ناخمن، اهل لس آنجلس
ناخمن نام اثری است از لئونارد مایکلز، نویسنده آمریکایی یهودیتبار که مهتاب کلانتری در سال 85 آن را به فارسی ترجمه کرده است. نام مایکلز شاید آن چنان که باید در ایران شناخته شده نباشد؛ اما او از نویسندگان تراز آمریکایی است که به جملههای خوش ساختش شهرت دارد. خودش میگوید: «به اعتقاد من معنا بیشتر با موسیقی سروکار دارد تا زبان... در قصهها و شعرهای عالی معنا آشکارا به موسیقی نزدیکتر است... اغلب مجبور شدهام پاراگرافی را بازنویسی کنم چون آهنگش غلط بوده...» (مقدمه کتاب ناخمن، ص 8)
اولین مجموعه داستانی مایکلز «به جایی رسیدن» نام دارد که در سال 1969 کاندید جایزه ملی کتاب شد. مجموعه دومش با نام «اگر میتوانستم نجاتشان داده بودم» جزء شش اثر برتر داستانی سال 1975 به انتخاب نیویورک تایمز قرار گرفت. رمان «باشگاه مردانه» که بر مبنای تجربههای شخصی مایکلز در گروهی مردانه نگاشته شده است نیز نظر منتقدان را به خود جلب کرد. مایکلز در واپسین سالهای عمرش قصههایی نوشته که شخصیت اصلی آنها مردی به نام ناخمن است. قصههای ناخمن به نوعی نماینده سبک و سیاق نوشتاری مایکلز هستند که در ادبیات آمریکا از نمونههای برجسته بهشمار میروند. میتوان گفت ناخمن به نوعی خود نویسنده است. او نیز مانند مایکلز استاد دانشگاه و یهودی است با پدر و مادر مهاجر لهستانی.
به گفته مترجم کتاب، داستانهای ناخمن تا سال انتشار کتاب در ایران، هیچگاه به صورت کتابی مدون در آمریکا منتشر نشده بلکه به صورت پراکنده در نشریات گوناگون درج شدهاند. مجموعه انتشار یافته در ایران شامل پنج قصه است همراه با دو مقاله از نویسنده. قهرمان پنج قصه (ناخمن، معما که تمامی ندارد، ناخمن در مسابقه اسب دوانی، ناخمن اهل لس آنجلس و رمزشناسی) استاد ریاضیات مجردی است که نگاه خاصی به زندگی دارد. ناخمن با ریاضیات سروکار دارد. درواقع او استاد اعداد و ارقام است و با یقین و منطق خاص خود به مسائل مینگرد. در قصهها گاهی موقعیتهایی پیش میآید که در تناقض با وضعیت ناخمن است یا او را با نوعی چالش روبرو میکند. نویسنده این تناقض و چالش را به خوبی به تصویر میکشد و خواننده نیز به مانند ناخمن در کشش و تنش موجود در قصه درگیر میشود. این هنر مایکلز است که توانسته شخصیتی خلق کند که با جذابیت خاص موقعیتهای خاصی میآفریند؛ موقعیتهایی عادی که متفاوت با قهرمانهای موجود در قصهها یا فیلمها هستند. ناخمن صاحب ویژگی خیلی خاصی نیست. نه حالتی اسطوره وار دارد و نه سوپرمن است. موقعیت طنز نمی افریند اما میتوان گفت قصههای ناخمن همه رگههایی از طنز دارند که لبخند بر لب خواننده بیاورند. به هرحال ناخمن ناخمن است و باید دارای بالا و پایینهایی باشد که او را از دیگر آدمها متمایز کند.
