چند نکته پیرامونِ ترجمه‌ ادبياتِ ايتاليا در ايران منوچهر افسري

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

چند نکته پیرامونِ ترجمه‌ ادبياتِ ايتاليا در ايران منوچهر افسري

ادبيات ايتاليا، درست مانند سرزمين ايتاليا با اقليم‌ها و تيره‌هاي قومي گوناگون، سبک‌ها و محتواهاي يکسر متفاوت با يکديگر دارد و خوانندگان با ذائقه‌هاي مختلف در سراسر جهان را به خود علاقمند ساخته است. اين تنوع اقليم به چندگانگي نظرات و ديدگاه‌هاي ادبي، گاه در تضاد با يکديگر، دامن زده است و به نسبت پشتوانه‌هاي مادي و تکيه گاه‌هاي سنتي متعلق به هر بخش از فرهنگ سرزمين، سرسبزي بوستان ادبيات اين کشور را تضمين کرده است. 
در ميان نويسندگان برتر ايتاليايي با وجهه جهاني، که در صفحات آينده با زمانبندي ترجمه آثارشان به زبان فارسي آشنا مي‌شويم، از نويسنده‌اي مدرن مانند ايتالو اسوو، زاده شمال پيشرفته، درگير با آسيب‌هاي روند صنعتي شدن سريع، به چشم مي‌خورد تا توماسو لامپدوزا، زاده جنوب کشاورزي، در چالش روزمره با سنن پابرجاي اهالي بومي و راوي مبارزاتشان عليه بهره مالکانه.

در کشوري با چنين تنوع ارضي و قومي، با همسايه‌هاي اروپايي در شمال و آفريقايي در جنوب، که روند وحدت و گرد آمدن مردم آن زير يک پرچم و با يک زبان واحد صدها سال به درازا کشيد و هنوز هم پس از صد و پنجاه سال از تحقق وحدت سراسري، زمزمه‌هاي جدايي طلبي از آن به گوش مي‌رسد و هر بخش از کشور ساز خود را کوک مي‌کند، چگونه مي‌توان از ادبيات سراسري گفت‌وگو داشت؟ مع ذالک، به رغم همه اختلافات عيني و تضاد‌هاي فاحش سياسي و اقتصادي بين شمال، جنوب و مرکز، ناگاه اثري ادبي در افق وحدت کشور ظاهر شد که تمام اين چندگانگي‌ها را پشت سرگذاشت و به عنوان طلايه وحدت، تمام ساکنان اين سرزمين با تمدن کهنسال را، از شمال تا جنوب، تحت تأثير قرار داد. اين اثر معجزه گر، که تا همين امروز مشتاقان خود را حتي نزد نسل جوان نيز از دست نداده است، promessi sposi نام دارد که در 1840(همزمان با اوجگيري مبارزات وحدت طلبانه) به خامه الساندرو مانتسوني(1873-1785)، زاده ميلان، تأليف شد و روح جامعه را در ظرف مدت زمان کوتاهي تسخير کرد. حتي همين امروز کمتر ايتاليايي يافت مي‌شود که جملات و يا گفتارهايي از متن کتاب را از بر نداشته باشد. از اين اثر فيلم سينمايي به نام” نامزدها” تهيه شده که به صورت سريال از صدا و سيماي پخش شده است ولي هنوز اصل کتاب به زبان فارسي منتشر نشده است. 

زبان ايتاليايي
ايتاليا در طول تاريخ همواره دو زبان يکي براي کتابت(لاتين) و يکي براي محاوره(ايتاليايي) در اختيار داشته است: زبان لاتين متعلق به خواص و زبان ايتاليايي براي کوچه و بازار، متعلق به عوام، و زبان نزديک به زبان ايتاليايي امروز بوده است.«انه ئيد» اثر حماسي ويرژيل(19-70ق م)، در‌گذار از دوران جمهوري به امپراطوري، به زبان لاتين نگارش يافته و کمدي الهي، چکامه‌هاي دانته(1321-1265)، در‌گذار از سده‌هاي ميانه به عصر نوزايي، به زبان ايتاليايي سروده شده است. اما يک سده بعد چکامه سراي ديگري مانند فرانسيسکو پترارکا(1374-1304) و نويسنده‌اي مانند جوواني بوکاچو(1375-1313)، با اقتداي بيشتر از کليسا و با تبعيت از قواعد بلاغت حاکم بر دنياي ادب در آن زمان، بار ديگر آثار خود را به زبان لاتين به رشته نگارش درآوردند. 
با پيدايش مرداني چون نيکولو ماکياولّي و لئون باتيست آلبرتي در سده شانزدهم توجه به زبان کوچه و بازار حداقل براي يادگيري از توده‌ها براي مبارزه با سلطه جويي کليسا، که همچنان پشت زبان لاتين سنگر گرفته بود، اجتناب ناپذير مي‌نمود.

