به تاييد ناشران، كتابفروشان و مراكز توزيع كتاب، چند سالي است كه ميل به خواندن شعر در جامعه كاهش چشمگيري داشته است و كارشناسان هر يك، عاملي را براي شيوع اين بيميلي عنوان ميكنند، اما در چنين بازار كم تحرك و راكدي، آثار شاعراني انگشتشمار در دورههاي مختلف هميشه مشتريان خود را داشته و همواره جزو ليست پرفروشهاي ناشران و كتابفروشان بودهاند. يكي از اين شاعران سرشناس، سيدعلي صالحي است؛ شاعري كه توانست از نيمه راه شاعرياش با طرح نظريه «شعر گفتار» نظر مخاطبان گستردهاي از اقشار مختلف جامعه را به آثار خود جلب كند و با انتشار هر مجموعه جديدي، خيل مخاطبان و دوستداران خود را به كتابفروشيها بكشاند. اما در چنين شرايطي، چطور ميشود كه صالحي تصميم ميگيرد ديگر كتاب تازهاي منتشر نكند؟ آيا اين تصميم، يك تصميم حسي است يا اينكه واكنشي معنادار است به برخي مسائل و شرايط اجتماعي روز؟: «از هر سو كه بنگري، شرايط بهشدت غيرفرهنگي و غيراخلاقي به نظر ميرسد. از «كلمه» كاري برنميآيد.» اين انتخاب، وقتي ابعاد گستردهتري به خود ميگيرد كه شاعر از بازگشت و انتشار مجموعه شعر در سالها بعد نيز مطمئن نيست: «شايد به ميدان و محبت كتاب بازگشتم، شايد هم هرچه پيشِ رو... !». هرچند سيدي كه ميشناسيم، از سرايشهاي تازه گزيري ندارد و شعر به بخش اصلي زندگياش تبديل شده است. او همچنان به سرايش ادامه ميدهد اما...
چندي قبل در اخبار خوانديم كه رسما اعلام كرديد ديگر تا مدتي مجموعه تازهاي منتشر نخواهيد كرد. البته من از سال گذشته حرفهايي در اين باره از شما شنيده بودم اما فكر نميكردم بالاخره عملياش كنيد.
گاهي نميتوانم به پاسخهاي درست برسم. چراييهاي بسيار از همه سو به آدمي يورش ميآورند. براي درك اين نوع شرايط بهتر است خيلي آرام به يك سرپناه مطمئن برسي، بعد همه بودن خود را برانداز كني. آن صداي همذات تو چه ميگويد!؟ پشتِ سر چه گذشته، اكنون كيستي، و آيا پيشرو... روشن است!؟ ميبيني، ميشنوي، و ميخواهي فقط همين شنيدن و ديدن باشد. مدتهاست يك سايهساري، يك نقطه مرتفع مرا سمت خود ميخواند. از سرودن و خلاقيت در كلمه گريزي نيست، اما يك استراحت دروني و يك نوع حسِ «براي خودت بودن» هم هست. براي مدتي فرض كه نيستي - فقط حوزه كتاب و نشر آثار تازه را ميگويم- اين «مدت» نميدانم چه مدت است، شايد به ميدان و محبت كتاب بازگشتم، شايد هم هرچه پيشِ رو...! البته از رسانهها دور نخواهم شد. نوعي پرهيز از حضور است.
با شناختي كه از شما دارم، ميدانم نااميدي به روحيه شما راهي نميبرد. اما باز با شناختي كه از روحيه شما و تاثيرپذيرياش از وقايع اجتماعي و روزگار دارم، آيا اين تصميم ارتباطي به مسائل اجتماعي دارد؟
فقط مرگ كسب و كار و كلام مرا تعطيل خواهد كرد، وگرنه بارش بيامان شعر ادامه دارد. پيشاپيش بگويم: دو كتاب من مهياي انتشار شده است و بهزودي از سوي موسسه انتشاراتي نگاه به بازار كتاب ميآيند، اين دو دفتر به سالهاي 91 تا 93 تعلق دارند. يعني ربطي به اين تصميم تازه ندارند. من ميان دغدغههاي شخصي و اضطراب اجتماعي فاصلهاي نميبينم. هر دو پديده همگرا يك جايي به هم گره ميخورند. از هر سو كه بنگري، شرايط بهشدت غيرفرهنگي و غير اخلاقي به نظر ميرسد. از «كلمه» كاري برنميآيد. سخن از اميد است، اما گاهی دنيا پنهان از دیدار بیداری است.
شما يك جمله معروف داريد و آن اين است: «شعر در هر شرايطي». اتفاقا راز پركاري شما نيز در شعر كه به تاييد خودتان منجر به انتشار 6 هزار صفحه شعر و چندين و چند مجموعه شعر شده نيز در همين جمله، عيان است. حالا كه خبري از انتشار مجموعه تازه نيست، آيا اين تصميم روي سرايش آثار جديد هم نيز تاثير خواهد گذاشت؟
شرايط خواه ناخواه تعيينكننده است. در شرايط كور و شرير، در حيرتم چرا روشنفكران متعهد جهان خاموشند!؟ شاعران و نويسندگان منطقه، به ويژه اهل قلم عرب، انگار اطراف خود را نميبينند. خاورميانه را با راهبردي شيطاني وادار به خودزني كردهاند، و كمتر انسان مسئولی به اعتراض برخاسته است.
براي اين ايام كه كتاب تازهاي از شما به بازار نخواهد آمد، برنامه خاصي داريد؟ مثلا تحقيق يا نگارش خاصي در حوزه شعر؟
فقط شعر، فقط شعر...
اخيرا خبر انتشار ششمين جلد از كتاب مجموعه شعرهاي شاگردان كارگاهتان را شنيدم. رويكرد اصلي اين اقدام چيست؟
از سال 1372 كه كارگاه را داير كردم تا امروز شش دفتر از آثار اعضای كارگاه را منتشر كردهام... و كار ادامه خواهد داشت. حمايت از شاعران جوان نبايد در حد شعار باقي بماند.
اين اقدام كه پشتوانهاش اعتبار شعري شماست، خيلي ميتواند در تشويق شاگردان كارگاه تاثير داشته باشد. كمي از كم و كيف اين اقدام و روش انتخاب شعرها بگوييد.
كتاب تازه شامل شعر بيش از چهل شاعر است. من داوران را -براي گزينش شعر- از ميان خود اعضا انتخاب كردم. نگاه نهايي هم به عهده من بود. سال بعد همين جلد از اين نوع همدلي منتشر خواهد شد.
آخرين كتابي كه از شما منتشر شد، مجموعه شعر «پرده را كنار بزن، در پايان عشق پيروز است» توسط نشر نگاه بود كه در نمايشگاه كتاب امسال رونمايي شد. استقبال از اين كتاب چطور بوده و همچنين درباره وضعيت انتشار و تجديد چاپ ديگر آثارتان در بازار نشر توضيح دهيد.
چند روز مانده به ختم نمايشگاه، اين دفتر منتشر شد. ناشر از استقبال مردم راضي بود. گزينه شعرم از سوي نشر مرواريد به چاپ يازدهم رسيده است. انتشارات علمي نيز كتابي درباره من (نقد و بررسي شعرهاي من از سوي بيش از بيست اهل قلم نامدار) منتشر خواهد كرد. مسئول اين اثر، دوستم پژمان موسوي است.
روزنامه ارمان
بازنشر چوک مرداد 94