مترجم در چینش داستانها سلیقه بسیار خوبی به خرج داده است. قصه اول به نام «ناخمن» که سنگ سراچه کتاب است، ناخمن را به ما معرفی میکند. کل قصه به سفر او به لهستان میپردازد؛ نوعی سفر به ریشهها. به جهت اینکه او اصالتاً لهستانی است و پدربزرگش در آنجا میزیسته است؛ مردی همنام ناخمن که اسم و رسم خاصی در کراکو (شهری که ناخمن برای سخنرانی به دانشگاه آنجا دعوت شده است) داشته و مردم برای تبرک گرفتن نزد او میرفتهاند. درواقع او شخصی صاحب کرامت بوده است. ناخمن در کراکو با دختری که سفارت به عنوان راهنما به او معرفی میکند آشنا میشود. یک خانم جدی و سرد. قصه به ما میگوید ناخمن هیچوقت عاشق نشده هرچند دوست دختر هم داشته است. موسیقی و ریاضی برای او کافی هستند. غذا خوردن یا لباس و تجملات برای او محلی از اعراب ندارند و او حتی بدون رابطه جنسی هم میتواند زندگی کند. ناخمن به قول خودش محافظهکاری مادرزاد است که حرص دنیا را نمیخورد. راوی او را آدم خنگی میداند که این با ریاضیاتدان بودنش در تناقض است. «مثل خرچنگ بود که وقتی بقیه داشتند میدویدند جلو، او انگار داشت عقب عقب میرفت و با این حال زودتر از آنها میرسید.» در پایان این قصه ناخمن مجذوب دختر دانشجو میشود و قصه با بیان این مطلب به پایان میرسد و این در واقع فتح بابی برای آشنایی بیشتر خواننده با ناخمن. قصه «ناخمن» در 20 صفحه شمایی کلی از شخصیت مورد بحت برای ما ترسیم میکند.
در قصه بعدی (معما که تمامی ندارد) ناخمن دچار تنشی میشود که او را در موقعیت خاصی قرار میدهد. او آدل، همسر بهترین دوستش را حین بوسیدن مردی در خیابان میبیند. دچار چالش شدیدی میشود و حس میکند باید دوستش را از این موضوع باخبر کند. هرچند آدل از او میخواهد که چیزی در این مورد به همسرش نگوید. نکته جالب اینجاست که ناخمن در ذهن خود دچار نوعی درگیری است که اساس آن گونهای احساس علاقه به آدل است. درکل آنچه ناخمن را میآزارد، خیانت آدل به دوستش نیست بلکه او از دیدن این صحنه دچار رشک و حسد شده است. میتوان گفت او شیفته آدل است. ناخمن شخصیتی ساده و دست و پا چلفتی است که همان قدر که با زنها رابطه خاصی ندارد،میتواند عاشق همسر دوستش شود. در واقع مایکلز هاله مقدسی دور سر ناخمن ترسیم نمیکند. ناخمن شخصیتی است که میتوانیم وجوه مختلف وجود او را ببینیم. همان طور که در قصه «ناخمن اهل لس آنجلس» چهره دیگری از ناخمن میبینیم. او اعتراف میکند که در جوانی در حق دانشجویی بیانصافی کرده است. ناخمن که دانشجوی درسخوان و باهوشی است، متعهد میشود که تحقیقی حیاتی برای یک دانشجوی ایرانی به نام علی (که از بازماندگان خاندان قاجار است) انجام دهد. او پس از صرف یک شام شاهانه با علی او را سر میدواند و هیچگاه پژوهش او را انجام نمیدهد. حالا ناخمن پس از این همه سال پشیمان است؛ آن هم ناخمنی که اگر باقی پولش را زیاد میدادند، یک کیلومتر هم شده، با پای پیاده باز میگشت تا پول را پس بدهد. کاری که ناخمن با علی کرده، حالا پس از 20 سال روی وجدانش سنگینی میکند. هنوز هم که هنوز است هرگاه مرد سبزهای رد میشود، ناخمن به یاد آن اتفاق میافتد. مسئله جالب این قصه نیز مانند «معما که تمامی ندارد»، احساس خاص ناخمن به دوست دختر علی است؛ یک دختر جذاب و زیبای آمریکایی. گویا ناخمن به سمت چیزهایی که به او تعلق ندارند، جذب میشود. نکته جذاب این قصه برای ما کاراکتر علی است. علی شاهزادهای قجری است که ثروت خانوادهاش پس از کودتا و نشستن رضاخان بر تخت مصادره شده است. در کلیت داستان، علی را فردی میبینیم که عملاً قصد تقلب دارد، برای پیشبرد کارش حتی از دوست دختر جذابش نیز مایه میگذارد و او را نزد ناخمن میفرستد تا تحقیق نانوشته را طلب کند.
قصههای «ناخمن در مسابقه اسبدوانی» و «رمزشناسی» نیز بسیار قابل توجهاند. در مسابقه... ناخمن یک قهرمان است. او با استفاده از هوش ریاضیاش، به نفع مرد سیاهپوست فقیری شرطبندی میکند و مبلغ قابل توجهی به مرد که همسر بیماری نیز دارد میرسد. این همان من مثبت است که در این قصه ناخمن را در اوج قله قرار میدهد.