پيدايش رنسانس و به دنبال آن اومانيسم در ايتاليا و سرايت آن به تمام فرهنگ مردم مغرب زمين نشان از برتري و تفوق زبان و فرهنگ ايتاليا تا سده شانزدهم بر ديگر فرهنگ و زبان‌هاي نيمکره غربي دارد. با پيدايش رفرم و پرتستانتيسم در اروپاي شمالي و پا فشاري کليساي رم بر مواضع واپس مانده سده‌هاي ميانه اي، پيام رنسانس در شبه جزيره گوش شنوا نيافت ولي در ديگر کشورهاي قاره پا گرفت و مبدل به‌انديشه علمي و نجوم شناسي شد. گرايش به سوي يک زبان سراسري در ايتالياي سده شانزدهم، که همچنان به صورت حکومت‌هاي خانواده‌اي در قالب دولت‌هاي محلي، در رقابت روزافزون و خانمان برافکن با يکديگر اداره مي‌شد، مرکزي به نام فلورانس يافت که در آن هنگام پيشرفته‌ترين و با فرهنگ‌ترين دولت شهر ايتاليا به شمار مي‌رفت و مي‌توانست گرايش به سوي برقراري دولت سراسري را مسلم و بدون بازگشت سازد.

ولي نفوذ دولت‌هاي خارجي و تصاحب بخش‌هاي قابل توجه از سرزمين ايتاليا توسط دولت‌هاي فرانسه، آلمان و اسپانيا از يک طرف و حمايت کليسا از گرايش‌هاي گريز از مرکز جداي طلبانه، حتي به قيمت از دست دادن وجهه عمومي، از طرف ديگر روند و حدت ايتاليا را نزديک به سيصد سال به تعويق افکند. زبان امروز مردم ايتاليا مانند زبان فارسي در بخش‌ها و نواحي مختلف با لهجه‌هاي مختلف، و گاه غير قابل درک با اصول و قواعد زبان رايج، گفت‌وگو مي‌شود و در پاره‌اي از نقاط مانند دو جزيره سيسيل و ساردني، دو زبان محلي کاملاً مستقل، مانند زبان ترکي در ايران، رواج دارد. 
آثاري مانند کمدي الهي، به رغم نگارش به زبان ايتاليايي، براي ايتاليايي‌هاي امروز مفهوم نيست؛ برخلاف زبان سعدي که تقريباً به همين دوران تعلق دارد ولي براي ما ايرانيان کاملاً قابل فهم است. امروز اين ديوان با حواشي و توضيحات، براي استفاده عموم، به زبان ايتاليايي معيار ترجمه مي‌شود. البته اين فاصله با گذشت زمان همواره کمتر مي‌شود تا به زبان ماکياولّي در «شهريار» مي‌رسيم که بيشتر به زبان معيار نزديک شده است ولي واژه‌هايي که او در آن زمان به کار برده امروز معناي ديگري دارد و اين نکته را داريوش آشوري، حداقل در مورد دو واژه virtù و vizio، در مقدمه‌اي بر ترجمه خود از “شهريار” اثر نيکولو ماکيا ولّي، نشر آگه، زير ذره بين قرار داده است.

سرآغاز
در اين بخش نگاهي فهرست وار خواهيم داشت به ترجمه‌هاي منتشر شده ادبيات ايتاليا، خواه از زبان ايتاليايي و خواه غير آن، به زبان فارسي. اين کتاب‌ها بسيار بيشتر از آن است که در اين مختصر آمده، ولي نگارنده اين سطرها براي آمارگيري به حافظه خود و يکي دو تن از دوستان نزديک مراجعه کرده و همچنين کتاب‌هايي را براي معرفي در اين چشم انداز برگزيده که در گفتمان جاري جامعه امروز ايتاليا نقش رهبري کننده داشته‌اند و اخذ جوايز ادبي و يا صرف نوشته شدن به زبان ايتاليايي در اين انتخاب تعيين کننده نبوده است. نويسندگان معرفي شده در اين گزارش از يکي از دو گرايش حاکم در اين سال‌ها در فضاي ادبي کشورشان تبعيت کرده‌اند: رئاليسم و نئو رئاليسم، و همه دو هدف را در سر پرورانده‌اند: تقويت روحيه وحدت ملي و برنده‌تر کردن حربه زبان، و همه از دو دستمايه به شدت فاصله گرفته‌اند: رمانتيسم احساساتي و ايدئولوژي حاکم، و عليه دو نکبت با تمام قوا جنگيده‌اند: فاشيسم و مسلک‌هاي خرده بورژوايي. 
بررسي کتاب‌هاي منتشر شده از دهه سي، سال‌هاي نخست آشنايي با ادبيات ايتاليا، آغاز مي‌شود و مسير انتشارات را دهه به دهه تا رسيدن به دهه هشتاد پي مي‌گيرد. 

