آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات «وی اس نایپل»؛ «بهاره ارشدریاحی» اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

"سِر ویدیادار سوراجپراساد نایپل" (Sir Vidiadhar Surajprasad Naipaul) در ۱۷ اوت ۱۹۳۲ در "ترینیداد و توباگو" هند متولد شد. که بیشتر با نام "وی. اس. نایپل" شناخته می‌شود رمان‌نویس و مقاله‌نویس هندو ترینیدادی‌تبار بریتانیایی است. از آکسفورد فارغ التحصیل شد و دانشگاه او را بورسیه کرده بود. اگرچه حدود ۲۸ سال است که در حومه شهر ویلتشایر زندگی می‌کند، اما هنوز در سن 82 سالگی هم احساس غریبی و بیگانگی را از دست نداده است. او می‌گوید: «هیچ وقت به دنبال وطن در زمین بیگانه نبوده‌ام.» تنها جایی که حس آرامش و راحتی بیشتری می‌کند کتاب‌هایش هستند. او در مجموع 27 کتاب نوشت که تقریباً درون مایه اغلب آن‌ها را سفر و ترک وطن تشکیل می‌دهند.

 

نایپل با پس‌زمینه هندی و ترینیدادی‌اش در لندن بزرگ شده؛ خودش می‌نویسد: «همین معجون پیچیده اصلی‌ترین دلیل سفرهای من هستند، اینکه سر از میان ایغورهای چین درمی‌آورم و می‌بینم مائو و کمونیست‌ها اصلاً میخ‌شان آن‌جا فرو نرفته تصویر ذهنی تکرارنشدنی‌ای پیش چشمم می‌آورد. به هر حال ما نمی‌توانیم چیزهایی را که یاد گرفته‌ایم، انکار کنیم، حتی نمی‌توانیم سبک زندگی‌مان را انکار کنیم. من در شهر کوچکی به دنیا آمدم و بعد که راهی سفر شدم قدم به جهان واقعی گذاشتم. قصه‌پردازی هسته اصلی داستان‌های من است و سفر در داستان‌هایم همان جاری بودن است، یعنی حرکت از یک دنیای کوچک به یک جهان بزرگ‌تر. من مدت‌های زیادی صرف نوشتن کرده‌ام، اما بیشتر از آن وقتم را صرف دیدن کرده‌ام. می‌خواستم دنیا را ببینم و در جست‌وجوی کشف بودم؛ این سفرها بودند که بعدها من را به کشف و شهودی درونی رساندند و شالوده اصلیِ داستان‌هایم شدند.»

نایپل در زندگی تجربه‌های بی‌نظیر بسیاری پشت سرگذاشته که مایه بسیاری آثارش شده‌اند، از جمله‌شان سفر؛ نایپل در ۷۹ سالگی هنوز به سفر و نوشتن فکر می‌کند. می‌گوید این عشق از جوانی همراهش مانده، از همان روزگاری که بورسیه‌ای گرفت و سر از لندن و آکسفورد درآورد و بعد هم برای گذران زندگی خبرنگار نیمه‌وقت بی‌بی‌سی شد. بعدها به‌نظرش رسید زادگاهش، ترینیداد، چیزی برایش ندارد و راهی سفرهای بسیار شد و سفرنامه‌ها نوشت، گاهی آفریقا، گاهی آسیا، و در همه این سال‌ها دو بار هم عزمِ ایران کرد. حاصل هر یک از این سفرها سلسله‌ای از یادداشت‌ها و گزارش‌ها بودند. بعدها که رمان‌نویس چیره‌دستی شد ردی از این سفرها و مشاهدات از داستان‌هایش هم سر درآوردند. معتقد است نویسنده باید به هر جایی که داستانش در آن‌جا می‌گذرد سفر کند تا بیش از هر چیز با خلق‌وخو و عادت‌های مردمان آن سرزمین آشنا شود. نایپل می‌نویسد «فقط یک گزارشگر بی‌سواد است که از پیش می‌داند چه چیزی انتظارش را می‌کشد.»

