقی ایتالیا بود و چون هفته ایتالیا دقیقاً با دهه اول محرم مصادف شده بود تصمیم گرفتیم این تاریخ را تغییر بدهیم . نکته دیگر این است که ما تصمیم گرفته بودیم این یک هفته را به یک سری شب های مختلف ختصاص دهیم ، از جمله اینکه شب اول را به میلان ، که همین کار را کردیم و شب اول متعلق به موسیقی ، خوانندگان و ترانه سراهای میلان است . طبق چیزی که مرسوم و متداول است تصمیم داشتیم فردا شب را به برنامه مشترک با کشور و سفارت سوئیس اختصاص دهیم ، زیرا زبان ایتالیایی یکی از زبان های رسمی سوئیس نیز می باشد ، اما ناچاریم برنامه فردا شب را فعلاً لغو کنیم و تاریخ جایگزینی برای آن انتخاب کنیم ، زیرا به دلیل همزمانی با کنفرانس کشورهای صادر کننده نفت و به طور خاص سفر رئیس جمهور روسیه محدودیت هایی ایجاد شده است و حتی در برخی مناطق مدارس نیز تعطیل می باشند . پس فردا یک نمایش فیلم خواهیم داشت با عنوان " مرا به خاطر بیاور " و شب چهارشنبه که آخرین شب هفته ایتالیاست با همکاری دوست عزیزم علی دهباشی یک شب دیگر را در بنیاد موقوفات افشار برگزار می کنیم ، موضوعی که برای این شب در نظر گرفته ایم کاملاً در حوزه ادبیات است و می خواهیم به بزرگترین شاعر ایتالیا " لئوپاردی " بپردازیم که نه تنها شاعر بلکه یک اندیشمند و فیلسوف بزرگ ایتالیا نیز هست . در آن شب هم علاوه بر سخنرانی هایی که اساتید در حوزه اشعار ، آثار و شخصیت لئوپارد خواهند داشت ، یک مستند کوتاه نیز پخش خواهیم کرد که از سالهای آخر زندگی لئوپاردی ساخته شده است . در واقع بخشی که پخش می شود فقط قسمت آخر فیلم روایی - داستانی است که از زندگی لئوپاردی ساخته شده است ، کارگردان این فیلم شخصی به نام " ماریو مارتونه " است که در گذشته ارتباطات خیلی زیادی با صنعت سینما در ایران داشته است . ایشان وقتی در شهرناپل مدیریت یک تئاتر آوانگارد را بر عهده داشتند به دفعات از آقای عباس کیارستمی دعوت کردند که کارهای ایشان را ببینند .

سرانجام نوبت به اجرای موسیقی رسید و مانی نعیمی ، سینا فتح العلومی و آزاد کاویان به اجرای قطعاتی از موسیقی میلانی و ایتالیایی پرداختند .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692