دهه سي
اين دهه آغاز آشنايي با ادبيات ايتاليا از طريق رفيع‌ترين قله آن«کمدي الهي» اثر جاودان دانته است که در سده چهاردهم ميلادي سروده شده است. شجاع الدين شفا اين اثر را از زبان فرانسه ترجمه کرده و پا نوشت‌هاي مفصلي در شرح و معرفي شخصيت‌هاي گوناگوني که در صفحات آن آشکار و ناپديد مي‌شوند، وهمه به تاريخ ما قبل پيدايش اين ديوان و نيز افسانه‌هاي اساطير تعلق دارند، به رشته نگارش درآورده است. البته توضيحات فراوان، اين ديوان را مبدل به انسيکلوپدي دنياي باستان ساخته است؛ انتشارات امير کبير آن را به چاپ رساند و تا آغاز انقلاب اسلامي بارها تجديد چاپ شد ولي از آن پس تا سال‌ها انتشار آن متوقف ماند. کتاب ديگر از ادبيات معاصر ايتاليا، به نام«بيست داستان» از لوئيجي پيراندللو(1936-1867)، جايزه نوبل 1934،  به همت زهرا خانلري کيا از زبان فرانسه ترجمه شده و بنگاه ترجمه و نشر کتاب به چاپ رسانده است. 
واپسين کتاب اين دهه” پوست” اثر کورتزيو مالاپارته(1957-1898) است که بهمن محصص آن را ترجمه کرده و انتشارات نيل در 1337 به چاپ رسانده است. 

دهه چهل 
اين دهه با تغيير ساختاري در عرضه آثار ادبي فرا رسيد. انتشار” کتاب هفته” از آغاز اين دهه فرصت مناسب براي گشودن پنجره به سوي ادبيات تمام ملل جهان و از جمله ايتاليا بود که آثاري از نويسندگان بين دو جنگ اين کشور را، مانند “ ماه عسل آفتابي” از آلبرتو موراويا به ترجمه سيمين دانشور و “راگاتسا دي بوبه” از کارلوکاسولا، از خلال صفحات خود به خوانندگان نو طلب عرضه کرد. رويداد فرهنگي ديگر در اين دهه گشايش دفتر روابط فرهنگي ايتاليا در تهران در کوچه ‌هاتف، خيابان حافظ بود که کلاس‌هايي براي آموزش زبان ايتاليايي داير کرد و همزمان از طريق نمايشگاه‌ها و مجالس نمايش و نقد فيلم فرصت‌هاي مغتنم براي آشنايي بيشتر ايرانيان با ادب و هنر ايتاليا فراهم آورد. در سال 1341 نمايش “ شش شخصيت در جستجوي نويسنده” اثر  لوئيجي پيراندللو به کارگرداني پري صابري و بازي فروغ فرخزاد در آمفي تئاتر واقع در خيابان فرانسه به روي صحنه رفت. در همين زمان دفتر روابط فرهنگي مجموعه‌اي دو زبانه از اشعار شاعران ايتاليايي معاصر به همت نادر نادرپور و بيژن اوشيدري در سلسله انتشارات کتاب‌هاي جيبي به زبان فارسي درآورد و در اختيار عموم قرار داد. 
بهمن محصص همچنان در اين دهه نيز در ترجمه آثار ادبي از زبان ايتاليايي بسيار فعال است و دو شاهکار از لوئيجي پيراندللو را به نام‌هاي “ مرحوم ماتيا پاسکال”، “ يکي، هيچ کس، صد هزار” و يک اثر از ايتالو کالوينو به نام” ويکنت شقه شده” را به همت نشر روزن در سال 1346 به جامعه کتابخوان ايران اهدا کرد.
 