نایپل نویسنده‌ای جنجالی است، سال ۲۰۰۱ وقتی آکادمی نوبل او را برای رمان «نیمه عمر» شایسته دریافت نوبل ادبیات اعلام کرد و جایزه به این نویسنده ترینیدادی رسید، بسیاری اعتراض کردند، اما او فروتنی که نکرد هیچ، بلکه خودش را از بسیاری از هم‌عصرانش جلوتر دانست. پانزده‌تایی رمان و بیست‌تایی سفرنامه و مجموعه مقالات نوشته اما پرفروش‌ترین و مشهورترین رمانش همچنان «خانه‌ای برای آقای بیسواس» است که به فارسی هم منتشر شده. با این حال بیش از آنکه رمان‌هایش جنجال‌برانگیز باشند، معمولاً اظهارنظرهایش در حیطه‌های سیاست و مسائل اجتماعی او را به صدر خبرها برده. چندی پیش در اظهارنظری تند به واژه «جهان سوم» تاخت و گفت: «ایدئولوگ‌های کشورهای جهان سوم با همین یک کلمه خیال خودشان را راحت کرده‌اند و نمی‌گذارند مردمشان بفهمند که همه فقر و بدبختی‌شان مال همین ایدئولوژی‌هاست.» البته نایپل همین‌قدر با فمنیست‌های دوآتشه، بنیادگرایان اسلامی و یهودی، دولت آمریکا و سیاست‌هایش در خاورمیانه هم مسئله دارد.

وی هنگامی که نوبل ادبی ۲۰۰۱ را دریافت کرد گفت که دیگر رمان نمی‌نویسد، ولی پس از آن رمان «بذرهای جادویی» را نوشت. خود او می‌گوید به این خاطر این رمان را نوشت که ناشرها او را به این کار واداشتند. آن‌ها گفتند که او دیگر رمان نمی‌نویسد، چون نمی‌تواند. در واقع آن‌ها انگیزه نوشتن رمان «بذرهای جاویی» شدند. آخرین رمان وی «بذرهای جادویی» طنز تلخ است. شخصیت اصلی رمان، ویلی چاندارن، نیز برای پیدا کردن راه حلی برای نگرانی و تشویشی که بعد از ترک وطن به وی دست داده خود را با جنگ و مسائل آن مشغول می‌کند. چاندارن نیز مانند نایپل از هند به لندن و آفریقای جنوبی سفر کرده و سپس به هند برمی‌گردد و به گروه انقلابی مائوها می‌پیوندد، در جنگل زندگی می‌کند، سرگردان می‌شود و به دنبال کشف این است که آیا زمین می‌تواند او را متعالی کند. نایپل این کتاب را منحصراً کتاب نیمه عمر نمی‌پندارد. او می‌گوید: «این عقیده هرگز به این مطلب اطلاق نمی‌شود. رفتم هند، و مردمی را دیدم که بدون هدف به این گروه‌ها چسبیده بودند، مردمانی از طبقه متوسط که خود را پارتیزان می‌نامیدند. اطلاق لفظ انقلاب و انقلابی برایشان خیلی زیاد بود. همه آن‌ها را از ذهنم بیرون کردم و بعد از آن برای داستانم تأثیر گرفتم.»

ویژگی نثر نایپل نثر روان و توصیفات روشن و تاثیرگذار اوست. او از هرگونه اطناب در نوشتن پرهیز می‌کند. صحنه‌ها را با تصویرهای روشن محکم و استوار کرده و از شلوغی آن‌ها جلوگیری می‌کند. در داستان‌های او هیچ‌وقت با توصیفات زیاد و طولانی روبرو نمی‌شویم، به جز چند تصویر؛ که آن‌ها هم بسیار دقیق انتخاب شده‌اند و همیشه بسیار طبیعی به نظر می‌رسند.

او همان‌طور که از گوشه‌نشینی و انتخاب یک شهر ساکت و کوچک برای زندگی‌اش در این روزها مشخص است، به سکوت اعتقاد دارد. وی معتقد است هر سوالی را نمی‌توان به راحتی و به طور خلاصه پاسخ داد. در همایش مطبوعاتی که در چارچوب جشنواره‌ی ادبی رم برای نایپل برگزار شد، پرسش‌هایی درباره‌ی جامعه‌ی امروز هند، اسلام و پیشرفت‌های آن نیز مطرح شد. او ضمن ابراز تعجب از این سوال می‌گوید: «این سوال بسیار بزرگی است و می‌شود در این مورد شاید حتا دو یا سه کتاب نوشت.» نایپل در ادامه می‌گوید: «نمی‌توانم جواب این سوال را در چند کلمه‌ی کوتاه خلاصه کنم. این کار اگر شدنی بود تا به حال آن را انجام داده بودند. با این حال کسانی هستند که به این جور سوالات خیلی کوتاه و مختصر پاسخ می‌دهند؛ کسانی که فکر می‌کنند همه چیز به این ترتیب خیلی خوب پیش می/ رود. این افراد در هند هم پیدا می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند که هر آنچه که ریشه‌ی محلی و بومی داشته باشد، بی‌ارزش است. در حقیقت این‌ها خودشان به عقیده‌ی من بخشی از مشکل جامعه‌ی هند هستند.»