رمزشناسی نیز داستانی است که کشمکش خاصی دارد و مخاطب در فراز و فرود بحران موجود قرار میگیرد. اینکه انسان در موقعیتی قرار بگیرد و آنچه را در غیبتش می گویند بشنود، جذابیت دارد. فرد از شنیدن سخنانی که ممکن است بر ضد او باشند هراسناک است اما به همان اندازه دوست دارد بشنود. البته مسئله روبرو شدن با افراد غیبتکننده خود مقوله پرتنشتری است که ناخمن در این قصه تجربهاش میکند. زن و مرد میزبان در حمام هستند و ناخمن که کلید دارد، زودتر از موعد به خانه آنان میرسد و آنچه را آن دو نفر راجع به او می گویند میشنود. نویسنده بسیار هنرمندانه به شرح احساس ناخمن از شنیدن سخنان میزبانان میپردازد. طوری که خواننده میتواند صدای تپشهای قلب ناخمن را از میان سطور بشنود. «او نمیفهمد که من چیزی به تو گفتهام. تازه احتمالاً اصلاً یادش نمیآید. روانی روانی است. فکر کنم زیپ شلوارش را نبسته بود.» ناخمن خانه را ترک میکند و در طول راه بسیار میاندیشد، حتی به اینکه با میزبان تماس بگیرد و از اینکه منتظر آنها نمانده است عذرخواهی کند. او فرد صادق و بیریایی است اما در این موقعیت حساس احساساتش جریحهدار شده است. ناخمن به نوعی سردرگم و حیران است. ما در این پنج قصه او را در موقعیتهای خاصی میبینیم که هریک به نوعی عاطفی و احساسیاند؛ موقعیتهایی که گاه شکل تنگنا و بحران به خود میگیرند. اما او در پایان قصهها به نوعی گشایش و آسودگی دست مییابد؛ آسودگی که به خواننده نیز منتقل میشود و او نیز نفس راحتی میکشد.
در مقدمه کتاب به آموزههای قبالایی اشاره شده است؛ اینکه در داستانهای ناخمن میتوان ردپای قبالا، شاخهای از عرفان یهود را دید. شاید بتوان ناخمن را عارف مسلک به شمار آورد. فردی بیاعتنا به دنیا که به ریاضیات مشغول است؛ علمی یقینی و مشتمل بر منطق که اهمیت زیادی در آیین قبالا دارد. این رگه عرفانی را میتوان در شخصیت پدربزرگ ناخمن که ذکر آن رفت نیز دید؛ مردی دیندار و صاحب کرامت که مردم حتی از پالتواش تبرک میجستهاند.
همانطور که قبلاً اشاره شد شخصیت ناخمن به نوعی شخصیت مایکلز است. او در مقاله معروفش «شخصی و فردی» که در این کتاب نیز آمده، میگوید: «نوشتن از خودم همیشه برایم از هر موضوعی سختتر بوده... نوشتن از خودم همیشه مستلزم نوشتن از دیگران است.» (ص 134) گویی او زوایای وجودی خود را در شخصیت ناخمن به تصویر میکشد. ما با ناخمنهایی در این پنج قصه مواجه میشویم که در قالبهایی گوناگون جلوه میکنند. تصویری که از ناخمن به ما ارائه میشود گویی چندپاره است. مانند آینه شکستهای که تصویر را پاره پاره باز مینماید. او خود میگوید: «هویت همواره متغیر است و رابطه من و دیگری است که مدام تغییر میکند و هویتهایی تازه میسازد.» (ص 9)
پایان سخن اینکه ناخمن مجموعه بینظیری از قصههای آمریکایی است که شخصیتی خاص را به تصویر میکشد؛ تصویری از شخصیتی که در دنیای مدرن امروز هالهوار میزید و شاید مابهازاهای عینی معدودی داشته باشد؛ پنج قصه با درونمایههایی متفاوت و گیرا که حتی ناخمنشان هم ناخمن دیگر قصهها نیست و هربار با جنبه و وجهی خاص از شخصیتش جلوه میکند. مجموعه داستان ناخمن را مهتاب کلانتری در سال 85 ترجمه و نشر نی منتشر کرده است. ■