در 1345 اثري به نام “ نان و شراب” به ترجمه محمد قاضي در انتشارات اطلاعات به صورت جيبي منتشر شد که نويسنده جديدي از ادبيات ايتاليا را، به نام«اينياتسيو سيلونه»(1978-1900)، به مشتاقان ادبيات خارجي در ايران معرفي مي‌کرد. او به زودي مبدل به ستاره درخشان ادب و فرهنگ ايتاليا در ايران شد و انتشار ديگر آثار او، طي دهه‌هاي آينده، بر اين درخشش افزود. مرکز ثقل ماجراهاي کتاب روستايي در ايتالياي مرکزي است که جواني روشنفکر و آزاديخواه به نام پيترو سپينا مي‌کوشد مبارزات دهقانان براي کسب زمين عليه بهره مالکانه و زورگويي‌هاي عوامل دولت مرکزي را هدايت کند. شباهت تماتيک کتاب با ماجراهاي پاره‌اي رمان‌هاي ايراني اين سال‌ها که در روستاها مي‌گذشت(“ عقيل عقيل” دولت آبادي و “ دهکده پرملال” امين فقيري به عنوان دو نمونه از ده‌ها اثر چاپ شده با همين محتوا) نظر موافق خوانندگان را جلب کرد و نسخه‌هاي آن به زودي به اتمام رسيد. موفقيت اين کتاب شاعر ايراني منوچهر آتشي را برآن داشت تا در 1349 کتاب ديگري از اين نويسنده را، به نام مونتامارا، در سلسله انتشارات جيبي روانه بازار کتاب کند. موفقيت کتاب اخير چشمگير‌تر از کتاب نخست بود و کمتر کتابخوان ايراني در آن سال‌ها يافت مي‌شد که فونتامارا  را حداقل يکبار نخوانده باشد. اما براي آشنايي با نوشته‌هاي جدي‌تر اين نويسنده جنجال گريز ايتاليايي بايد منتظر دهه شصت و روي آوردن مترجمان جديد به حوزه ترجمه از زبان ايتاليايي با فارسي باشيم. 

دهه پنجاه 
اوريانا فالاچي، زن نويسنده و روزنامه نگار ايتاليايي، پر فروش‌ترين نويسنده ايتاليايي در ايران در اين دهه است. انتشارات امير کبير دو کتاب او، يکي به نام” زندگي، جنگ و ديگر هيچ”، وقايع نگاري جنگ نابرابر امريکا عليه ويتنام، با ترجمه ليلي گلستان از زبان فرانسه و ديگري به نام” اگر خورشيد بميرد” با ترجمه بهمن فرزانه منتشر کرد. موفقيت فوق العاده اين دو کتاب زنده ياد پيروز ملکي را، که در آن هنگام در ايتاليا تحصيل مي‌کرد، واداشت تا دو اثر ديگر از اين نويسنده را به خوانندگان ايراني معرفي کند که هر دو توسط انتشارات امير کبيرمنتشر شدند: “ مصاحبه با تاريخ” و “ يک مرد” (شرح زندگي پاناکوليس مبارز ضد ديکتاتوري سرهنگ‌ها در يونان). پيروز ملکي کتاب ديگري نيز روانه بازار کتاب کرده است: “ غول‌هاي بيمار”، شرح شور بختي‌هاي تکنولوژيک و ايدئولوژيک دو ابر قدرت امريکا و روسيه شوروي در آن سال‌ها، به قلم روزنامه نگار صاحب نظر در حد و اندازه سردبير روزنامه پر تيراژ ايتاليايي لاستامپا آلبرتو رونکي.


آلبا دسس پدس(متولد 1911) نويسنده ايتاليايي با خاستگاه کوبايي است که او را با ويرجنيا وولف مقايسه کرده‌اند و دلمشغولي اصلي او کنکاش در بطن روابط خانوادگي و برملا کردن دورويي‌ها و ناهنجاري‌هاي امروز علاج پذير ولي با گذشت زمان مهلک و فاسد شدني است که تراژدي‌هاي انساني پديد مي‌آورند. بهمن فرزانه روند آشنايي خوانندگان ايراني با آثار اين زن نويسنده پرکار را از اوايل دهه پنجاه آغاز کرده و تا همين امروز با تعهد قابل ستايش ادامه داده است و از اقبال بي‌اندازه جامعه کتابخوان نيز برخوردار بوده است. در اين دهه “دفترچه ممنوعه” از اين نويسنده از سوي انتشارات کتاب‌هاي جيبي منتشر شد.

او در همين دهه کتاب” تصوير بزرگ” از دينو بوتزاتي را به همت انتشارات امير کبير روانه بازار کتاب کرده است. بدون شک بهمن فرزانه در طول چهار دهه حضور در آسمان ادبيات خارجي در ايران يکي از مترجمان تراز اول به شمار مي‌رود که با کوشش و پيگيري تحسين انگيزي مهم‌ترين و پرمحتواترين آثار از زبان ايتاليايي را به فارسي برگردانده است. بهمن فرزانه در اين دهه دو کتاب ديگر از اينياتسيو سيلونه به فارسي ترجمه کرده است:” يک مشت تمشک” و “ روباه و گل‌هاي کامليا” که اولي در 1353 و دومي در 1356 از سوي انتشارات امير‌کبير به چاپ رسيد.
دکامرون مجالسي است دهگانه در روايت سرگذشت ايام سپري شده، از زبان مردان و زناني که دست حادثه آنها را در مکاني به اجبار گردهم آورده است، نويسنده آن جوواني بوکاچو است و پيرپائولو پازوليني صحنه‌هايي از مجالس آن را به صورت فيلم در آورده است. اين اثر سرشار از صنایع و بدايع ادبي را محمد قاضي به فارسي در آورده است.
 