نایپل تأثیر هند و فرهنگ غنی آن را در آثارش رد نمی‌کند، ولی معتقد است: «من هیچ‌وقت برده‌ی فرهنگ هندی نبودم؛ گرچه همواره به آن عمیقاً علاقمند بودم. اگر شما در مرز میان فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف زندگی کنید، آنگاه باید در مورد آن‌ها بیاموزید. من به هنر و مجسمه‌سازی و معماری هند بسیار علاقمند هستم و به این دلیل در مورد آن بسیار مطالعه کرده‌ام. در هند امروز یک موج و حرکتی هست؛ الآن که بسیاری از آدم‌ها از آن کشور گریزان هستند و از آن دور می‌شوند. به هر میزان که آن‌ها ثروتمندتر یا تحصیل‌کرده می‌شوند، بیش‌تر از آنجا روی‌گردان هستند. آن‌ها همه دنبال یک گرین‌کارت برای زندگی کردن در آمریکا هستند؛ جایی که می‌توانند بیسکویت در اجاق بگذارند و برف پارو کنند.»

وقتی صحبت از جایزه‌ی نوبل می‌شود و این که این جایزه مسئولیتی را برای نویسنده به دنبال می‌آورد، نایپل اعلام می‌کند که کاملاً مخالف این نظر است و می‌گوید: «جایزه‌ی نوبل برای من دردسری درست نکرده است، ولی مسئولیتی هم در برابر آن احساس نمی‌کنم. اما در کل درک می‌کنم کسی که برنده‌ی جایزه‌ی نوبل می‌شود ممکن است یک مسئولیت‌هایی حس کند که از این به بعد بر دوشش قرار دارد. اما خوشبختانه من این جایزه را خیلی دیر به دست آوردم.»

در سال ۲۰۰۸ نویسنده‌ای به نام "پاتریک فرنچ" نخستین زندگی‌نامه معتبر نایپل را با عنوان "دنیا همین است که هست" نوشت. رمان‌های "خانه‌ای برای آقای بیسواس" و "خم رودخانه" مهم‌ترین آثار وی می‌باشند که هر دو به زبان فارسی ترجمه شده‌اند و خود او نیز سفری به ایران داشته است.

دو سفر نایپل به ایران یکی در تابستان ۱۳۵۸ بود و یکی در اردیبهشت ۱۳۷۶، و هر بار تصویری متفاوت پیش‌رویش قرار گرفته، تصاویری که از مقایسه‌شان می‌توان رد گذر زمان و تغییرات را به وضوح دریافت. گزارش‌هایش از این دو سفر بیش از آنکه روایت سیاستِ دوران باشند، تصویر پرجزئیات جامعه و مردمان‌اند.

آثار:

  • مشت مالچی عارف (۱۹۵۷)
  • انتخاب اتالویرا (۱۹۵۸)
  • خیابان میگل (۱۹۵۹)
  • خانه‌ای برای آقای بیسواس (۱۹۶۱) ترجمه مهدی غبرائی
  • گذرگاه میانه (۱۹۶۲)
  • منطقه تاریکی (۱۹۶۴)
  • پرچمی برفراز جزیره (۱۹۶۷)
  • مردان مقلد (۱۹۶۷)
  • ناپدیدشدن ال‌دورادو (غیرداستانی، ۱۹۶۹)
  • درکشوری آزاد (۱۹۷۱)
  • چریک‌ها (۱۹۷۵)
  • هند تمدن مجروح (۱۹۷۷)
  • خم رودخانه (۱۹۷۹) ترجمه مهدی قراچه داغی
  • بازگشت اواپرون (۱۹۸۰)
  • درمیان مومنان (۱۹۸۱)
  • راز رسیدن (۱۹۸۷)
  • هند اکنونی کمیلیونشورشی (۱۹۹۰)
  • راهی درجهان (۱۹۹۴)
  • فراسوی ایمان (۱۹۹۸)
  • جماعت نویسنده؛شیوه نگرش و احساس (غیرداستانی، ۲۰۰۷)

دیدگاه‌ها   

#1 مبینا یگانه 1394-07-04 01:14
منم هدفم اینه که جایزه ی نوبل ادبیات رو بدست بیارم و یکی از نویسندگان معروف و تاثیر گذار بشم تا باعث افتخار میهن عزیز و هموطنانم بشم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692