کورتسيو مالاپارته، روزنامه نگار، سياستمدار و نويسنده ايتاليايي که در جنگ جهاني دوم همراه با نيروهاي فاشيست عليه نيروي متفقين مي‌جنگيد، نکته‌هاي زيادي براي آموختن دارد: محمد قاضي قرباني او را در 1356 در کتاب زمان منتشر کرده است.  
بهمن محصص در همين دهه نويسنده جديدي را به ادب دوستان ايران معرفي کرد به نام چزاره پاوزه (1950-1908)، شخصيت يگانه در تاريخ ادبيات معاصر ايتاليا، که قبل از روي آوردن به نويسندگي آثاري از نويسندگان معاصر امريکايي به ايتاليايي ترجمه کرده بود از جمله موبي ديک اثر هرمان ملويل که در ادبيات خارجي در ايتاليا شهرت به سزايي دارد. او، علاوه بر نويسندگي و ترجمه، ويراستار و کارگزار فرهنگي است که در طول سال‌هاي نهضت مقاومت ملي و مبارزه با فاشيسم دبير انتشارات اينائودي در تورينو بود. نام اين کتاب “از روستاهاي تو” است که انتشارات امير کبير در اين دهه آن را روانه بازار کرد. پيروز ملکي نيز در همين دهه نوشته ديگري از اين نويسنده را به نام “رفيق” ترجمه و در انتشارات اميرکبير منتشر کرد.

اليو ويتوريني (1966-1908)، نويسنده ديگري است همسنگر چزاره پاوزه در جبهه‌هاي مبارزه عليه فاشيسم و اختناق، سردبير روزنامه اونيتا، ارگان حزب کمونيست شوروي در دوران اختفا، که با کتاب خواندني به نام” گفت‌وگو در سيسيل” با ترجمه بيژن اوشيدري توسط انتشارات آگاه به خوانندگان فارسي زبان معرفي شد. اليو  ويتوريني نيز مانند چزاره پاوزه در معرفي ادبيات معاصر امريکا به ويژه جان اشتين‌بک  و ويليام سارويان به کتابخوان‌هاي ايتاليا کوشيده است. 
در 1359، مهم‌ترين اثر اينياتسيو سيلونه پس از” نان و شراب” به نام” دانه زير برف”، با ترجمه شايسته مهدي سحابي، مترجم تازه نفس، از زبان ايتاليايي به فارسي ترجمه شد. “ دانه زير برف” را مي‌توان جلد دوم” نان و شراب” به شمار آورد، زيرا قهرمان داستان از همانجا که از روايت در کتاب نخست باز مي‌ايستد ماجراهاي خود را در دامان دهکده ديگري از روستاهاي ايتاليا از نو مي‌آغازد. مهدي سحابي با “دانه زير برف” سير حرفه‌اي را آغاز کرد که او را به زودي در مقام پر قابل‌‌‌ترين مترجم ايران، با آشنايي کامل با سه زبان خارجي، جاي مي‌داد. 

دهه شصت
مترجم خوش ذوق ديگري، که در اين دهه خود را با” داستان‌هاي رمي” از آلبرتو موراويا به جامعه کتابخوان ايران شناساند، رضا قيصريه است. او نيز، با همان تعهد دو مترجم برتر شناخته شده در بالا، به صورت حرفه اي، به عالم ترجمه ادبي روي آورد و تا همين امروز مشتاقانه به اين فعاليت ميان فرهنگي ادامه داده است. “داستان‌هاي رمي” را نشر نقره در 1364 روانه بازار کتاب کرد.
 در 1363 خوانندگان ايراني به همت مهدي سحابي با جنبه ديگري از فعاليت ادبي اينياتسيو سيلونه از طريق” مکتب ديکتاتورها”، در انتشارات نشر نو، آشنا شدند: مبارزه بي‌امان عليه بي‌عدالتي اجتماعي و انحصار طلبي‌هاي سياسي دولت‌هاي توتاليتر. اين دهه را براي خواستاران ادبيات ايتاليايي مي‌توان دهه طلايي به شمار آورد زيرا سه نويسنده جديد را رونمايي کرد: 
1- لئوناردو شاشا(1989-1922)، با دو اثر “روز جغد” و “ توفان در مرداب” اولي به همت رضا قيصريه در انتشارات اشراقي و دومي به همت مهدي سحابي در سري انتشارات نشر تندر. لئوناردو شاشا، نويسنده سيسيلي، با دلبستگي شديد به جزيره زادگاهش، تلاش خود را از يک طرف وقف افشاي تبهکاري باند‌هاي سياه در اين جزيره کرده و از طرف ديگر به معرفي مردان بزرگ و اثرگذار تاريخ آن همت گماشته است. نثر شاشا، چيزي ميان نگارش ادبي و گزارش نويسي، از ريزه کاري‌هاي نفس بر روزنامه نگارانه سرشار است.


2- ناتاليا گينزبورگ (1991-1916)، زاده پالرم ولي پرورده تورينو، برخاسته از خانواده‌اي علمي و دانشگاهي است. او در دامان محيطي به شدت ضد فاشيست و متعهد از نظر سياسي رشد کرد ولي، به جاي پرداختن به سياست، به کالبد شکافي روابط فرزندان و والدين روي آورد و کوشيد با تحليل موشکافانه، آفت‌هاي مهلک نهفته در بطن اين روابط را شناسايي کند. از گينز بورگ در اين دهه چهار کتاب به نام‌هاي” ديروزهاي ما” با ترجمه منوچهر افسري به همت کتاب زمان(1365)، “ نجواهاي شبانه”، با ترجمه فريده لاشايي، “ الفباي خانوادگي”، با ترجمه فيروزه مهاجر به همت نشر پاپيروس، و” والنتينو” با ترجمه سمانه سادات افسري در نشر مادر، روانه بازار کتاب گرديد.

3- دينو بوتزاتي(1972-1906)، که با نام او در دهه گذشته آشنا شديم، قرار است ستاره درخشان آسمان ادبيات خارجي ايران در دهه‌هاي آينده باشد. او در دشت Veneto در شمال ايتاليا به دنيا آمد، در آثار خود تعهدات سياسي نپذيرفت و در عوض دستمايه‌هاي ذوقي خود را پرورش داد. او آدم‌ها و اشياء را در منظومه مناسبات قراردادي نمي‌بيند و تعريف جديدي از روابط آن دو در آثار فراوانش به دست داده است. سروش حبيبي از زبان غير ايتاليايي در اين دهه” صحراي تاتارها” را منتشر کرد. اين کتاب در سال‌ها و دهه‌هاي آتي بارها و بارها تجديد چاپ شد و مترجمان ديگري در صدد ترجمه مجدد آن برآمدند. شايد يکي از علت‌هاي موفقيت اين کتاب تهيه فيلمي به کارگرداني والريو زورليني است که قسمت‌هاي مهمي از آن در قلعه بم صحنه برداري شده بود. 
از ايتالو کالوينو” بارون درخت نشين” در سال 1367 به همت مهدي سحابي در انتشارات نشر تندر و “مارکووالدو” به همت سمانه سادات افسري در انتشارات سروش منتشر شد. 

دهه هفتاد 
مترجم حرفه‌اي که در دهه هفتاد وارد فعاليت ترجمه ادبي شد و در تمام طول اين دهه و دهه بعد در فضاي ادبيات ايتاليايي بال و پر گشود محسن ابراهيم است. او پس از تحقيق و تتبع کافي در منظومه ادبيات ايتاليايي” گلچين ادبيات ايتاليايي” را در 2 جلد به همت انتشارات فکر روز روانه بازار کتاب کرد و ترجمه ديگري از تاتاليا گينز بورگ به نام” فضيلت‌هاي کوچک” را توسط انتشارات هرمس منتشر کرد. او همچنين، در 1378،” افسانه‌هاي ايتاليايي” به قلم ايتالو کالوينو را به همت نشر نيلا روانه بازار کتاب کرد. در همين دهه کتاب ديگري از ايتالو کالوينو به نام” شبي از شب‌هاي زمستان مسافري” با ترجمه ليلي گلستان و با همت نشر آگه منتشر شد و به اين ترتيب نويسنده نامور ايتاليايي به‌تدريج جايگاه يکي از Best seller‌هاي بازار نشر ايران را به خود اختصاص داد.
 

ايتالو اسوو، ستاره ديگري از آسمان پر ستاره ادب ايتاليا، سه اثر قابل توجه با مايه‌هاي عميق روانشناسي در کنکاش با جهان درون، نادر در ميان نويسندگان ايتاليايي تا اينجا معرفي شده، در کارنامه دارد. مرتضي کلانتريان، مترجم خوش ذوق، مهم‌ترين و خواندني‌ترين اثر او” وجدان زنو” را از زباني غير ايتاليايي به فارسي ترجمه کرد و نشر آگه آن را به بازار کتاب فرستاد. انتشارات آگه در اين دهه سومين کتاب از نويسندگان ايتاليايي را به نام” از طرف او” به قلم  آلبا دسس پدس را با ترجمه بهمن فرزانه در سال 1378 روانه بازار کتاب کرد که مانند ديگر آثار اين مترجم خوش ذوق و پرکار در ظرف مدت کوتاهي به چاپ يازدهم(1388) رسيد.

رويداد خوش ديگري که مترجم کارداني براي بازار نشر ايران در پايان اين دهه رقم زد انتشار” سفرنامه پيترو دلاواله” در 2 جلد است.  محمود بهفروزي نام اين مترجم است و ناشر کتاب نشر قطره است که خوانندگان ايراني را با تاريخ روابط ايران و ايتاليا در عصر صفويه آشنا کرد. ناگفته نماند که اين کتاب سال‌ها قبل با ترجمه شعاع الدين شفا در يک جلد به همت انتشارات ترجمه و نشر کتاب منتشر شده بود ولي از آن پس هيچ گاه تجديد چاپ نشد. 
در آغاز اين دهه بخش فرهنگي سفارت ايتاليا در تهران با موقع شناسي شايسته تقديري انتشار مجموعه‌اي از آثار هنوز ترجمه نشده ولي با اهميت ادبيات ايتاليا را آغاز کرد که با استقبال عموم مواجه شد. از زمره آثار منتشر شده در اين مجموعه مي‌توان از” برگزيدگان شعر ايتاليا” نام برد که گلچين آثار شاعران سده نوزدهم ايتاليا را در يک مجموعه دو زبانه به خواننده ايراني معرفي  کرد. دکتر امان‌الله مهاجر ايرواني مسوول تدوين، نگارش و ترجمه اين کتاب گرانقدر است. 

دهه هشتاد 
نهالي که در دهه‌هاي گذشته به‌تدريج آبياري شده بود در اين دهه بارور شد. توجه خارق العاده جامعه کتابخوان‌هاي ايراني به آثار نويسندگان ايتاليايي از يک سو ناشي از مشابهت خلقيات و تا حدي آداب و رسوم مشترک است و از سويي تأخير قابل توجه هر دو جامعه، در‌گذار از جامعه پيشامدرن به جامعه مدرن است. از طرف ديگر نبايد حضور همه جانبه، موثر و فعال مترجمان حرفه‌اي حاضر در منظومه مناسبات فرهنگي ايران(کتاب، مطبوعات، گردهمايي‌ها و مراکز فرهنگي، پرديس دانشگاه‌ها، صدا و سيما و...) را از قلم انداخت. مجموعه اين عوامل بنگاه‌هاي انتشارات را به سوي اهداي فضاي بيشتري در برنامه ريزي‌ها به ادبيات ايتاليا سوق داد که از آن ميان نشر کتاب خورشيد سرآمد اقران شد. اين ناشر مجموعه‌اي از سري انتشارات خود را به ادبيات ايتاليايي اختصاص داد و با انتخاب لوگو، صفحه بندي و قطع مناسب به اين انتخاب انتشاراتي خود، از ابتداي دهه هشتاد، وجهه تشکيلاتي مناسب و امروزي را ارزاني داشت. در طول اين دهه که اکنون به پايان آن نزديک مي‌شويم کتاب خورشيد با ترجمه‌هاي ويراستاري و کارشناسي شده از ادبيات ايتاليا رکود حاکم بر بازار کتاب را دلاورانه به مصاف طلبيد. براي آگاهي از مجموعه آثار منتشر شده در اين مجموعه مي‌توان به کاتالوگ‌هاي ناشر مراجعه کرد که براي جلوگيري از اطاله کلام از آوردن اسامي آنها خودداري مي‌گردد.

تازگي ديگر اين دهه روي آوردن اعضاي هيئت علمي موسسات آموزش عالي زبان به تجربه‌اندوزي در عالم ترجمه است که از آن ميان مي‌توان از ترجمه” يوزپلنگ” به قلم توماسو لامپدوزا، نويسنده چيره دست سيسيلي، نام برد که ناديا معاوني آن را به فارسي ترجمه کرد و انتشارات ققنوس به دست چاپ سپرد. از ديگر تجربه‌ها در اين زمينه “آدم بدشانس”، مجموعه داستان‌هاي رمي، به قلم آلبرتو موراويا است که با ترجمه مژگان مهرگان در 1386 به همت کتاب خورشيد منتشر شد. همين مترجم در 1387 “سوداگري در ساخت و ساز” اثري از ايتالو کالوينو را به همت ناشر ياد شده به دست چاپ سپرد. مژگان مهرگان همراه اعظم رسولي چند ترجمه مشترک در اين دهه روانه بازار نشر کردند که از آن ميان مي‌توان از” قصه از اين قرار بود...” به قلم لائورا والياسيندي نام برد که به همت نشر ني در 1385 منتشر شد.

آنتونيو تابوکي(متولد 1943) از نسل جديد نويسندگان ايتاليا با دلبستگي شديد به ادبيات پرتغال است؛ اين دلبستگي، تجربه‌هاي يکسر جديدي، در پيوند بين عالم خيال و واقعيت براي او رقم زده است که حداقل دستاورد آن هشيار نگاه داشتن خواننده از سطر نخست تا نقطه پايان کتاب است. مترجمان ايراني دو کتاب او را به فارسي برگردانده‌اند: “ پريرا چنين مي‌گويد” با ترجمه شقايق شرقي در انتشارات گفتار و “ سر بر باد رفته داماشنو مونته يرو” با ترجمه کامليا رفعت نژاد در کتاب خورشيد. 
الزا مورانته(1985-1912)، نويسنده ديگري از بوستان سرسبز ادبيات ايتاليا است که بن مايه‌هاي شاد و سرخوشانه را با ماجراهاي غم انگيز و مصيبت بار در هم مي‌آميزد ولي تمام توجه او به پيام ايدئولوژيک رمان و نيروي تهاجمي و اراده برانگيز آن است؛ آبشخور او ايده‌هاي چپ است که سکه آن در بازار سياست زمان خريدار بسيار داشت. منوچهر افسري در 1381 رمان” تاريخ” او را به همت نشر نيلوفر روانه بازار کتاب کرده است.

انتخاب” کافه زير دريايي” اثر استفانو بني(متولد 1947، بلونيا)، نويسنده پست مدرن، براي ترجمه به زبان فارسي، از سوي رضا قيصريه خالي از پيام نيست. او، با پيشقدم شدن در ترجمه آثار نويسندگان امروز، از گروه جديد و تازه نفس مترجمان در چالش با ادبيات ايتاليا، که هر روز بيشتر به گرمي بازار ترجمه ادبي مي‌افزايند، مي‌خواهد تا از نويسندگان شناخته شده فاصله بگيرند و بکوشند ادبيات امروز ايتاليا را به خوانندگان ايراني معرفي کنند. پژوهندگان و مترجمان زبردست ما در طول ساليان مقام و جايگاهي شايسته براي ادبيات مبرز ايتاليا دردامان فرهنگ سرزمين خود به دست آورده‌اند؛ آنها براي ادامه موفقيت گذشته و تضمين پويايي آينده بايد ترجمه ادبيات مدرن و پسامدرن ايتاليا را نيز در دستور کار خود قرار دهند. رضا قيصريه در اين دهه همراه با‌هاله ناظمي” گوساله دريايي” مجموعه داستان‌هاي سود رئاليستي آلبرتو موراويا را به همت کتاب خورشيد منتشر کرده است.

گراتسيا دلدا(1936-1871)، برنده جايزه نوبل در 1926، متولد Nuoro  در ساردني، پيرو سبک وريسم، در آثار پر شمار خود هر بار گوشه‌هايي از واقعيت‌هاي سرزمين به حاشيه رانده خود را به تصوير مي‌کشد که چندان براي خوانندگان ايراني غريب نيست. بهمن فرزانه، در اين دهه آثار مختلفي از اين نويسنده خوش اقبال را به جامعه کتابخوان معرفي کرده است، از جمله: “ غربت” (1388) نشر ثالث،
 “ وسوسه” (1379) کتاب خورشيد، “ پس از طلاق” انتشارات بديهه (1379)، “ بر لب پرتگاه”، انتشارات ثالث(1388). بهمن فرزانه، همچنين در 1380 “ عذاب وجدان” از آلبا دسس پدس را به همت نشر ققنوس روانه بازار کتاب کرد که مانند ديگر آثار اين مترجم با استقبال عموم مواجه شد.
محسن ابراهيم، همچنانکه قبلاً آمد، به وعده خود دال بر وقف فعاليت‌هايش به معرفي دينو بوتزاتي در ايران، واقعاً عمل کرد و در 1382” کلومبر” و در 1385” متأسفيم از...” را هر دو به همت نشر مرکز به دست چاپ سپرد. اما، از بخت بد، او در 1388 چهره در نقاب خاک کشيد و پروژه‌اي را که با عشق و علاقه به تحقق آن کمر بسته بود ناتمام ماند.

لینک منبع

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692